تا پایان دورۀ قاجاریه زبان تورکی یک زبان دوفاکتو در ایران بود. شاهان قاجار اهمیت چندانی به ترویج و گسترش زبان فارسی نشان نمی‌دادند، تورکی را مقدم می‌شمردند و تورکی زبان رایج در دربار و اردوی ایران بود. در اواسط دورۀ قاجار -اواخر دوران سلطنت ناصر الدین شاه-، با نفوذ فراماسونرها و فشار عمال دولتهای استعمارگر اروپایی من‌جمله عوامل انگلستان و جناح فارس‌گرای دربار و تشویق به انجام مکاتبات درباری-رسمی تنها به فارسی توسط آنها، زبان فارسی مورد توجه بیشتری قرار گرفت و به همراه تورکی زبان مجالس رسمی درباری-دولتی در ایران گشت. لیکن این توطئه‌ها از موقعیت زبان تورکی نکاست و تورکی همواره جایگاه خود را در دربار قاجار حفظ نمود. در اوایل دورۀ قاجار بیشتر مکاتبات رسمی دولتی به زبان تورکی بود، همچنین در آن دوره در برخی مکاتبات رسمی از فارسی نیز استفاده شده است.

در ایران آن دوره زبان تورکی زبان بیشتر ساکنین ممالک محروسه بود. به‌رغم هژمونی تورکان و زبان تورکی در ایران دورۀ قاجار، فارسی تنها زبان عده قلیلی از شاعران و کاتبان در مناطق تاجیک‌نشین و فارس‌زبان بود.

از جمله وقایع‌نگاران و سیاحان اروپایی که وضعیت فرهنگ، جامعه، جمعیت و مردم ممالک محروسه و همچنین موقعیت، نژاد و تبار ساکنین آن را در دورۀ قاجار به قلم گرفته است مردم‌نگار و پزشک اتریشی یاکوب ادوارد پولاک بود که از سال 1851 تا 1860 در ایران زندگی می‌کرد. پولاک به دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون همراه با شش استاد دیگرِ اتریشی پیش از گشایش دارالفنون به ایران آمدند و در رشته‌های زبان فرانسه و پزشکی به تدریس پرداختند. دکتر پولاک در سال 1855، پس از دکتر کلوله و قبل از استخدام دکتر تولوزان، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بود و پس از 10 سال اقامت در ایران به وطن خود بازگشت. پولاک در سطوری از سفرنامه خود به نام «سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان» هر چند کوتاه به گستردگی و فراگیر بودن زبان تورکی در ایران می‌پردازد. پولاک که خود در ردیف وقایع‌نگاران، مردم‌نگاران و پیش‌روان اروپایی طرح ملیت و هویت‌ ایرانی-فارسی بشمار می‌رود در لابلای سطور سفرنامه خود به وفور به ستایش نژاد موهوم و مجعول ایرانی پرداخته است. (در آن دوره هنوز از نژاد آریایی خبری نبود و این تئوری مجعول هنوز ارائه نشده بود.)