زنگان مرکز استان و شهرستان زنجان در شمال‌غرب ایران و از بزرگترین شهرهای شمال غرب ایران است؛ و براساس آمارنامه‌های منتشر شده دارای ۴۱۶۸۵۱ نفر جمعیت در سال ۱۳۸۹ خورشیدی، نوزدهمین شهر کشور از لحاظ جمعیت محسوب می‌شود. مساحت شهر زنجان نیز قریب ۸۱کیلومترمربع است

نام زنجان عربی‌شده واژه زنگان است. مردم منطقه هنوز هم تلفظ زنگان را به کار می‌برند. شهر زنجان در دره زنجان‌چای (از شاخه‌های قزل‌اوزن قرار گرفته و سر راه شوسه و راه‌آهن تهران به تبریز می‌باشد. صنایع دستی از قبیل ورشوسازی و نقره‌سازی و ملیله کاری و چاروق‌دوزی و چاقوسازی و فرش‌بافی (فرش زنجان) آن مشهور است.

زنجان از شمال به شهرستان طارم و خلخال و میانه و از مشرق به سلطانیه و طارم و از جنوب به خدابنده و ایجرود و از غرب به شهرستان ماه‌نشان محدود است و از سطح دریا ۱۶۶۳ متر ارتفاع دارد.

از جمله شرایطی که فلسفه وجودی شهر زنجان را در منطقه تبیین و توجیه می‌نماید، وجود راه ارتباطی فلات مرکزی ایران به منطقه آذربایجان در منطقه، حاکم بودن شرایط مناسب اوضاع توپوگرافی، وجود اراضی مسطح با شیب ۲٪ در منطقه کوهستانی و بالاخره لزوم مرکز مبادلاتی تولیدات کشاورزی و ارائه خدمات متقابل به روستاهای حوزه نفوذ به ویژه ایالات پنجگانه مستقر در منطقه بوده‌است می‌رساند که این پدیده در شکل گیری شهر و محله بندی آن عامل تعیین کننده می‌باشد

استان زنجان یکی از استان‌های ایران است که در شمال غربی ایران قرار گرفته است. مرکز این استان شهر زنجان است. استان زنجان دارای ۸ شهرستان و ۱۲۱۰ آبادی است که از این تعداد، ۹۷۸ آبادی دارای سکنه و بقیه خالی از سکنه می‌باشند.

تاریخچه

قدمت آن متعلق به اواخر هزاره دوم قبل از میلاد است. مرکز این استان کهنسال در قبل از اسلام زنگان یا زندیگان و به معنای منسوب به کتاب زند نام داشته‌است که پس از استیلای اعراب بنا به ضرورت تلفظ معرب به زنجان تغییر یافته‌است. این استان از قدیم به سبب قرار گرفتن در حاشیه جاده ابریشم و راه تجاری مسیر هند و چین به اروپا دارای اهمیت خاصی بوده‌است. استان بر اساس آخرین تقسیمات کشوری در سال ۱۳۷۶ دارای هشت شهرستان به نامهای زنجان-[ سلطانیه]-خرمدره-خدابنده-ایجرود-طارم و ماهنشان است. ودر مرداد سال۱۳۹۲شهرستان سلطانیه به آن اضافه شد ودارای هشت شهرستان شد.

 

بنای عظیم گنبد سلطانیه که بعد از کلیسای جامع فلورانس و ایاصوفیه در استانبول عظیم‌ترین گنبد تاریخی جهان بشمار می‌آید، در این استان قرار دارد.

 

همچنین معبد داش کسن باقی‌مانده از زمان سلسله ساسانیان نیز از آثار تاریخی این استان است

شهر زنجان که امروزه عنوان مرکز استان را دارد، از قدیم به سبب قرار داشتن بر سر راه تجاری ری قدیم به آذربایجان دارای اهمیت بوده است. موقعیت جغرافیایی شهر منطبق بر ٤٨ درجه و ٢٨ تا ٣٠ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و ٣٦ درجه و ٤٠ تا ٤١ دقیقه عرض شمالی از خط استوا است و با تهران ٣٣٠ کیلومتر فاصله دارد. این شهر در ساحل راست رودخانه ای که به همین نام مشهور است و از چمن سلطانیه واقع در ٤٠ کیلومتری سمت شرقی آن سرچشمه می گیرد، ایجاد شده و دیر زمانی است که به حیات خود ادامه داده است. شهر زنجان به لحاظ دارا بودن شرایط ویژه جغرافیایی، وقایع و حوادث تاریخی بسیاری را از سر گذرانیده و ضربات مهلکی را بر پیکر خود تحمل نموده است. که در این مقاله با رعایت ایجاز گوشه هایی از آن بررسی خواهد شد. شهر زنجان علی رغم دارا بودن قدمت تاریخی هم سنگ باشهرهای شناخته شده، فاقد پیشینه مدون تاریخی است. موضوع مطالعه درارتباط با این شهر تقریباً بکر وانجام مطالعات علمی و سیستماتیک بسیار اندک بوده است. مورخین و جغرافی دانان صدر اسلام در کلیات اشاراتی به این شهر نموده و از دخول در جزئیات آن خودداری کرده اند. اینک برخی از مطالب مزبور اجمالاً بیان می گردد.

 

 

١ـ ابن خرداد متوفی به سال ٣٠٠ هجری قمری در کتاب المسالک و الممالک فاصله زنجان را تا قزوین ٢٧ فرسخ و تا ابهر یا اوهر ١٥ فرسخ دانسته است.

 

٢ـ اصطخری جغرافی دان معروف ایرانی در کتاب خود تحت عنوان المسالک والممالک، درباره زنجان چنین اظهار نموده «ابهر و زنجان دو شهر کوچک و پر نعمتی هستند که دارای آب فراوان و درختان زیاد مزارع وسیعی می باشند و زنجان از ابهر بزرگتر است».

 

٣ـ کتاب حدودالعالم من المشرق الی المغرب، که به سال ٣٧٢ هجری قمری توسط نویسنده نامعلومی به رشته تحریر در آمده درباره زنجان چنین نقل می کند. «زنگان شهری است با نعمت بسیار و مردمان آهسته».

 

٤ـ معجم البلدن نوشته یاقوت حموی زنجان را چنین توصیف نموده است. «زنجان به فتح اول و سکون ثانی شهر بزرگ و مشهوری است. از نواحی جبال که بین آذربایجان و دیگر شهرهای جبال واقع شده، نزدیک قزوین و ابهر است. عجم آن را به فتح قاف زنگان می گویند، از این شهر مردانی از اهل علم و ادب و حدیث برخاسته اند. در سنه ٢٤ هجری قمری به فرمان عثمان بن عفان براء بن عازب را ولایت ری داد و او در ابهر جنگید و آنجا را فتح کرد.»بعد قزوین را گشود و سپس متوجه زنجان شد و آن را با قهر و غلبه فتح کرد».

 

٥ـ عز الدین علی بن الاثیر در تاریخ بزرگ اسلام فتح زنجان را به سال ٢٤ هجری قمری به دست براءبن عازب با قهرو غلبه ذکر نموده است.

 

٦ـ در کتاب نزهة القلوب نوشته حمدالله مستوفی که به سال ٧٥٠ نگاشته شده درباره زنجان چنین نقل گردیده است:

 

«زنجان از اقلیم چهارم است، طولش از جزایر خالدات (فم) عرض از خط استوا(لول)، اردشیر بابکان ساخت و شهین خواند، دور باروش سیهزار گام است، در دفترت مغول خراب ش. هوایش سرد است و آبش از رودخانه ای که به آن شهر منسوب است و از حدود سلطانیه بر می خیزد و در سفید رود می ریزد و از قنوات و ارتفاعات آنجا اکثر غلبه بود و در رودخانه برنج و جالیز نیز کارند. اما در آن شهر وولایتش میوه نیست و از طارمین آورند و مردم آنجا سنی، شافعی مذهب اند و بر طنز و استهزاء بسیار اقدام نمایند. در صورالاقالیم گوید«غفلت بر ایشان غالب است مثل شیخ اخی فرج زنجانی و استاد عبدالغفار سکاک و عیسی کاشانی و غیره، دیوانیش بتمغا مقرر است و ١٢ هزاردینار زمانی ان و ازولایتش کما بیش صد پاره دیه است. هشت هزار دینار متوجه است که جمله در تومان است. »

 

چاترق دوزی یکی دیگر از هنرهای دستی است که دستهای ظریف هنرمندان زنجانی در تولید آن مهارت ویژه ای دارند. اصولا صنعت کفاشی از قرن یازدهم هجری درشهر رونق فراوانی داشته است. تمرکز کفاشان در دو بازار بالا و پایین و اختصاص یافتن راسته های گوناگون به این فن حکایت ازرونق آن را در ادوار گذشته دارد. هم چنین وجود محله بزرگ دباغها در شهر، این فکر را قوت بخشیده است. به علت ورود کفشهای کارخانه ای و علل دیگر کفاشی بومی از رونق افتاده و اساتید آن به چاروق دوزی روی آورده اند. به هر تقدیر هم اکنون چارقهای زیبا از شهرت خاص و عام برخوردار است. این چارقها مشخصا زنانه بوده و استفاده از ان جنبه تشریفاتی و تفننی دارد، چارقها از دو قسمت کف و رو تشکیل شده است کف آن از چرم ظریف و رویه آن از نخهای نازک رنگی و گاهی از ابریشم و در طرحها و گونه های فراوان ساخته و بافته می شود، چنان که مصنوعات آن باب طبع ایرانی و خارجی است و مناسبترین سوغات شهر محسوب می شود.

 

در زنجان مردم از ما خوب پذیرایی کردند و آنچه از خوراک نیاز داشتیم مخصوصاً میوه های خوب و عالی آوردند. و پنجشنبه ٢٦ ژوئن تا میان روز به شهر بزرگ سلطانیه رسیدیم و با میران شاه پسر تیمور که منتظر آمدن ما بود دیدار کردیم.

 

٨ـ فردریچاردز، مستشرق اروپایی که از منطقه عبور نموده چنین نقل کرد.«در جاده تبریز، شهر سلطانیه را با آن مسجد و گنبد مشهورش می توان از چند مایلی مشاهده کرد، بعد از آن شهر زنجان که شهر کوچک و ویرانی است قرار دارد، نقره و ملیله کاری این شهر پر زرق و برق است که این نوع کار مورد پسند ایرانیان متجدد است که از نازک کاری زیاده ازحد و صنایع مزین و آراسته طرفداری می کنند

 

٩ـ تورنیه مستشرق معروف فرانسوی درقرن ١٧ میلادی که چندین بار به ایران سفر کرده است در ارتباط بازنجان چنین نقل می کند:

 

از رودخانه ای که از زیر قافلان کوه می گذرد می روند به یک کاروانسرای خوبی که موسوم است به جامالاوا (که جمال آب باید باشد) که تازه چند سالی است ساخته شده و بعد از سیزده ساعت راه از میان دشت حاصلخیزی می رسند به یک کاروانسرای دیگر موسوم به سرچم که در میان صحرای منفردی واقع شده و همین فقره سبب جسارت و تهور راهدارهای آنجا شده است، که بواسطه دوری از شهر و آبادی از هیچ چیز نمی ترسند. از سرچم به یک رودخانه می رسند که بعد از آن که مد طولانی درساحل آن راه پیمودند به یک کاروانسرای دیگر موسوم به ویک یه (نیک پی) که نزدیک است به یک قریه بزرگ، بنای آن عالی و پی های آن از سنگ تراشیده قرمز و سفید خیلی سخت و مواجی است.

 

روز بعد باید از یک صحرای پست و بلندی گذشت که از آنجا داخل یک دره می شوند و به زنجان می رسند که یک شهر بزرگ بد بنا ایست، اما یک کاروانسرای بسیار قشنگ دارد که در سفر آخر من به اصفهان به طوری پر بود که با وجود شدت باران اگر دو نفر از ارامنه من را با آدمهایم در اطاق خود جای نداده بودند مجبور می شدیم که بیرون بخوابیم ولی اسبهای ما در زیر آسمان ماندند، از زنجان باید رفت به یک کاروانسرایی که در آنجا بعضی وجوهات که به خان سلطانیه تعلق دارد باید تأدیه شود.

 

١٠ـ شادرن سیاح دیگر فرانسوی که به سال ١٦٧٢ میلادی از ایران بازدید نموده درباره زنجان چنین نوشته است. «.... بالاخره در هفتم، ٧ فرسنگ در اراضی بایر و روشنزار راه پیمودیم در این قسنت از مسیر جاده به علت تپه ها و ارتفاعات شنی اندکی مارپیچ می باشد. در سرتاسر راه در هر دو طرف جاده اراضی سبز و خرم و دهکده های خوش منظر و مصفایی با فواصل کم مشاهده می شود.

