کوراوغلو قهرمان حماسی مشترک میان اهالی آذربایجان و تورکمن و.... است.
باعث این قیام مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی کیشی است. وی پسری موسوم به روشن (کوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشمداری است به نام حسن خان.
حسن خان بر سر اتفاقی بسیار جزئی که آن را توهینی سخت نسبت به خود تلقی میکند، دستور میدهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعهٔ تلخ، روشن پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود میگیرد. کوراوغلو به تورکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گووراوغلو یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو میدانند. همچنانکه کوراوغلی در زبان تورکمنی، گوراوغلو تلفظ میشود.
علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب و به همراه پسرش روشن از قلمرو خان میگریزد و پس ازعبور از سرزمینهای بسیار، سرانجام در چنلی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سختگذر با راههای پیچا پیچ، مسکن میگزیند (هم اکنون در تورکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسبها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش میدهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آب تنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتادهاست، شمشیری برای پسر خود سفارش میدهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را میگذارد، میمیرد.
روشن او را در همان قوشابولاق به خاک میسپارد و بهتدریج آوازهٔ هنرش از کوهستانها میگذرد و در روستاها و شهرها به گوش همگان میرسد.
دو کره اسب، همان اسبهای بادپای مشهور او میشوند، با نامهای قیرآت و دورات
عاشق جنون، اوایل کار به کوراوغلو میپیوندد به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چنلیبئل میپردازد و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان میشود.کوراوغلو و یارانش در مقابل ظلم ظالمان و پاشا ها و خان ها می ایستند و از حق مردم مظلوم حمایت می کنند.
سرانجام کوراوغلو پس ازکشمکش های فراوان موفق میشود حسن خان را به چنلی بئل آورده و به آخور ببندد و بدین ترتیب انتقام پدرش را بستاند. ولی هدف او تنها گرفتن انتقام پدر خویش نبود. او حامی تمام مظلومان بود و به مبارزه خود در این راه ادامه داد.