در آغاز قرن بیستم، گروههای مسلح ارمنی و آشوری تحت حمایت مالی و ایدئوژیک همکیشان ثروتمندشان در اروپا و روسیه به تبلیغ ایدئولوژی افراطی ملیگرایانه خود و پروژه تشکیل کشور ارمنی-مسیحی از دریا تا دریا (خزر-مدیترانه) میپرداختند و برای این منظور اقدام به کشتار بزرگی معروف به «فاجعه جیلولوق» در منطقه قفقاز و شمال غرب ایران کردند اما هرگز توسط محافل سیاسی، رسانهها و مراکز علمی به ویژه در داخل این کشور مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است.
اوایل قرن پیش جهان دستخوش تحولات عظیمی شد که آثار آن هنوز هم ادامه دارد و بعضا زخمهای تازهای از آن سر باز میکند. در آغاز این قرن بود که جنگ جهانی اول آغاز شد، یک طرف نیروهای متحد و در راس آنها آلمان و عثمانی بودند و در طرف دیگر نیز متفقین قرار داشتند که بریتانیا، فرانسه و روسیه، مهمترین کشورهای تشکیل دهنده آن بودند. ایران نیز با آنکه اعلام بیطرفی کرده بود، اما در عمل تحت اشغال بریتانیا و روسیه بود. اولی، جنوب ایران تا همدان را در کنترل خود داشت و دومی شمال این کشور را. شمال غرب ایران نیز صحنه درگیریهای پیدرپی عثمانی و روسیه بود.
طمع فرانسه، روسیه و بریتانیا برای تضعیف، تجزیه و غارت این مناطق بعضا با درگیری بیواسطه و لشکرکشی مستقیم و بعضا نیز با تسلیح و حمایت از گروههای مختلف در سرزمین عثمانی، قفقاز و ایران نمود مییافت. گروههای اتنیکی-قومی منطقهای، از جمله طرفهایی بودند که به آلت دست قدرتها برای پیشبرد اهدافشان تبدیل میشدند.
طی این سالها بود که مسلمانان در قفقاز و شمال غرب ایران در معرض کشتار بیرحمانه قرار گرفتند. کشتاری که به دست آشوریها (جیلوها) و ارامنه و با حمایت و تحریک کشورهای استعمارگر به ویژه روسیه، فرانسه و بریتانیا صورت گرفت. با این حال انعکاس این کشتار بسیار ناچیز و محدود بوده و نه تنها سیاسیون بلکه اهل پژوهش و رسانهها نیز به دلایل مختلف از آن چشمپوشی کردهاند. رسانههای ارمنی-غربی نیز با روشهای مختلف از جمله مطرح کردن ادعاهای اثبات نشدهای مانند "نسلکشی ارامنه" سعی در انکار فجایعی دارند که خود مسبب و آغازگر اصلی آن بودهاند.
آَشوریها کسانی بودند که پس از پیوستن به متفقین و اعلان جنگ علیه عثمانی و متعاقب شکست به شمال غرب ایران (آذربایجان غربی) مهاجرت کردند. مردم محلی نیز پس از مهاجرت آشوریها به منطقه آذربایجان آنان را جیلو (برگرفته از اسم کوههایی در حکاری امروزی که آشوریها قبل از مهاجرت در آنجا میزیستند) مینامیدند. کشتار مردم محلی (تورکها) به دست آنان که با همراهی ارامنه و حمایت قدرتهای بزرگ غربی روی داد، در میان مردم منطقه به فاجعه جیلولوق معروف شده است.
قوای مسلح این قوم به رهبری مارشیمون بنیامین در حمایت از متفقین و با تحریک آنان علیه امپراطوری عثمانی اعلام جنگ کردند. با شکست مقابل قوای عثمانی مهاجرت و وارد اراضی قفقاز و شمال غرب ایران شدند. در منابع، شمار آنان حدود 12 هزار خانوار ذکر شده که از طریق سلماس وارد ارومیه در آذربایجان ایران شدند. بعدها حدود 8 هزار تن از ارامنه نیز از سمت ایروان وارد ارومیه شدند.
بر اساس برخی منابع حدود 20 هزار نفر از مسیحیانی نیز که از قبل در این منطقه سکونت داشتند به آنان پیوسته و پس از مسلح شدن به فکر تحقق رویاهای خود در این منطقه افتادند. آنان چون نتوانسته بودند در سرزمینهای عثمانی کاری از پیش ببرند، تمرکز خود را معطوف به قفقاز و شمال غرب ایران (آذربایجان غربی) کردند. پیوستن آشوریان و ارامنه محلی به قوای مسیحی به ویژه پس از قتل رهبرشان صورت گرفت و این اتفاق آنان را چنان را خشمگین کرد که تر و خشک را با هم سوزاندند و حق همسایگی دیرین را از یاد بردند. البته شواهد نشان میدهد که عمده جنایات توسط مسیحیان غیر بومی انجام شده است.