زنجان چای تمام این نواحی را سیراب و مشروب می سازد. ما دریک کاروانسرای بزرگ به نام نیشه(نیک پی) که در وسط٥ دهکده آباد واقع شده رحل اقامت افکندیم. درپنجم در همان مسیر در یک جاده بسیار خوب و بالنسبه مستقیم شش فرسنگ راه پیمودیم و درزرقان منزل کردیم. این آباده بلده کوچکی است که بیش از دو هزار خانه باغچه ندارد و دریک دشت باریکی که در میان کوهستان قرار گرفته گسترده شده است، فاصله جالبی آن را محصور ساخته اند بیش از نیم فرسنگ نمی باشد. اراضی زرقان (زنجان) بقدر کافی مثبت و حاصل خیز و خوب و خوش است، در تابستان آب و هوای آن خنک و مطبوع می باشد. اطراف و اکناف شهر مشحون از باغات و بساتین سبز و خرم است ولی در داخل بله غیر از اتلال مخر و به چیز شایان توجهی دیده نمی شود. بر حسب تواریخ ایرانی این شهر در دوره اردشیر بابکان قرنها پیش از ظهور اسلام به وجود آمده است. چنانچه از اسناد مزبورمستفاد می شود زرقان دارای ٢٠ هزار خانه باغچه بوده است. و این ادعا کاملاً حقیقت می نماید چون هنوز درحوالی یک مایل و بیشتر شهر آثار و بقایای مخروبه مشاهده می شود.

 

تیمور لنگ نخستین بار که از آنجا عبور می کرد، سرتاسر شهر راویران ساخت ولی دربار دوم یعنی هنگام مراجعت از ترکیه پس از اطلاع بر گذشته ممتد و درخشان فرهنگی زرقان و آگاهی اط ظهور دانشمندان متعدد و عالی مقام در آن، یک قسمت از شهر را مجدداً آبادکرد. این موضوع در میان نویسندگان شرقی سخت مشهور است. اقوام ترک و تاتار که بعد از تیمور به سرزمین ایران یورش آوردند چندین بار این شهر را ویران و با خاک یکسان ساخته و سکنه آن را قتل عام کرده اند و در حقیقت از آغاز سده جاری است که از نو در آبادی زرقان اقدام کرده اند

 

١١ـ بستان السیاحه نوشته حاج زین العابدین شیروانی از کتب دوره قاجار درباره زنجان چنین نقل نموده «زنجان شهری است به جهت توأمان از بلاد عراق بوده، اکنون مدتهاست ازمضافات آذربایجان محسوب می شود آب خوب و هوای مرغوب و فوا که سردیش فراوان و حبوبات و غلات ارزان است. آن شهر مغرب سمت سلطانیه واقع و ار اقلیم رابع و اطرافش واسع است و دورش بارویی کشیده اند. مکرر به سپاه مؤالف و مخالف خراب شده اکنون قریب به سه هزار باب خانه در اوست و مردمش ترک زبان و شیعی مذهب و خالی از نخوت و خشونت نباشند، عموماً دشمن فقرا و زمره عرفا باشند، قدیم الایام ارباب کمال و اصحاب حال از آن مقام برخاسته اند و به زیور فضایل صوری وکمالات معنوی آراسته اند از آن جمله شیخ اخی فرج، مرشد شیخ نظامی صاحب خمسه و مرید شیخ ابوالعباس نهاوندی، راقم ولایت زنجان مکرر مشاهده کرده کسی که دلرباباشد به نظر نیامده است

 

١٢ـ پرنسیس سولتیکوف مستشرق روسی که به سال ١٢١٦ هجری شمسی از ایران بازدید نموده درباره زنجان چنین می نویسد: «زنجان مانند تمام شهرهایی که تا به حال دیده ام شهر کوچکی است که منظره تیره و ناپاکی دارد، با این حال به نظر من خیلی آباد آمد. اول قسمتی از بزار را با اسب طی کردم و سپس با عبور از درهای مختلفی که هر چه پیش می رفت تنگ تر و کوتاهتر می شد، خرابه های قصر قدیمی را به من نشان دادند. بایستی به زانو دربیایم تا سر من به جایی نخورد. مرا از باغی که پر از نوکر بود گذراندند در آنجا مقداری بنا که به طور غیر منظم ساخته شده بود، دیدم. بنایی که از همه خراب تر شده بود و امروز یکی از خانه های حاکم زنگان است، سابقاً از بیوتات سلطنتی بوده، از پله های مارپیچی بالا رفتم ناگهان با کمال تعجب وارد عمارتی شدم که شکوه آن شنیده نشده است تنها کالئیداسکب می تواند شبحی از اشکال و رنگهایی که به چشم من خورد، بدهد. شاه نشین هایی که توسط ستونهای بلوری باز و نگهداری می شده در اطراف این منزل بود. در دیوارها و درذ سقف هزاران آیینه مخلوط با طلا کاری های درخشان و نقاشی های روشن که گلها و صحنه هایشکار و جنگها ومقداری موضوع های با لطف را نشان می داد، دیده می شد. حوض بزرگی پر از آب مرکز این بنای زیبا را اشغال می کرد. شکل بنا هشت گوش بود و دراطراف آن مانند جایگاههای تماشا خانه عمارت ساده ای بود که نوکرها در آن منزل داشتند این عمارت هم کف زمین بود. اما در طبقه اول تمام اطاقها که با تزئین مخصوصی مشخص می شد و همه در زیبایی باهم رقابت می نمودند ازیکدیگر با درهای شیشه ای و پرده های زربفت مجزا می شدند، هیچ گاه مهمان نوازی، با محبت تر و عالیتر از آنچه توسط حاکم زنجان از من دیده نشده ست. سفره ها به مقدار افسانه ای مانند، از میوه و شیرینی پر شد، قلیانی عالی از طلا برای من آوردند و حاکم بدون اینکه کلمه ای بگوید:

 

«این شراب ادب بود که با زبانی که نمی دانستنم سخن نگوید »در مقابل من نشست. واقعاً بسیار متأسف شدم که در مقابل این تشریفات ساکت بمانم. از دو زبانی که دئر این قسمت صحبت می کند تاتاری نمی دانستم و فارسی کاملاً برای من ناشناخته بود.

 

حاکم با صدای آهسته دستور داد که قهوه و چای و پلو و چورک و مورک بیاورند. چورک به معنای نان است و مورک اضافه بی معناست که برای تأکید در تاتاری به کلمات ضافه می شود روح زبان در اینهاست. حتی دستور تخم مرغ داد. نخستیناین کلمه به معنای جوجه است و دومی هیچ. و بالاخره تا مرا دریکی از شاه نشینهای زیبا که با کمال دقت پرده سفید آن را کشیدند، جای نداد از آنجا نرفت با کنال عجله پرده را عقب زدم تا از منظره حوض که طبقه زیرین را خنک می کرد و منظره عمارتی که آفتاب در هزاران آئینه مقرنس کاری در میان نورهای شیشه رنگین و نقاشی های حیرت انگیز بازی می کرد، محروم نگردم همه در خدمت من بودند ولی با ظاهر آرام و فوق العاده. علاوه بر یک صبحانه عالی یک منقل با یک شمع پیهی که برای من چنین منزل پر تلالویست به نظرم آمد، برای من آوردند و سپس اشیایی که به خیال خودشان برای شستشو لازم بود، یک تکه صابون بسیار بد، حنا و رنگ بای خضاب کردن موها و ریش و دست و پای آوردند.

 

من استراحت کردم و لباس پوشیده با چهار فراش برای گردش در بازار رفتم و مجبور شدم که ازفعالیت نوکرها جلوگیری کنم، چه آنها با ضربه چماق و لگد اشخاصی را که بر سر راه ما بودند از پای در می افکندند. از این گذشته رسم این ممالک از این قرار است. چند روز قبل از رسیدن ما چون گدای بی سر و پایی بدبختی دست به جانب یکی از اعیان دراز کرده بود، توسط فراشها خوب کتک خورده بود، حتی پیر مردان را از سر راه من دور می کردند و یا ریش آنها را می کشیدند و یا مشت بر صورت آنها می کوفتند، زیرا به هر صورت باید عبور یک مرد متشخص (نجیب آدم) تأثیر خود را بخشیده و به ضرب چوب معلوم گردد. این تنها وسیله تظاهر قدامی است که شأن آن شخص ایجاب می نماید. اگر سرنوشت انسانهایبدبخت این است، لزومی ندارد بگویم خران و شترانی که به این بدبختی گرفتار و در سر راه گردش و تفریح من واقع شده بودند خوب کتک می خوردند. من واقعاًاز این سروصدا واز این طوفان ضربات که موجب بیگناهیش، من بودم گیج شده بودم، اگر بعدها قلب من سخت نشد و بدین عادت وحشیانه خو نگرفت دلیل آن عدم تأیید لزوم این روش برای نگهداری اهمیت و اعتبار اروپاییان توسط نمایندگان خارجی مقیم این مملکت نبود! شام از زیادی انواع واقسام پلوها و خورشها و ماهی ها، و کبابها و یوعورت یا ماست قابل ملاحظه بود. شربتها، مرباها، خوشابها، انارها، خربزه های لذیذ، فراوان بود و ازهیچ چیز فروگذار نشده بود، سینی های بزرگ و متعدد از پنجره ها داخل نشد، چه به اندازه کافی برای گذرانن آنها عریض نبود. در ایران پنجره ها لااقل به عرض ٤ برابر پنجره های ما هستند و درها نیمی تنگ تر و کوتاهترند، فرشها واقعاً پر شده بود و راستی بدون زحمت ممکن نبود ازمیان سیل تنعم، که مهمان نوازی ایرانی درزیر پای مسافرینی که سعادت دیدارزنجان را دارند فرو می ریزد، جای پایی برای خود باز کرد

 

١٣ـ پروفسور ادوارد براون مستشرقانگلیسی که به سال ١٨٨٧ از ایران دیدن نموده در کتاب خود به نام (یک سال در میان ایرانیان ) دربارهزنجان چنین نگاشته: «روز یگر به شهر بزرگ زنجان که مخصوصاً بر اثر جنگ سال ١٨٥٠ میلادی و دفاع بابی ها از خودشان در آن شهر معروف شده است رسیدیم. زنجان در جلگه ای واقع شده که از هر طرف تپه ای آن را احاطه نموده، و آب رود خانه زنجان، که در اطراف آن باغهای زیادی وجود دارد، از نزدیکی این شهر می گذرد، با این که مدتی از جنگ می گذرد معهذا هنوز آثار جنگ درشهر مشهود است. زیرا نه فقر توپهای دولتی هنگام بمباران شهر خیلی به آن آسیب رسانیده اند، بلکه خود بابب ها که درشهر محصور بوده ان گاهی برای اغفال قوای دولتی، بعضی از جاها را آتش می زدند. اما از دروازه شهر از سمت غرب وارد شدیم و از طرف راست قبرستان بزرگی که گنبد دو امازاده در آن دیده می شد عبور کردیم در کاروانسرایی نزدیک بازار، بارها را پایین آوردیم و خود برای تماشای بازار که تقرباً به خط مستقیم از مغرب به مشرق امتداد دارد و شهر را نصف می کند از کاروانسرا خارج شدیم و طول شهر از مشرق به مغرب بیش از عرض آن از شمال به جنوب است .

 

روز دیگر ما در زنجان ماندیم برای این که علاقمند بودیم که در شهر گردش کنیم و مخصوصاً وضع و حصار شهر راببینیم و بفهمیم که چطور شد که عده قلیل از بابی ها توانستند عده کثیری از سربازان دولتی را پشت حصار معطل کنند، زیرا سرهانری بتهون، در کتاب خود موسوم به تاریخ ایران در دوره سلطنت قاجاریه می نویسد که قلعه زنجان از لحاظ جنگی دارای وضع مستحکم نیست و یک قشون دولتی درظرف چند روز می تواند آن را تصرف کند. من وقتی که حصارزنجان را دیدم، فهمیدم که نویسنده کتاب مزبور درست می گوید و شهر زنجان دارای یک دژ مستحکم نیست که بتوان مدت مدیدی در آن پایداری نمود، گرچه اطراف شهر حصاری به ارتفاع ٢٠ تا ٢٥ فوت (٨ تا ١٠ متر) وجود دارد ولی این حصار بر خلاف دژها و برجهای جنگی اروپا با مصالح بی دوام ساخته شده است، و ویران کردن آن اشکال ندارد. لذا تردید نیست که اگر بابی ها توانستند مدت مدیدی در شهر زنجن پایداری کنند بر اثر استحکام ووضع جنگی دژ نیود بلکه همت و استقامت بابی ها، سبب شد که آنها توانستند مدتی دراز پایداری نمایند، حتی زنهای بابی نیز در جنگ شرکت کردند و مانند زنهای کارتاژ باستانی گیسوان خود را بردیند و به توپها و تفنگها بستند و به مردان گفتند اگر شکست بخورید مثل این است که زنهای خود را ازدست داده باشید و هنگام محاصره بابی ها درزنجان شدت جنگ مخصوصاً در شمال و شمال غربی شهر نزدیک قبرستان و دروازه تبریز محسوس بود. بدبختانه هیچ یک از کسانی که در آن جنگ بزرگ شرکت کردند در زنجان نبودند که من بتوانم از آنها اطلاعات راجع به جنگ کسب کنم. ......... روز چهاردهم نوامبر تمام اوقات من در زنجان صرف این شد که بازماندگان آن جنگ راپید کنم ولی حتی یک نفر پیدا نشد که خود در آن شرکت کرده باشد. چون ادامه توقف من در زنجان دیگر فایده ای نداشت روز دیگر پانزدهم نوامبر بود از آنجا حرکت کردیم

 

١٤ـ مارسل دیولافوآ مهندس و باستان شناس فرانسوی باتفاق همسرش مادام دیوفوآ در سال ١٨٨١ و سال ١٨٨٤ میلادی از ایران بازدید نمود در سفرنامه خود درباره زنجان چنین اظهار نموده: شهرزنجان یعنی حاکم نشین یالات خمسه واقع است درروی فلاتی که بر دشتی تسلط دارد. این دشت به وسیله رودی که از شعب قزل اوزن است مشروب میگرد. چون شهر در محل مرتفعی قرا گرفته هوای آن درتابستان مطبوع و خنک است ولی درزمستان به واسطه برف زیاد و سرمای سخت، به سکنه خوش نمی گذرد. این شهر افتخار دارد که توسط اردشیر بابکان سر سلسله پادشاهان ساسانی به وجود آمد، در زمان تیمور لنگ این شهر ویران شد و یکی از ابنیه قابل توجه آن عبارت بود از مقبره شیخ اخی فرج بود از مین رفت و در شورش بابیه هم باندازه سختی ویران دید که مصائب هجون تاتارها را فراموش نکرده است، در عوض در این شورش اخیر بقدری شجاعت و مقاومت بروز داده که شهرت آن تا تاریخ باقی است محفوظ خواهد ماند. در زنجان ما در چاپارخانه منزل کردیم، نایب چاپارخانه مرا به گردش برد و باغهای با شکوهی از میوه که در دو ساحل رودخانه بود به م نشان داد. دیدن این باغهای بی حصار خالی از تماشا نبود، درختان میوه با شکوفه ها و گلهای الوان با هم مخلوط و تونل هایی تشکیل داده که اشعه آفتاب بزحمت در آنها نفوذ می کند. این اشجار به آزادی نمو می کنند و مفتول آهن و میخ و غیره که به انها فشاروارد آورده دیده نمی شود، نام این نایب چاپارخانه محمود آقا خان و یکی از بابیان توانگر زنجان بود در حالی که باغهای خود را به من نشان می داد می گفت ینجا بهشت روی زمین است. این مرد مهمان نواز در مراجعت از من دعوت کرد که به خانه او بروم و به زن او سلامی بدهم و من با کمال میل دعوت او را پذیرفتم و بسی اشتیاق داشتم که وضع داخلی خانه او را ببینم و از نظم و ترتیبی که در این خانه برقراربود خوشم آمد در اینجا خدمتکاران زیاد که چمباتمه زده مشغول کشیدن قلیان باشند ندیدم. زن منحصر به فرد خان با دختر او آمدند و به من خوش آمد گفتند اینها با کمک خدمتکاران مشغول تهیه شام بودند، مادر تهیه شام را به دختر خود واگذارد و مرا به اطاقی برد که از زمین ارتفاعی داشت وباید از چند پله بالا رفت تا به آن وارد شد و مرا در روی یک فرش عالی کردستان که مانند مخمل بود نشاند و بعد به تهیه چای و قهوه پرداخت، طرز تهیه این دو مشروب را که طنان ایرانی با نظافت فراهم می کنند پسندیدم و در عین حال دختر قشنگ و خوش آب و رنگی که سرپرستی پلو را بر عهده داشت از نظر دور نمی داشتم، قیافه موزون و چشمان سیاه و درشت او را که پلکهای قشنگی احاطه کرده و در زیر ابروان بسیمای او جان می بخشیدند تماشا می کردم سر او با پارچه نازک پشمی که رنگ قرمزتندی داشت پوشیده شده و رنگ مفرغی چهره اش را برجسته نشان می داد، دو رشته موی کبود رنگی در روی شقیقه های او پیوسته در حرکت و مثل این بود که باهم بازی می کنند ولی توده گیسوان بافته درپشت سر افتاده بود، و به زیبایی او می افزود. .. به غیر از باغها و برج و باروی قدیمی خراب چیز دیگری که قابل تماشا باشد درزنجان وجود نداشت». حال با برسی یافته های عناصر باستان سناسی و مطالعه در کتب تاریخی و جغرافیایی تاریخی که شمه ای از آن بیان گردید نگارنده کوشش دارد پیشینه تاریخی شهر را از ابتدای تکوین آن مورد بررسی قراردهد. مطالعات و بررسیهای سیستماتیکدر کیفیت استقرارهای نخستین و تکوین ابتدایی شهر به لحاظ استقرار ساختمانهای موجود، دشوار و در بعضی موارد غیر ممکن است. مع هذا نگارنده بر حسب مورد در تجدید بنای ساختمانهای داخل شهری که در آنها اقدام به احداث زیر زمین و پی سازی شده مطالعاتی انجام داده و به استناد مدارک و یافته های مذکور اظهار نظر می کند. نخستین استقرارهای انسانی در محل شهر کنونی متعلق به اواخر هزاره دوم قبل از میلاد است و علی رغم وجود شواهد ومدارک متعد، بارزترین وجه مشخصه آن وجود نوعی سفال خاکستری رنگ، شاخص استقرارهای اولیه قوم آریایی است که بر روی خاک بکر قرار گرفته، وجود محوطه های تاریخی بررسی شده هم دوره شهرزنجان در گاوازنگ، قره تپه. منجوق تپه و قبرستانهای محوطه های مذکور در فاصله ٤، ٦، و ١٠ کیلومتری شهر فعلی، موجودیت شهر زنجان را در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد تأیید می نماید. استقرر مزبور درساحل چپ مسیلی که بعدها به خندق حفاظتی شهر تبدیل شده تکوین یافته است. حدود استقرار در این دوره مبتنی بر شواهدی است که حدسیات نیز در آن دخالت دارد، از حد غربی خندق فعلی تا (دروازه رشت) می باشد که آثار برجستگیهای آن در اوایل دوران پهلوی تسطیح شده است. در حد شرقی وجود مسیل مانعی طبیعی در جهت گسترش استقراردرجبهه مذکور استو در حد جنوبیکه منتهی به خیابان فعلی امام می شود، در رقوم منهای ٢٧٠ سانتی متر آثار قبرستانی از اواخر هزاره دوم قبل از میلاد مشاهده می شود و در حد غربی، برجستگیهای موجود دروازه رشت فعلی حدود تقریبی استقرار نخستین مرحله از شهر زنجان را که متعلق به استقرار اقوام آریایی است، می توان تبیین و مشخص نمود. قلت منابع مطالعاتی به لحاظ گسترش شهر فعلی که منطبق بر شهر تاریخی است عرصه مطالعات را در حد فاصل اوایل هزاره اول قبل از میلاد تا اوایل دوران ساسانی (اواخر قرن دوم میلادی) تنگتر می نماید. بدین سبب سرنوشت شهر در مقاطع زمانی مزبور با مدارک ومنابع فعلی نسبتاً نامعلوم است. از دوران ساسانی که نظم اجتماعی خاصی بر جوامع حاکم شده و شهرسازی به معنای اخص کلمه همراه با قوانین و ضوابط مخصوصی بوده است، شهر زنجان نیز نظم و نسق یافته و بخشهای مختلف شهر با آهنگ خاص موجودیت پیدا کرده و به نام زندگان موسوم شده است.

 

 

 

آثار باستانی شهر زنجان :

 

به لحاظ حملات پی درپی و تخریبهای مکرر در حال حاضر آثار تریخی قابل توجهی در شهر زنجان باقی نمانده، و بقاع معروف از جمله مقبره اخی فرج زنگانی و مساجد آن در حملات تیمور لنگ ویران گردیده است. در حال حاضر قدیمیترین اثر تاریخی شهر کاروانسرای سنگی است. این کاروانسرا در منتهی الیه جنوب شرقی خاستگاه اولیه شهر در زمان شاه عباس دوم احداث شده وهم اکنون قسمت اعظم آن از مین رفته است، ساختمان اداره کل اوقاف استان بر روی ین کاروانسرا مستقر می باشد، متأسفانه سیاحانی که چندی در این محل استراحت نموده اند در سیاحتنامه ها ذکری از چگونگی بنا و توصیف عمومی آن به دست نداده اند. لیکن بررسی آثار موجود مؤید این مطلب است که پلان این کاروانسرا به سبک چهار ایوانی بوده و حجرات در یک طبقه قرار گرفته اند، نوع سقفها قوسی از نوع قوسهای خوزی است.  دومین آثارتاریخی از نظر قدمت مجموعه تاریخی بازار زنجان است، که از نظر غنای اقتصادی، فرهنگی و مذهبی یکی از جالبترین مجموعه های تارخی کشورمان می باشد. برای روشن شدن قدمت آن اختصارا به بررسی آن می پردازیم.

    

سابقه تاریخی بازار زنجان

به طور کلی می توان چنین استنتاج کرد که در پی تحولات اقتصادی و تخصصی شدن تولیدات، و وابستگی ابزار تولید و عرضه تولید و تبادلات اقتصادی، پدیده جدیدی متناسب با روند تکاملی و گسترش شهر، در خاستگاههای اولیه شهرها تحت عنوان بازار، در ایران پدیدار گردیده است، که این پدیده به لحاظ توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی در مناطق مختلف از نظر فیزیکی متفاوت است. لکن سبک و استخوان بندی این مراکز تا حدودی شبیه به هم ایجاد شده اند و من حیث المجموع مجهز به مراکز مذهبی، اجتماعی و با آمیختگی مراکز مسکونی شهرت دارد، یک نوع معماری فرهنگی و پیچیده ای را به وجود آورده است.  ناگفته نماند، که این پدیده ایرانی مورد تقلید شهر سازی اروپا واقع گردیده و بدین سان بازارهای دادو ستد تحت عنوان بورگ Boargue در مناطق مختلف اروپا ایجاد شد این مراکز کم کم باقرار گرفتن در کنار کلیساهای جامع (کاتدرال) مسیحی و توسعه تدریجی به شهر تبدیل شده است. اکثر شهرهای اروپایی که با پسوند بورگ مثل هامبورگ استرانبورگ و … نامگذاری شده، یادگاری از بازارهای به سبک ایرانی است. به هر تقدی این مراکز اقتصادی برای سهولت درمبادلات تولیدی که مآلا به گسترش تولیدات منجر می گردید، طرح ریزی و اجرا شده بود. بر اثر گسترش بی رویه قطبهای تولیدی را به انبار کالاهای واردتی که به سرعت در آن سرازیر شد، قطبهای تولیدی را به انبار کالاهای وارداتی تبدیل نمود. از این رهگذر، کالاهای بومی ضربه جبران ناپذیری را تحمل کرده است. بازار زنجان در قلب بافت قدیمی شهر(خاستگاه اولیه) در راستای راههای ورودی قرار گرفته و از دو قسمت بازار بالا و بازار پایین تشکیل شده است، ولی این دو از نظر عناصر تشکیل دهنده یکسان و قابل مقایسه است. ار نظر تاریخی، قدیمیترین مستشرفی که از بازار دیدن نموده و در سفرنامه خود اشاره ای به آن می نماید، پرنس آلکسیس سولتیکف روسی است. که به سال ١٢١٦ هجری قمری آن را دیده و می گوید: «اول قسمتی از بازار را با اسب طی کردم …. » و پس از آن ادوارد براون، مستشرق انگلیسیکه به سال ١٨٨٧ میلادی، مصادف با سلطنت ناصرالدین شاه قاجر(١٢٦٤ ـ ١٣١٣) هجری قمری بازار زنجان را دید و می نویسد «ما از دروازه شهر از سمت غرب وارد شدیم و ازطرف راست قبرستان بزرگی که گنبد دو امامزاده در آن دیده می شد عبور کردیم، در کاروانسرایی نزدیک بازار بارها را پایین آوردیم و خود برای تماشای بازار که تقریبا به خط مستقیمی ازمغرب به مشرق امتداد دارد و شهر را نصف می کند، از کاروانسرا خارج شدیم. … حال با توجه به سبک معماری و متون تاریخی و شواهدی از این مقوله نتیجه گرفته می شود که ابتدا در حدود سال ١٢٠٥ هجری قمری در دوران حکومت آقا محمد خان قاجار احداث بازار زنجان آغاز شده و سپس در زمان فتحعلیشاه قاجار به سال ١٢١٣ قمری تکمیل گردیده به طوری که در سال ١٢١٦ مورد بازدید سولتیکف واقع شده است. سپس کاروانسراها، گرمابه ها، و مساجد در آن ایجاد و با تعبیه راسته ها تا سال ١٣٢٤ در دوره محمد علیشاه قاجار مجموعه کاملتر شده است. بازار پایین علاوه بر عرضه دادوستد تولیدات محلی از طریق دو باب کاروانسرای موجود که محصولات را از قراء و قصبات به آنجا حمل می گردیده، تغذیه می شده است. کم اینکه تا قبل از توسعه راهها و تردد ادوات موتوری در سالهای اخیراین اماکن با عملکردهای نخستین مورد استفاده بوده و امروزه تبدیل به انبار کالاهای وارداتی شده است. از کاروانسراهای این بازار سرای گلشن و سرای ملک است که در سال ١٣٤٥ هجری قمری بازسازی و مرمت گردیده اند، در جهت برطرف ساختن از ساکنین از نظر اجتماعی و مذهبی این مجموعه دو مسجد را در خود جایداده است که عبارتند از مسجد آقا شیخ فیاض و مسجد میرزایی. گرمابه های بلوری و معینی در مجموعه، محل خاصی را اشغال نموده اند. مجموعه بازار بالا از بازار قیصریه، بازار بزازها، بازار حجت الاسلام، بازار امامزاده و بازار عبدالعلی تشکیل شده است. این بازار از نظر تولید و عرضه خدمات جنبی وابسته، بسیار غنی و مهمترین مرکز اقتصادی و تجاری شهر محسوب می شده است. این مجموعه از نظر تولید و عرضه کالا به هشت راسته زرگرها، بزازها، کفاشها، سراجها، کلاه دوزها، صندوق سازها، رنگرزها، میوه فروشها و جگرپزها تقسیم شده است. این تقسیم بندی و انسجام معقول و منطقی از نظر حفظ حقوق سندیکایی و کنترل قیمت کالاهای عرضه شده حائز اهمیت بوده و والا بودن افکار طراحان و بانیان آن را آشکار می سازد. ازنظر اقتصادی هم موجب جلی مشتری در یک محل مخصوص و شناخته شده می تواند رونق اقتصادی را برای کسبه فراهم نماید. از کاروانسراهای جالب این مجموعه که نقش مؤثری را در عرضه کالاها ایفاء نموده کاروانسراس حاج علی کربلایی را می توان نام برد که احتمالا در سال ١٣٠٠ هجری قمری تکمیل شده است. این مجموعه ٥ مسجد: چهل ستون، آقا سید فتح الله، مسجد جامع، حجت الاسلاو و مسجد ملا را درخود جای داده است. وسعت و عملکرد بازار زنجان مجموعه بازار زنجان با داشتن ٥٦ ورودی و کوچه هماهنگ با شبکه ارتباطی با کل شهر در ارتباط بوده است، این مجموعه دارای ٩٤٠ باب مغازه و در حدود ٥١ نوع شغل اعم از تولیدی یا صادراتی که حدودا به دست ٣٢٠٠ نفر در گردش است، البته عده کثیری در خدمات جنبی فعالیت دارند. بازار زنجان، از نظر اقتصادی، واحد پیچیده ای است که در آن انواع تجارتخانه های عمده فروشی و خرده فروشی موجودیت یافته اند، و به لحاظ ازدیاد مداوم سرمایه ها، در جهت تبدیل به عمده فروشی در حرکت است، توسعه روزافزون موقعیت اقتصادی مجموعه، واحدهایمسکونی منطقه را به صورت واحدهای تجاری تغییر شکل و کاربری داده که بدون برنامه ریزی معقول و متناسب با ارزشهای تاریخی، به ارزش فیزیکی و کالبدی بازار لطمات جبران ناپذیری وارد خواهد ساخت. این بازار در زمینی به مساحت١٥ هکتار احداث شده که ٥ هکتار از آن مختص بخش اقتصادی و هفت هکتار دیگر آن برای بخش مسکونی و یک هکتار جهت اماکن عام المنفعه و دو هکتار برای شبکه ارتباطی اختصاص یافته است. و جمعا دارای ٩٤٥ واحد ملکی است. و هم اکنون دارای حدود ٦٠٠ انشعاب تلفن و ١٣٠٠ انشعاب آب و برق می باشد. در حال حاضر به لحاظ تغییرات ناشی در سیستم حیات انسانی، کمبودهاو نیازهایی در آن محسوس است. آنچه که در این مقوله مورد نیاز مبرم است کلنیک بهداشتی، توقفگاه فضاهای سبزو غیره است که مجموعه به طور کلی فاقد آن می باشد. این بازار به علت ارزشهای فرهنگی و قدمت آن ذیل شماره ٤٤/١ در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است و ضوابط حفاظتی مخصوصی بر آن مترتب گردیده است. این مجموعه از قدیم الایام محل مناسبی را برای برخوردهای اجتماعی، در جچوار مرکز تجاری عرضه نموده و از نظر حفظ آداب و سنن ملی و مذهبی نقش تعیین کننده داشته است. گذشته از عناصر فرهنگی ذکر شده عوامل متعدد دیگری نیز وجود این مجموعه را در این شهرستان تأکید می نماید. از آن جمله است شرایط اقلیمی و جغرافیایی منطقه. زیرا این شهرستان دارای تابستانهای سوزان، زمستانهای سرد و پر برف و بهار پاییزی ناآرام است و این کیفیت جوی در داخل مجموعه احساس نخواهد شد و در نتیجه به مشتریان اجازه تردد را برای ساعتهای طولانی جهت انتخاب کالاهای مورد نظر به ارمغان خواهد آورد

 

مسجد جامع زنجان:

 

مسجد و مدرسه جامع معروف به مسجد سید در قلب بافت تاریخی شهر قرار گرفته است. این مسجد از ظلع غربی با بازار قیصریه و از ضلع شرقی با معیر موصوف به کوچه سیدو از جبهه شمالی با خیابان امام و سبزه میدان در ارتباط است، قبل از احداث خیابان امام کنونی سر درب این مسجد به فضای بازی که در مقابل دارالحکومه به عنوان میدان شهر مطرح بوده، اشراف داشته است و هماکنون ورودی اصلی آن محسوب می شود. ورودی غربی، مجموکعه را با مرکز تجاری قیصریه و ورودی شرقی آن، با بافت مسکونی مرتبط است. مجموعه مسجد و مدرسه سید توسط عبدالله میرزا دارا پسر یازدهم فتحعلی شاه قاجار در هنگام حکمرانی در زنجان در سال ١٢٤٢ هجری قمری احداث گردیده است، بر اساس مدارک و اسناد سال مزبور مربوط به اختتام آن است.

 

و هیچگونه افزایش مجموعه و الحاقات در دوره های بعدی مشاهده نمی گردد. مجموعه تاریخی مسجد و مدرسه سید یکی از بناهای ارزشمند داخل شهری است، این مسجد بر اساس پلان مساجد چهار ایوانی ساخته شده است، طبق معمول، ایوان ورودی مقابل شاه نشین گنتبد دار قرار داده شده است. مساجد با سبک چهار ایوانی در پی تحولات مهمی که در طرح مساجد ایران پایه گذاری گردیده با الهام از معماری دوران پارتی (کاخ هتره) پدیدار گشته و به اعتباری مسجد جامع زواره و به قولی دیگر مسجد جامع اصفهان از نخستین مساجدی است که به این سبک ساخته شده اند. این سبک علاوه بر اینکه درطرح مدارس علمیه و کاروانسراها معمول گردیده با نوردیدن مرزهایایران، در کشورهای اسلامی اهل سنت و جماعت مورد استقبال واقع شده، به طوری که در مساجد مزبورهر یک از ایوانهای چهار گانه به یکی ازمذاهب اربعه، جهت مذاکره و تعلیم و تعلم علوم دینی مربوط به خود اختصاص یافته است. آنچه که در صحن مسجد بیشتر از همه خود نمایی می کند ایوانهای چهار گانه است که در چهار ضلع آن به قرینه جای گرفته اند. ایواتن جنوبی در حد فاصل شبستان گنبد دار و صحن قرار گرفته و شبستانهای زنانه و مردانه را به طور قرینه تقسیم می تنماید و با عنایت به فلسفه وجودی ایوان که نقش ایجاد تعادلی هوای داخل و خارج شبستانها را دارد، ورودی فضای مزبور در آن قرار گرفته است. ایوان جنوبی، همانند سه ایوان دیگر در دو طبقه اجرا شده که طبقه دوم به منظور خنثی نمودن رانش طاق ایوان در حل مسائل استاتیکی (نیارش) لازم الاجرا بوده است. گردش طاق نماها در سطوح جانبی ایوان ماهرانه طراحی شده و سایه روشن(کنتراست) فضا با پیش و پس روی اندانهای آن تأمین گردیده است. ایوان جنوبی دارای ٦٠/٧ متر و عرض ٣٠/٦ متر عمق و باهره چینی ١١ متر ارتفاع دارد. سطوح کلی این ایوان با استفاده از کاشی های ختایی تزئین گردیده، در داخل طاق نماها کلمات الله، محمد (ص)، علی (ع)، به خطکوفی معلق به رنگ مشکی بازمینه نارنجی است و بالای آن را کتیبه طویلی به خط ثلث خفی زینت داده است، متن کتیبه خطبه ای است که با نام فتحعلیشاه قاجار آغاز شده و با نام بانی آن عبدالله میرزا دارا ختم می گردد. از نوار فوقانی کتیبه تسمه کشی های تزئینی سقف آغاز شده و به نوبه خود به قسمتی از شمسه ختم می گردد، اضلاع شرقی و غربی در این ایوان مزین به نقشهای لچک و ترنج است و بر طبق معمول بناهای ئوران قاجار رنگهای زرد و مشکی بر سایررنگها غلبه دارد. پخی ایوان در نما با تکراری از کاشی با نقش هندسی پوشانیده شده. فیلپوش ایوان و سطوح جانبی با نقوش اسلیمی و تکرار موتیفهای ترنجی زینت داده شده است، آنچه که بیشتر از همه خود نمایی می کند، نقش سمبلیک درخت زندگی در دو طرف ایوان است، که این نقش یکی از موتیفهای شناخته شده در هنر ایرانی است. صحن این مسجد همانند سایر مسجدها چهار ایوانی به شکل مربع مستطیل بوده و دارای ٤٨ متر طول و ٣٦ متر عرض می باشد. بر اساس مدارک متقن در وسط این صحن یک واحد حوض بوده و گرداگرد آن را به استثنای جلوی حجرات و شبستانها، باغچه های پر گل وگیاه پوشانیده شده بود . حدودا در سال ١٣٤٠متولیان مسجد برای جلوگیری ازگسترش رطوبت حاصله از درختان و باغچه به محدثات، که این فکر و تصمیم به دلایل عدیده اشتباه بوده است نسبت به برچیدن فضای سبز مسجد اقدام نموده اند سپس متولی مسجد مجددا در سال ١٣٦٨ باغچه ها را به صورت محدود احیا کرده است. در سمت شرقی و غربی این صحن به طور قرینه ١٦ واحد و در جبهه شمالی ٦ واحد حجره جهت طلاب علوم دینی قرار گرفته، حد فاصل حجرات، عرض پایه ها ٩٢ سانتی متر قابل اندازه گیری است. این فضاها از دو قسمت ایوان و حجره تشکیل یافته عرض ایوان ٤٠/٣ متر و عمق آنها در حجرات سمت شرقی و غربی صحن ٦٥/١ و در حجرات شمالی ٨٠/١ متر اندازه گیری می گردد، در پشت ایوان فضای حجره قرار گرفته و هر کدام از آنها دارای ٤٠/٣ متر عرض و ٥٠/٤ متر طول دارد. سقف این فضاها بسیار زیبا و با استفاده از قوسهای جناغی اجراء گردیده، روش کار بدین ترتیب است که در طول ٥٠/٤ متر سه واحد تویزه جناغی از ارتفاع ٥/٢ متری از رقوم کف اجراءشدهوحد فاصل تویزه ها با عنصر طاق پر شده است. در راستای طاق و تویزه ها در جان جرزهای طرفین حجره ٨ ردیف رفچه در دو طبقه ساخته شده و در هر حجره جمعا دارای ١٦ واحدرفچه است. نور این فضاها از دو پنجره موجود در طرفین در ورودی تأمینی می شده، پنجره های موصوف در اوایل پهلوی به دلایل نامعلومی با ستفاده از مصالح بنایی کور و بعدا در جریان مرمت مسجد باز شده است. من حیث المجموع با توجه به سایه روشن (کنتراست) داخل حجرات، تناسبات محسوس در عناصر و اندامهای بنا، فضای لازم را جهت تعلیم و تعلم علوم دینی القاء می نماید. سقف ایوان کلیه حجرات با استفاده ار مقرنس کاری گچ تزئین گردیده که در بعضی از حجرات فرو ریخته است. فیلپوشکلیه حجرات با کاشی های ختایی به سبک کار دوران قاجار و منقوش به نقوش اسلیمی و گل و بوته در تنوع خاص تزئین گردیده دو رنگ زرد و مشکی بر سایررنگها غلبه دارد. طبق معمول مسجد و مدرسه چهار ایوانی، شبستان این مسجد در جبهه چنوبی صحن شامل سه واحد است، شبستان زنانه، شبستان مردانه در طرفین و شبستان گنبد دار در وسط و پشت ایوان قرار دارد. شبستانهای زنانه و مردانه به طور قرینه هر کدام ازچهارردیف ستون تشکیل گردیده و بدینترتیب ٢٠ چشمه عرقچین بر گرده ٣٦ تویزه قرار گرفته و قوس تویزه ها از نوع قوس خوزی (رومی) است. در وسط هر شبستان با خالی نمودن قسمتی از جرز جبهه جنوبی یک واحد محراب جای گرفته، تزئین این عناصر را کاشیهای سبک قاجار دررنگهای زرد، سیاه و سفید، منقوش به نقش معقل تشکیل داده است. شبستان گنبد دار، فضایی است به عرض ٩٠/٧ و طول ٥٠/٨ متر و بلا واسطه درپشت ایوان جنوبی کقرار گرفته و از جهت غربی و شرقی با شبستانهای طرفین و از جبهه شمالی با ایوان جنوبی در ارتباط است، بر فراز این شبستان گنبد عظیمی بر جرزهایسنگین به ضخامت ٣٠/٢ متر استوار گردیده، گنبد مسجد از دو نوع دو جداره بوده پا طاق هر دو جداره از ارتفاع ٥٠/١٠ متری از رقوم کف آغاز شده و در رقوم ٧٠/١١ متری پاطاق دو گنبد از یکدیگر مجزا می شوند. خیز جدارنخستین از رقوم پا طاق ٨٠/٣ متر با قوس نوع پنج او هفت کند، اجراء شده است. و ارتفاع گنبد اصلی (جدار بیرونی) از رقوم پا طاق ١٠ متر قابل اندازه گیری است، به عبارت دیگر ارتفاع گنبد این مسجد ٥٠/٢٠ متر از رقوم کف فعلی و قطر آن حداکثر ٧٠/١٢ متر می باشد. در جهت حل مسایل استاتیکی (نیارش) و هموژه نمودن بنا و خنثی شدن لنگرهای خمشی و نیروهای برشی تاشی از زمین لرزه، حدفاصل دو جدار با استفاده از عنصر چوب کلاف کشی شه است. گنبد مسجد جامع زنجان از معدود گنبدهایی است که این اندام بدون گوشواره و ترمپه بر روی جرزهای چهارگانه نشسته و در نتیجه تغییر پلان مربع به دایره در ضخامت تکیه گاه و جان گنبد مستهلک شده است. گنبد مسجد جامع زنجان با کاشی های فیروزه ای پوشانیده شده و درگریو آن سوره مبارکه الدهر به خط ثلث دیدگان را نوازش می دهد و سپس در رقوم بالایی کتیبه تزئینات آن را لوزی های پیوسته و ترنجهای به سبک معقل با استفاده از کاشی های به رنگ زرد، مشکی ، آبی تشکیل داده است. درانتهای فوقانی بنا علامتی ازبرنز به شکل گوی که مخروط نازکی بر آن سوار شده پایان گنبد ر ا اعلام می نماید. قابل ذکر است آب انبار و وضو خانه زمستانی مسجد که در سمت چپ هشتی و در اصلی قرار دارد با به کار افتادن شبکه آبرسانی شهری در اواسط دوران پهلوی از حز انتفاع ساقط و از عناصر کاربردی مسجد حذف شده است. مسجد مدرسه سید ( مسجد جامع زنجان) همانند بقیه بناهای دوران قاجار از نظر مسایل استاتیکی (نیارش) بسیار ضعیف و شکننده است و عدم رسیدگی و رها شدن حفاظت فیزیکی در این بنا مزید بر علت گردیده لاجرم پدیده های مزبور موجودیت این بنا را در خطر جدی قرار داده بود. با عنایت به ارزش، اهمیت و اعتبار این مسجد از نظرمذهبی، سیاسی و موقعیت اجتماعی در سطح استان بررسی جامع در رابطه با حفاظت فیزیکی آن لازم و ضروری می نمود، به همین جهت سازمان میراث فرهنگی استان زنجان بر اساس مسئولیتهای محوله تعمیراتی و حفاظتی آن را به صورت مقطعی تهیه و به اجرای آن همت گماشته است.

 

مسجد میرزایی

مسجد میرزایی در مجموعه بازار پایین قرار دارد. بر اساس آخرین مطالعات انجام گرفته این مسجد قدیمی ترین بناهای مذهبی پا بر جا در سطح شهر بوده و احتمالاً در حد فاصل اواخر دوران صفویه تا اوایل دوران قاجار احداث گردیده است. مؤتمن السلطان ضیع الدوله از رجال دوره ناصری در کتاب مرآت البلدان درباره این مسجد می نویسد: «مسجد دیگری که مرحوم میرزا ابوالقاسم مجتهدی سال قبل ساخته است. سه طرف این مسجد تمام و یک طرف دیگر ناتمام است. .... مسجد میرزایی از دو بخش تشکیل گردیده، بخش نخست معروف به شبستان قدیم است. این شبستان به فاصله یک رقبه از دکاکین بازار قرار گرفته و خود دارای یک واحد شبستان و حیاط بوده است. شبستان قدیم از ١٥ چشمه طاق و تویزه پوشانیده شده و طاقهای آن از نوع پنج او هفت کند و خوابیده است که این روش موجبات زیبایی هر چه بیشتر شبستن را فراهم نموده است. محراب در راستای قبله با خالی نمودن قسمتی از جرز جنوبی ایجاد شده و در طرفین آن در ورودی ازحیاط قرار گرفته که هم اکنون با بالا آمدن سطح حیات به پنجره تبدیل شده است. کاشی کاری محرابمرمت گردیده و ازفرم تزئیناتی خود خارج شده است، در این محراب یک واحد کاشی چهار گوش دیده می شود که به اواخر دوران صفویه تا قبل از دوران قاجار می توان نسبت داد. قسمت دوم، مسجد جدید است که در سبک تقلید ناقصی ازمساجد شیوه چهار ایوانی از جمله صحن مرکزی، ایوانهای چهار گانه، حجرات طلاب، وضوخانه و شبستان زنانه و مردانه وجود دارد. ضمناً شبستان مسجد به دو قسمت مردانه و زنانه تقسیم شده و در حد فاصل آن را پنجره های موسوم به اورسی اشغال نموده است. شبستان مردانه از ٨ واحد طاق و تویزه تشکیل گردیده و یک ردیف ستون سنگی قسمتی از سنگینی سقف را تحمل می نماید طاقها از نوع خوزی (رومی) و سبک آجر چینی در هر چشمه از شبستان به طرز خاصی اجرا شده است، شبستان زنانه در راستای یکدیگر بوده و دارای چهار چشمه طاق است. محراب تقریباً در چشمه وسط ضلع جنوبی جای گرفته و این محل در چشمه های دیگر نیز تکرار شده است. در نتیجه این تکرار ٤ محراب در شبستان مردانه موجودیت پیدا می نماید. در این مورد برخی از صاحب نظران این پدیده را به مذاهب اربعه در سنت و جماعت نسبت داده و هر چشمه از شبستان را منتسب به یک مذهب می دانند. که البته این انتساب با عنایت به تاریخ احداث مسجد به هیچ وجه نمی تواند صادق باشد. بلکه مراد از ایجاد آنها تنها رعایت عامل قریه است. گرداگرد صحن مرکزی مسجد را حجرات وایوانهای چهار گانه به طور قرینه پوشانده است. جمعاً ١٤ واحد حجره در سه طرف صحن مستقر شده و سقف حجرات با استفاده از طاقهای نوع کلیل به سبک آذربایجانی پوشانیده شده است. پشت بغل درگاهیها در صحن، طرحهای هندسی متنوع با استفاده از کاشیهای پیش بر به رنگ سفید، مشکی، فیروزه ای، زرد، سبز ایجاد گردیده وطرفین ایوانهای چهار گانه را کاشیهای خشتی با طرحهای اسلیمی و هندسی زینت داده اند. در بالای ایوان جنوبی تاریخ ١٣٠١ هجری قمری نوشته شده است. به هر تقدیر کاشی های این مسجد متعلق به دوران قاجار و دقیقاً با کاشی های مسجد جامع و مسجد خانم قابل مقایسه است. در سر در این مسجد تاریخ دیگری با عدد ١٢٨٢ هجری قمری به چشم می خورد و در این قسمت هم چنین کتیبه ای به خط نستعلیق وجود دارد، که قسمت خوانای آن به قرار زیر است: « هوالباقی ... شخصی در نماز دو قطعه زمین مزرعه و یک قطعه زمین باغ درخت در نهر قاسم آباد و دو قطعه زمین مزرعه در تخت دولابار چنانچه درحد نامه مذکور است، این پنج قطعه زمین وقف به جهت تعمیرات مسجد و حجرات هرکه باشد، ... خلاف و ... در انصراف ... ولیعصر ... والعب...». این مسجداز نظر جماعت و انجام مراسم مذهبی دایر و پابرجاست و تنها در زلزله اخیر خساراتی متوجه آن گردیده و موجب ایجاد دو شکاف در شبستان مردانه و هم چنین ازفرم خارج شدن ایوان شمالی شده است.

 

 

بنای تاریخی رختشویخانه

بنای رختشوی خانه، در قلب بافت تاریخی شهر که منطبق بر حصار می باشد، در منطقه پرتراکم مسکونی، موسوم به عباسقلیخان و محل معروف به بابا جامال چوقوری(گودال بابا جمال) احداث شده است، که امروزه خیابان سعدی وسط به فاصله یکصد متری از سمت غربی آن عبور نموده و از طریق کوچه فرهنگ به بنای مزبور مرتبط می گردد علاوه بر این پدیده عارضی شبکه ارتباطی متعدد و گسترده ای این بنا را با کل شهر مربوط می سازد. مجموعه تاریخی رختشویخانه درسال ١٣١٩ شمسی ذیل شماره ١١٩٨ دردفتر اندیکاتور اداره ثبت اسناد و املاک زنجان به ثبت رسیده، زمین این بنا در سال ١٣٤٧ هجری قمری مطابق با ١٣٠٧ هجری شمسی توسط علی اکبر توفیقی رئیس بلدیه شهر (شهردار) زنجان از باقر خان امجدنظام به قیمت ١٨٥ تومان خریداری شده است. محل موصوف قبل از احداث رختشویخانه با هرز آبهای سطحی و مملو و به بابا جمال چوقوری (گودال بابا جمال) معروف بوده است. این بنا توسط دو برادر به نامهای مشهدی اکبر (معمار) و مشهدی اسماعیل (بناء) در مدت ١٥ ماه به اتمام رسیده و سنگهای آن از معدن سنگ روستای اژدهاتو استخراج و پس از حجاری توسط گاری هایبلدیه (شهرداری) به محل بنا حمل شده است. آب مجموعه از قنات قلعچه حاجی میر بهاء الدین تأمین می گردیده است متولی رختشویخانه توسط رئیس بلدیه گمارده می شد و سالیان ممتدی شخصی به نام اصغر خان بوده که عیال ایشان به معصومه خانم مدیریت آن رابر عهده داشته، اصولا رختشویخانه برای آحاد شهروندان شبانه روز دایر و استفاده از آن به طور مجانی بوده. ولی نامبرده مبلغ ده شاهی بابت سرایداری از مراجعین اخذ می نموده است. دریک بررسی کلی، می توان این مجموعه را به دو بخش تقسیم نمود. بخش نخست، سرایداری و محل مدیریت رختشویخانه بوده، و آن شامل حیاط و اعیانی مسکونی می باشد، حیاط. محوطه ای است به شکل مربع و مستطیل به میزان ٤٠٠ متر مربع (٣٣×١٢) متر شامل درختکاری و فضای سبز، و اعیانی آن در جبهه شمالی محوطه به مقدار ٦٠ متر مربع شامل دو اطاق و یک ورودی است، که این ورودی فضاهای محوطه، سرایداری و محل شستشوی رخت را به همدیگر متصل می نماید. پلان و نمای این واحد مسکونی دارای بار فرهنگی بوده و به سبک معماری سنتی شناخته شده زنجان (طالار در وسط ورودی درطرفین به طور قینه) احداث گردیده است. بخش دوم فضاهای مربوط به امر شستشوی رخت است که خود از چهار قسمت شکیل یافته، قسمت اول خزینه یا محل جمع آوری آب است، این مخزن در منتهی الیه قسمت شمالی مجموعه و مشرف به سالن شستشو قرار دارد. اینفضا دارای ١٧ متر طول ٥/١١ متر عرض و حدود ٨ متر ارتفاع است و با توجه به ارسال ساروج که ٤ مترقابل اندازه گیری می باشد. بنابراین گنجایش آب مخزن برابر ٧٤٠ متر مکعب می تواند باش، سقف مخزن هماهنگ با سقف سالن متشکل از سه واحد طاق و تویزه است که قوسهای نوع خوزی آن را زینت داده اند. کف این فضاها در رقوم ١٥٠ـ سانتی متری از کف معابر محله قرار گرفته و پلان آن در کف با تبعیت از طاق و تویزه های سقف سه واحد جرز سنگین در زیر تویزه ها تعبیه شده است. با استفاده از این پدیده شش حجم در مخزن به وجود آمده است، که این تقسیم بندی از نظر شکسته شدن نیروهای فشار آب و حل مسایل نیارش با منطق ریاضی امری لازم و ضروری بوده است. قسمتی از این خزینه در رقوم ١٠ سانتی متری از سطح معابر، بهفضایی شبیه به تراس که مشرف به فضای شستشو است و به اعتباری آن را موضوعی با سالن شستشو، بسیار معقول و منطقی بوده است. زیرا مدیریت مجموعه با اشرافیت کامل به اعمال استفاده کنندگان درجهت رعایت موازین قانونی ناظر بر عملکرد مجموعه حائز کمال اهمیت است. اما آنچه که به این عملکرد معنی بخشیده، اجرای قوسهای جناغی و رعایت اصل قرینه سازی است، ضمن اینکه جذابیت خاصی به اندرون القاء می نماید، با استفاده از این طاقها فضای شاه نشین از سالن اصلی به طور طبیعی و منطقی مجزا گردیده است. این فضا به تبعیت از طاق و تویزه ها سقف با تعبیه سه واحد غرفه در سمت شمالی آن و یک واحد شومینه زیبا در جبهه غربی، یکنواختی سطوح آن شکسته شده و کنتراست جالبی عرضه می نماید، کلیه سطوح نماهای این قسمت با استفاده از آجرهای ختایی کرم رنگ پوشانیده شده و مغز کار لاشه سنگ با ملاط ساروج است. دراین بخش، همجوار با ورودی، در معروف به قرخ ایاق (٤٠ پله) قرار گرفته و محل برداشت آب مصرفی ساکنان بوده است. قسمت سوم، فضای اصلی رختشویخانه است، این فضا سالنی است به ابعاد ٧٠/١٣ متر عرض و ٦٢ متر طول و دارای ٨٥٠ متر مربع زیر بنا است، عرض جرزهای جانبی که سنگینی سقف را تحمل می نمایند ٣٠/١ متر قابل اندازه گیری می باشد، مصالح به کاتر رفته در جرزها لاشه سنگ با ملاط ساروج است. این دیوارها از بنای داخلی لاشه سنگ بند کشی و از نمای بیرونی با اندودی از کاهگل پوشانیده شده است. فضای داخل بنا با پرسپکتیو بسیار زیبا طراحی و اجراء گردیده، بدین ترتیب دو ردیف طاق و تویزه به طور متوالی که ستونهای سنگی آنها را از همدیگر جدا می سازد، ساخته شده است. این فضا توسط ١١ واحد ستون به طور قرینه سالن را به دو قسمت تقسیم کرده که فاصله ستونها در جهت طولی ١٧/٥ متر است، ستونها به ارتفاع ٧٠/٢ متر از کف فعلی قابل اندازه گیری است، اما به لحاظ ایجاد مقاومت لازم و هموژن نمودن بنا ستونها با پایه های سنگی به میزان ٤٠ سانتی متر در داخل پی ها که از شفته آهک است کار گذاشته شده اند، که بدین ترتیب ارتفاع ستونهای سنگی ١٠/٣ متر خواهد بود. دررقوم ٧٠/٢ متری از کف، پاطاق قوسها بر روی قاب مربعی که از آجرهای ٥×٢٠×٢٠ سانتی متر ساخته شده، استقرار یافته اند. تویزه های سقف که ١٢ ردیفدر دو ردیف قرار گرفته از نوع قوسهای خوزی (رومی) است و تماما از آجر اجراء شده ، عرض این تویزه ها ٨٢ سانتی متر است. عرقچین گنبد بلاواسطه بر روی ٤ واحد تویزه استوار گردیده، به طوری که ٢٤ چشمه طاق و تویزه در دو ردیف ١٢ چشمه ای و تلفیق آن باستونهای ١١ گانه پرسپکتیو جالبی را به بنا بخشیده است. بر روی هر عرقچین ٥ واحد نورگیر به ابعاد ٤٠×٤٠ سنتی متر تعبیه شده ، هم چنین در اضلاع هر چشمه در منتهی الیه جرز در نزدیکی سقف یک واحد دریچه ایجاد گردیده، که بدین سان نوور، تهویه و تخلیه فضای داخلی رختشویخانه را فراهم نموده است. محل شستشوی رخت به طور قرینه از٤ واحد حوضچه و مجاری آب در حد فاصل حوضچه های تشکیل یافته، آب موردنیاز ابتدا پس از عبور از یک مجرا به طول یک متر به حوض نخستین داخل شده و از سر ریز آن به حوض دومی سرازیر می گردد، درطرفین شرقی و غربی این حوض دو مجرای آب قرار گرفته تا انتهای سالن به حوض سومی که به قرینه حوض دومی ساخته شده امتداد می یابد. در وسط جبهه طولی این مجرا در هر طرف یک واحد حوض ایجاد شده به طوری که مجرای مورد بحث را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم می نماید. در امتداد مجرای موصوف، دو ردیف پاشور تعبیه شده که مجرای آب و حوضچه ها را به طور قرینه محاط می کند. عناصر و اندامهای مزبور با کارگذاری سنگهای حجاری شده از نوع تراورتن از یکدیگر مجزا شده و شکل یافته اند، آنچه که از این مقوله حائز اهمیت است، موضوع نظم اجتماعی حاکم بر این مجموعه است که از نظر رعایت موازین بهداشتی امری لازم و ضروری می باشد. به عبارت دیگر از آنجایی که رخت از نظر شستشو و دفع آلودگی از درجات بسیار کثیف و آلوده به درجات لباسهای نزدیک به تمیز تقسیم می گردد، لذا محل شستشوی رخت نیز به چهارقسمت تقسیم شده، ابتدا شستشو که از انتهای جریان آب است حوضچه مخصوص لباسهای بسیار آلوده و لباسهای مربوط به افراد با امراض ساری بوده و مجرای آب واقع در حد فاصل دوم و سوم لباسهای نسبتا تمیز و محل آبکشی و حوضچه چهارم مخصوص شستشوی ظروف آشپزخانه و بالاخره حوضچه آخری (اولین حوض از حرکت آب) محل آب تمیز و خوراکی بوده است، بدین سان امر شستشو با رعایت کامل موازین بهداشتی انجام می گرفته. مسئله فاضلاب این مجموعه با طرحهای معماری به طور منطقی حل و فصل شده است، در این رابطه درزیر پاشورها کانال فاضلاب به عرض ٦٠ سانتیمتر و به ارتفاع ١١٠ سانتی متر تعبیه شده است و به نوبه خود با فاضلاب شهری ارتباط دارد. علی رغم این ارتباط به علت گستردگی این کانال و ایجاد شعباتی در آن، خود نقش چاه جاذب را دارد. با اقداماتی که در بهسازی آندر حال انجام است می توان این کانال را به عنوان عنصر زه کشی تغییر عملکرد داد. با مطالعات نسبتا وسیعی که در حوضه سیاسی و جغرافیایی ایران به عمل آمده چنین مجموعه ای با عملکرد یاد شده در هیچ جا ملاحظه نگردیده است، اما سبک معماری، ابعاد و تناسبات رعایت شده در قوسها و تویزه ها، با بناهای عام المنفعه هم دوره شهر زنجان قابل مقایسه اند، سیستم کلی آن را به سادگی می توان با مسجد عباس قلیخان، دروازه ارک، مسجد و تکیه قهرمان مقایسه نمود.

 

آب انبارها و گرمابه های شهرزنجان:

از بناهای جالب توجه شهر زنجان که آثاری از آن باقی مانده ساختمانهای عام المنفعه، آب انبارها و گرمابه های قدیمی شهر را می توان نام برد. از جمله این آثار آب انبارهای داخل شهری است که تا اوایل قرن اخیر ١٢ آب انبار در داخل حصار که بافت قدیمی شهر می باشد، وجود داشته است. این آب انبارها از نظر معماری و پلان به طوریکسان شامل یک الی دو فضای مخصوص جمع شدن آب است، ته نشست گل و لای در فضای نخستین انجام می گرفت و مخزن دوم، آب نسبتاً صافی را در خود جای می داده است. فضای سوم که محل برداشت آب بوده یک پله نسبتاً طویل داشته که عموماً به نام قرخ ایاق (چهل پله) نامیده می شد. این آب انبارها با عناصری نظیر لاشه سنگ آجر، ملاط ساروج، با استحکام هر چه بیشتر ساخته شده اند فلکه خروجی آب، به لحاظ عبور آب صاف شده، عموماً اندکی بلند تر از آب انبار تعبیه شده و تماماً ادرای فاضلاب جهت لایروبی گل و لای است. این آب انبارها تا دهه های اخیر قبل از لوله کشی مورد استفاده اهالی بوده است

 

گرمابه (حمام):

از آثار دیگری که از نظر معماری دارای ارزش و اعتبار می باشند، حمامهای قدیمی اند که اساساً به لحاظ رعایت دو عامل تعیین کننده پایین تر از کف معابر در محلات ساخته شده اند. عامل نخستین سوار شدن آب مورد نیاز به سیستم آبرسانی گرمابه و دیگری گرم بودن فضای حمام در زمستانهای سرد منطقه، مد نظر بوده است. طرح و پلان گرمابه ها تقریباً یکسان اجرا شده و درب ورودی انها عموماً از معابر دارای زاویه ٩٠ درجه است. و بدین ترتیب امکان هر نوع دید مستقیم را از معابر به لحاظ رعایت موازین شرعی سلب می نماید. زاویه سوم به یک هشت ضلعی در دار منتهی می شود، که این هشتی هم از نظر حفاظت دید و هم از نظر ایجاد تعادل در هوای ورود و خروج نقش اساسی را ایفاء می نموده است. پس از هشتی محوطه رختکن درطرحهای مختلف هندسی با سقف گنبد دار قرار گرفته و در وسط آن حوض و در اطراف سکوهای نشیمن جهت لباس پوشیدن و کندن در نظر گرفته و در وسط آن حوض و در اطراف آن سکوهای نشیمن جهت لباس پوشیدن و کندن در نظر گرفته شده است. فاصله فضای رختکن و قسمت اصلی استحمام را در دالان اشغال نموده و سرویسهای بهداشتی و نظافت در آن جای گرفته است، وجود این فضا از نظر مسایل سنتی و ایجاد تعادل هوای گرم داخل گرمابه و فضای رختکن امری لازم و ضروری به نظر می رسد، که معماران زنجانی با فکر خلاق خود در ایجاد آن توفیق یافته اند. فضای چهارمازورودی قسمت استحمام گرمابه را تشکیل داده که شامل یک شاه نشین و دو الی سه باب خلوت نشین و یک خزینه می باشد، از نظر عملکرد این فضاها در قسمت شاه نشین، که اندکی بلند تز از فضای گرمابه است، جهت متمولین، که از کارگران گرمابه جهت استحمام استفاده می شده، اختصاص دارد. فضای خلوت نشین به مردم عادی که خود استحمام می نمودند تعبیه شده است. نوع سقف در فضای اصلی و شاه نشین به صورت گنبد و در فضای خلوت نشینها از اطاق استفاه شده است. که نوع آن عموماً از قوسهای خوزی اشت. تأسیسات جانبی گرمابه های قدیمی عبارتند از: آتش خانه یا تون، انبار آب گرم، آب سرد و غره که فاقد ارزش معماری است. گرمای لازم در فضایاستحمام از طریق تعبیه گربه روهای منتهی به آتشخانه تأمین می شده است، عموماًگرمابه ها از آجر، سنگ و ملاط ساروج ساخته شده و دارای استحکام ومقاومت لازم در مسایل ایستایی است.

 

 

عمارت ذوالفقاری:

 

 

در مرکز بافت قدیمی، مجموعه تاریخی ذوالفقاری واقع شده است. این مجموعه شامل ساختمانهای اندرونی و بیرونی و قسمتهای اداری است که قبل از احداث خیابان ذوالفقاری (طالقانی کنونی ) با یک شبکه ارتباطی در طبقه هم کف و زیر زمین به یکدیگر مرتبط بوده است. هم اکنون این مجموعه تقسیم شده و قسمتهایی از آن ازمیان رفته است. از جالبترین بناهای باقی مانده این مجموعه بنای تاریخی مرکز مجموعه بیرونی است، این بنا در دو طبقه و یک سردابه ساخته شده، پلان بنا ایرانی و سبک ساختمانی از بناهای گوتیکاروپا تقلید شده است. در طبقه هم کف، ورودی بنا که یک سقف سر پوشیده با دو ستون تعبیه شده به هشتی منتهی می شود، در این طبقه قسمت امور اداری و دفتری و حسابداری قرار گرفته و سمت شرقی بنا احتمالا عملکردی غیر اداری و احیانا گلخانه بوده است. در طبقه دوم که دارای دو راه پله است، تالارهای پذیرایی، اطاقهای خواب. اطاقهای نشیمن و سرویسهای بهداشتی قرار گرفته است.هسته مرکزی این بنا به سبک چهار طاقی با سقف گنبدی اجرا شده و جرز و دیوارهای بار بر سنگینی سقف را تحمل می نماید. محدثات جانبی این چهار طاقی با تیرهای چوبی پوشیده شده است. کل مجموعه با پوشش خارجی شیروانی است، که تا زمان احداث دراین شهر سابقه نداشته است. در بالای هسته مرکزی بنا، نورگیر زیبایی تعبیه شده که به کلاه فرنگی معروف است. این نورگیر با پلان هشت ضلعی با روش گره سازی به فرم گنبد تبدیل گردیده. سقف اتاقها در طبقات به طرز زیبایی لمه کوبی شده و شامل طرحهای هندسی، و گره سازی است. و من حیث المجموع از موتیفهای ایرانی استفاده شده است، از تزئینات داخل بنا در طبقه هم کف از کاشی کاری به سبک قاجار می توان یاد نمود.که طرح معروف لوتوس (نیلوفر آبی) دیده می شود. تزئینات بنا در نما جالب توجه بوده و قرینه سازی بنا از هنر ایرانی و سبک ستونها تقلیدی از معماری اروپاست، نمای ساختمان با آجرهای قالبی و پیشبر مزین شده است. پنجره های بنا عموما دو لنگه و اطراف آن مشبک است که با به کارگیری شیشه های رنگین کنتراست جالبی در داخل اطاقها ایجاد می نموده است. نعل در گاهی پنجره ها در طبقه همکف مسطح و درطبقه منتهی الیه جنوب غربی حیاط مشرف به خیابان تعبیه شده و طاقنماهای تزئینی در اطراف ورودی دیده می شوند و این قسمت نیز که از خیابان بلاواسطه داخل مجموعه می شود، از معماری اروپا الهام گرفته شده است. این بنا من حیث المجموع از بناهای تاریخی و با ارزش شهری است که به سبک بناهای اواخر دوران قاجار ساخته شده است.

 

بقعه امامزاده سید ابراهیم علیه السلام:

 

بقعه امامزاده سید ابراهیم علیه السلام یکی از بقاع معتبر شهر زنجان استو علمای فن در شجره نامه آن حضرت اختلاف نظر دارند.جمعی ایشان را ابراهیم بن موسی بن جعفر (ع) دانسته اند و جمعی دیگر همانند ابوالفرج اصفهانی و ابونصر بخاری در سرالانساب ایشان را ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن الحسین بن العباس بن علی (ع) ذکر نموده اند. اگر این شجره نامه درست باشد سید ابراهیم علیه السلام به اتفاق کوکبی حسین بن اسماعیل بن محمد الارقط بن عبدالله الباهربن زین العابدین (ع) در اوایل قرن سوم هجری در زمان خلافت المعتزر بالله خلیفه عباسی قیام نموده ودر ٣ کیلومتری سمت جنوبی شهرزنجان در جریان جنگی با عمال خلیفه شهید گردیده و تن مطهرش در قبرستان واقع در منتهی الیه شرقی مشرف به دیوار حصار مدفون شه است. بنای امامزاده سید ابراهیم ابتدا به سبک چهر طاق بوده که گنبد زیبایی آن را پوشش می نمود، در سال ١٣٤٠ شمسی این مجموعه به جهت تبدیل به احسنت برداشته شده و مجدداً منطبق بر بنای قدیمی نوسازی گردیده است. گنبد از نوع تک پوششی بوده که با واسطه چهار گوشواره بر جرزها استوار گشته و حد فاصل گوشواره ها و گنبد هشت نورگیر تعبیه شده است. تزئینات گنبد از داخل مقرنس و گره سازی بوده و سوره جمعه به خط زیبای ثلث، به قلم استاد جواد میر محمدرضایی زنجانی(دامه افاضاته) و گچ بری استاد شعبان آزادی زنجانی چشم بینندگان را نوازش می دهد. در نمای بیرونی سوره مبارکه (اسماء ذات البروج ) به خط ثلثزنجیری نوشته شده است. ضریح حرم که در اصفهان ساخته شده در سال ١٣٨٥، نصب گردیده، قدیمی ترین قسمت این بقعه سر در ورودی سمت شمالی و مناره های واقع در طرفین آن می باشد. این سردر به سال ١٣٤١ شمسی توسط معمار ابراهیم سلطانی ساخته شده و بالای مناره ها آیه، ٥٥ سوره مبارکه احزاب به خط زیبای ثلث به قلم استاد اخیر الذکر رقم گردیده است. ازبناهای دیگر این مجموعه مسجد اعظم واقع در ضلع غربی مجموعه می باش که بنای آن در سال ١٣٤٦ شمسی اتمام پذیرفته. من حیث المجموع پلان این مجموعه با قواعد سبک های شناخته شده معماری رایج دربناهای مذهبی مطابقت ندارد . ذکر این مطلب ضروری به نظر می رسد، که تجدید بنای این بقعه مرهون خدمت ارزنده روانشاد استاد منصور محاوری، فرزند ملا غلامرضا متولد ١٢٧٨ شمسی می باشد، که از سال ١٣٠٤ مدیر مدرسه علمیه بوده است. ایشان ازسال ١٣٠٤ همکاری دیگر شهروندان زنجانی به تجدید بنای امامزاده همت گماشته اند. مرحوم محاوری در اسفند ماه سال ١٣٥٤ دعوت حق را لبیک گفته و در رواق ورودی حرم دفن شده است.

 

 

صنایع دستی استان زنجان:

 

شهرستان زنجان، با تاریخی کهن که در چهارده دوره پیش از تاریخ، آغاز ادبیات ، دروان جدید تاریخی و دوران اسلام مورد مطالعه و بررسی باستان شناسی قرار گرفته، از دیرباز از یک وسعت چشمگیر صنایع دستی برخوردار بوه است و در طی قرون و اعصار، هنرمندان و متخصصان برجسته ای در این خطه آثار هنری زیبایی را خلق نموده اند که امروزه موزه های بزرگ جهان، به حفظ و نگهداری نمونه های بدیعی از آنها ، مباهات می نمایند. صنایه سفالگری که ریشه تاریخی چندین هزار ساله دارد، از یک اصالت و هویت فرهنگی منطقه برخوردار بوده است و چون در فصول گذشته این کتاب مختصر توضیحی که هرگز کافی به تشریح و شناسایی کامل این هنر اصیل ایرانی نخواهد بود، داده شد. ضرورت اشاره به ان را فعلا منتفی می داند. صنایع دستی دیگری مانند گلیم بافی، جاجیم بافی، چاقو سازی، ملیله سازی و فرش بافی را مورد بررسی قرار می دهد.

 

١ـ چاقو سازی:

 

از دیرباز و اززمانهای بس طولانی تقریبا در سراسر میهن عزیز هرگاه سخن از زنجان به میان آید، نقش چاقوهای زنجان در اذهان پدیدار می گردد. و در بسیاری از اقالیم دور و نزدیک چاقو های ظریف و بادوام زنجان با هویت آن عجین گشته و گویی شناسنامه این شهر گردیده است. البته این بدان معنی نیست که در این شهر صنعتگران و هنر مندان دیگر رشته های فنی و صنعتی فاقد اعتبارند، بلکه بدان جهت است که چاقوی آن بر خلاف صنایع بومی دیگر چون مورد استفاده بیشتر مردمان قرار گرفته و از این نظر شناسایی شده و مقام ارجمندی را به خود اختصاص داده است، در چاقو های زنجان علی رغم وجود تنوع و تمایز خاص از نظر مصالح فن، وجوه مشترکی دارد که همان وجه تمایز ست که به این صنعت هویت و امتیاز بخشیده است، به هر تقدیر بر حسب جامعه شناسی فنی و هنری تأثیر پذیری شرایط اقلیمی، قومی و به علاوه بنیادهای فرهنگی است که در تفکر صنعتی این جامعه مشهود گشته است، و از این نظر است که صلابت و خشونت کوهستانی بودن ین شهر در صنعت آن اثر گذاشته و چنین هنری را پدید آورده است.

 

سابقه تاریخی چاقوی زنجان:تعیین تاریخ دقیق برای آغاز این صنعت زنجانی کاری بس دشوار و به اعتباری نا ممکن می نماید. با مراجعه به کتب تاریخی و سیاحتنامه ها و حدسیاتی که از این طریق حاصل می شود نظریات مختلفی حاصل می گردد. ولی به هر حال آنچه که مسلم است از حدود ١٠ قرن هجری قمری شهر زنجان یکی از مراکز مهم صنعتی بوده است. که در آن کارگاههای مختلف اسلحه سازی دایر بوده، چاقوسازی نیز یکی از صنایع جنبی آن، محسوب می شده است. به دلایل عدیده سیاسی و اجتماعی این کارگاهها به اضمحلال گراییده و سپس صنعت چاقو سازی رونق یافته است. به طوری که نه فقط شهر زنجان بلکه در اکثر نقاط منطقه این صنعت رواج کامل داشته است، در این دهه های اخیر بر حسب اعمال سیاستهای استعماری که پی آمدن آن انهدام کلیه ارگانهای صنعتی و هنری بود، این صنعت مستظرفه را همانند سایر صنایع دستی رو به اضمحلال و نابودی کشاند به عنوان مثال چاقوهای مکانیکی ژاپنی، آلمانی را می توان نام برد. به هر تقدیر این صنعت با پایمردی و علاقه استادکاران، با وجود تحمل صدمات و مشقات فراوان، توانست به حیات خودادامه دهد و تا حدودی طریق تعالی بپیماید. ویژگی های چاقوی زنجان همان گونه که ذکر شد چاقوهای زنجان با وجود تنوع فراوان دارای ویژگی های منحصر به فردیمی باشند که به این فن هویت می بخشد و اهم آنها به قرار زیر است.

 

١ـ ظرافت: ظرافت چاقو های زنجان که نمایانگر علاقه و ذوق هنری استادکاران می باشد بی نظیر است. این ظرافت در مونتاژ (جفت و جور) قطعات مختلف، به خوبی آشکار است. طری که محور تیغه و لولای چاقو چنان با ظرافت جاسازی گردیده که تشخیص قطعات مذکور مشکل می باشد.

 

٢ـ تناسب: ناسب قسمتهای مختلف چاقو (تیغه ـ دسته ـ غلاف ) غیر قابل انکار است و این پدیده ویژه، نمودار مهارت دست و بینش هنری استاد کاران بوده و در اولین دید، خودنمایی می کند و به عبارت دیگر اشل و مقیاس چاقو دارای تناسبی معقول و منطقی است.

 

٣ـ هنر نمایی فنی در آبکاری: این مسأله فنی بسیار پیچیده است و مهمترین وجه امتیازرا داراست. به این معنی که مقدار آب تیغه های فولادی نسبت به آستر دسته (قبضه) و محور و تیغه که در یک نقطه به صورت لولایی با همدیگرمرتبط اند حائزکمال اهمیت است. زیرا با کوچکترین اختلاف درجه در آبکاری قطعات مذکور موجب فرسایش تدریجی شده و نهایتا اجزاء چاقو گسیخته خواهد گردید که استادکاران با ملاحظه آن و زدن سوهان، این فن پیچیده را حل نموده و به چاقوها دوام و قوام توصیف ناپذیری می بخشند. در اکثر مواقع مصنوع بیشتر از صانع به جای می ماند.

 

٤ـ قدرت برش: مسأله برش تیغه ها مستلزم دونوع هنر نمایی است. اول دادن آب مورد لزوم و متناسب با نحوه عمل و استفاده از چاقو است که اجمالا ذکر گردید و دوم مهارت دادن در تراشیدن و ساییدن مرتب و مکرر تیزی لازم را حفظ نموده و در مقابل پخ شدن لبه مقاومت زیادی خواهند نمود. امتیازات و ویژگی های دیگر در چاقو های زنجانی وجود دارد که ذکر تمامی آنها موجب تطویل کلام خواهد گردید. استادکاران این فن در گذشته و حال: بر حسب گفتار و رسایل تاریخی و از آنچه که از آثار استادکاران این فن که نامی از آنها باقی مانده، اسامی استاد یعقوب زنجانی استاد محمد علی زنجانی و استاد یحی قدوسی، استاد رزاق و رحمان خطیبی، استاد محمد ولی، استاد سید علی سیدی معروف به سید زنجانی، [١]و اساتید دیگر را می توان نام برد که چاقوهای آنها دارای شهرت محلی و منطقه ای بوده است. به طوری که دست ساخته های آنها امروزه به عنوان اشیاء و آثار عتیقه با قیمت گران خرید و فروش شده و بسیاری از انا زینت بخش موزه ها و مجموعه های خصوصی در اطراف واکناف است. این اساتید علاوه بر چاقو سازی در صنایع دیگری من جمله چخماق سازی، قیچی سازی، تفنگ سازی، و انواع کارهای مستظرفه دیگر مشهور خاص و عام بوده اند که امروزه نام آنان بر روی آثار شان جاودانه حک شده است . شاگردان آن اساتید درکارگاههای چاقو سازی به هنرنمایی پرداخته اند که من جمله استاد مصدق و هوشمند و سایرین را می توان نام برد. آنان علی رغم کهولت سنی به این کار ذوقی پرداخته اند و شاگردان جدیدی را تربیت می نمایند . برخی دیگر به علت داشتن وسواس و تعصب شغلی از پذیرفتن شاگردان جدید که موجب پایین آمدن و انحطاط هنری و صنعتی چاقوی کارگاه خواهد گردید، خوداری می ورزند.

انواع چاقوها. چاقوهای زنجان علاوه بر ابتکارات و خلاقیت صنعتی استادکاران دارای فرمهای مختلف است و آنها را به دو دسته کلی می توان تقسیم بندی نمود. ١ـ چاقو های ساده یا معمولی: این چاقو هااز دو دسته تیغه و قبضه تشکیل گردیده، قبضه آن معمولا از شاخ بز انتخاب می شود و توسط دو محور جفت و جور می گردد اولی محور تیغه و محور دومی مانع پس روی تیغه می شود. ٢ـ چاقوهای مرکب و پیچیده: این قسم خود به انواع چاقوها تقسیم می گردندو هر یک از این انواع طی سالیان و دوره های متمادی ابداع و خلق شده اند که در اینجا بر حسب تقدم و تأخر ابداع و ایجاد توضیح داده می شود. الف : چاقوی فنری یا قلم تراش نوعی از چاقو هایی است که فنری در قبضه آن تعبیه شده علاوه بر دادن حالت ارتجاعی به تیغه از تا شدن بی مورد آن جلوگیری می نماید و این چاقو از نظر فرم دسته و تیغه درای تنوع بسیاری است. این دسته ها به شکل پرنده ، ماشین، خودکار، تفنگ ، کفش و انواع حیوانات ساخته می شوند. ب : چاقوی ضامن دار معمولی: این نوع چاقو در انتهای قبضه دارای ضامن برآمده است که با فشار آن ضامن تیغه را رها کرده و چاقو بسته می شود . ج: چاقوی ضامن دار مغزی: که شبیه چاقوی ضامن دار نوع اول است با این تفاوت که ضامن آن در داخل دسته مستهلک شده و دیده نمی شود. د: چاقوی ضامن دار فشاری: در این نوع چاقو، زمانیکه بسته است فنری به تیغه تکیه داده و تیغه را دائما به حالت پرتاب نگه می دارد. ضامن این چاقو به صورت دایره کوچک برجسته در محل اتصال قبضه تعبیه شده بافشار دادن این دگمه تیغه چاقو با سرعت تمام باز شده و به صورت اتوماتیک در حالت باز ضامن می شود. بسته شدن تیغه مستلزم فشار مجدد دگمه است. به غیر ازچاقو های ذکر شده انواع دیگری از چاقوها وجود دارد که کمابیش شبیه چاقوهایی است که ذکر گردید. در این میان از چاقوهای شکاری و انواع کاردهای آشپزخانه و صحرایی، قمه، دشنه و قداره را می توان نام برد. که همه ر انواع و اقسام مختلف و اندازه های گوناگون ساخته و پردخته می شوند. مواد چاقو: عمده مواد چاقوها عبارتند از:

 

١ـ فولاد که پس از گداخته شدن در اندازه های مختلف بریده شده و در مجاورت هوای آزاد سرد می شوند. تا قابلیت سوهان خوری را پیدا کنند. و به عبارت دیگر قابل سایش با سوهان باشد سپس صیقل با سمباده نرم و مالش با چوب سخت انجام می گیرد. جلا دادن تیغه در اصطلاح آیینه کاری نام دارد. ٢ـ آستر یا اسکلت قبضه: آستر چاقو ها از دو نوع تشکیل شده نوع اول آهن ونوع دوم برنج است. اولی از انواع تسمه ها و آهن آلات استفاده می شود و نوع دوم به صورت ریخته گری تهیه می گردد. ٣ـ رویه: رویه چاقو دارای انواع مختلف است ابتدا از شاخ حیوانات استفاده می شده که دراین میان شاخ گوزن شهرت بسزایی دارد و از روویه های دیگری که حائز اهمیت است رویه های فلزی است که استادکاران با توجه به سلیقه و ابتکار خود را از انواع فلزهای سخت و قیمتی و یا معمولی انتخاب می نمایند. از رویه های دیگری که در این اواخر مرسوم گردیده و قیمت و ساخت آن نیز مقرون به صرفه است رویه های فیبری و نایلونی است که از خارج وارد می گردد. ٤ـ محور چاقو: عبارت است از لولای تیغه برای چاقوهای بازاری که از میخهای معمولی انتخاب شده و برای چاقوهای سفارشی از فولاد ساخته می شود. تا دوام بیشتری به چاقو ببخشد. ابزار کار: ابزار کار این صنعت از زمانهای سابق، یکنواخت بوده و با پیشرفت تکنیک متحول گردیده است. وسایل عمده عبارتند از گیره ـ مته ـ سوهان ـ سمباده و کوره زغالی که ابتدا تمامی این ابزار به دست خود اساتید تهیه می گردد، از مته های کمانی تا گیره های دستی بوده است که استادکاران با عشق و علاقه خاص به ساختن آنها همت می گماشتند. در این اواخر سنگ سایهای برقی و مته های پیشرفته رواج کامل یافته و موجب پیشرفت کار شده است. حال آنچه که در این مقوله قابل تأمل و تفکر است علت و نحوه نابودی و روبه اضمحلال بودن این صنعت و هنر شریف است . و دلایل آن بسیار زیاد. امید آن که با برنامه ریزی صحیح و منطقی از نابودی آن جلوگیری گردد.

 

٢ـ چارق دوزی:

٣ـ ملیله سازی:

 

ازدیگر صنایع مستظرفه که جنبه هنری نیز دارد، ملیله سازی است. سابقا ملیله سازی در زنجان تا قرن دهم هجری قمری روشن و مشخص است، به طوری که فردریچارد در سفرنامه خود می نویسد: «شهرزنجان که شهر کوچک و ویرانی است، نقره و ملیله کاری این شهر پر زرق و برق است». این صنعت فنی بسیار پیچیده و ظریف است، به طوری که استاد کار پس از ذوب شمش نقره، آن را از قالب مخصوص عبور داده و قطر نقره را به یک سانتیمتر تقلیل می دهد. از این مفتولها پس از تکرار و ذوب مجدد نقره، سیمی به قطر حدود یک میلیمتر ساخته شده و آماده ملیله سازی می شوند. قالب ملیله مورد نظر از تخته و موم تهیه می شود و با نشاندن سیمهای نقره ای در آن با ایجاد طرحهای متنوع و پیچیده با اندودی از براده مس حرارت می دهند به طوری که تارهای نقره به همدیگر متصل شوند، پس از زدودن ناخالصی ها که با تیزاب انجام می گردد ملیله ها با خاک اره صیقل داده می شوند. تولیدات ملیله ها بسیار زیاد است و معمولا سرویسهای چایخوری، شربت خوری، قلمدان، دسته چاقو، جعبه آرایش و لوازم متعدد زینتی دیگر از آن ساخته می شود، این مصنوعات به حدی زیباست که امروزه زینت بخش مجموعه های هنری خصوصی و منازل متمولین در اقصی نقاط عالم است. ناگفته نماند که ملیله های ساخت زنجان در بازار اصفهان با شهرت خاصی به مشتریان داخلی و خارجی عرضه می گردد.

 

٤-فرش بافی:

یکی دیگر از صنایع دستی بومی، که رواج کامل داشته و از نظر اقتصادی پس از دامداری مقام دوم را دارد، صنایع مربوط به فرشبافی است. این صنعت که عموما به زنان اختصاص دارد در تمام منطقه از شهرت خاصی برخوردار است، به طور متوسط فرشهای درجه ٣ در هر یک ماه با دو نفر بافنده درجه یک از هر ٦ ماه با دو نفر بافنده به اتمام می رسد. مرغوبترین نوع فرشهای منطقه مربوط به محلی به نام «بیتگنه» است، این فرشها با ظرافت و دقت تمام بافته می شود و جنبه صادراتی دارد، رنگ پشم که عموما توسط بافندگان، رنگرزی می شود از ثبوت قابل توجهی برخوردار است، این بافته ها بسیار ریز و در ٥/٦ سانتی متر دارای ٨٠ تار و ٤٠ گرم بوده است، و تار انها از نخهای شش تار تشکیل می شود که نازک و مقاوم اند. نقشه بافته های این منطقه عموما طرحی است بنام لچک و ترنج که از خطوط اسلیمی اقتباس گردیده، و بدون نقشه بر روی قالیها پیاده می شوند. زمینه این فرشها عموما قرمز رنگ است. بافته های درجه یک مهمترین صادرات شهرستان زنجان را تشکیل داده و در کشورآلمان از شهرت خاصی برخوردار است . فرشهای درجه دوم و سوم شامل فرشهای معروف جلیل آباد، هوپا، بوغدا کندی و شهر زنجان با طرحهای لچک و ترنج، ریز ماهی با زمینه قرمز و سیاه بافته می شوند، این فرشها عموما در ٥/٦ سانتی متر دارای ٤٠ تار و ٢٠ گره است. ابزار آلات این صنعت عموما توسط بافندگان و تهیه کنندگان آن ساخته و پرداخته می شود.

 

٧ـ کلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا که در قرن ١٤ میلامدی منطقه را بازدید کرد درباره زنجان چنین نقل نموده است: « در شب هنگام به محلی رسیدیم که به زنجان معروف است و بیشتر قسمتهای این شهر غیر مسکون است، اما گویند در گذشته این شهر یکی از بزرگترین شهرهای ایران بوده است. این شهر در دشتی در مینه دو کوه بلند که لخت و خالی از جنگل هستند قراردارد. ما دیدیم که حصار شهر دیگر قابل تعمیر نیست، اما در داخل حصار هنوز خانه و مساجد بسیاری همچنان استوار و برپا بودند. در خیابانهای آن نهرهایی می گذشت اما همه آنها اینک خشک و بیآب هستند. می گویند زنجان در گذشته محل اقامت داریوش و مقر سلطنت او بو.د که این شهر را برای سکونت خود برگزیده بود و نیز ازهمین شهر بود که با سپاه خود به جنگ اسکندر بزرگ رفت .

www.Turanian.blog.ir