وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

جبار باغچه‌بان

میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچه‌بان (۱۲۶۴، ایروان - ۴ آذر ۱۳۴۵، تهران) بنیان‌گذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در تبریز است. او همچنین اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است.

             


زندگی و فعالیت‌ها

میرزا جبار عسگرزاده به سال ۱۲۶۴ در شهر ایروان پایتخت کنونی جمهوری ارمنستان به دنیا آمد و جدّش از مردم تبریز و یا ارومیه بود. او ابتدا در تبریز کودکستانی را تحت عنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و به همان خاطر خود را باغچه‌بان نامید.


او مدرسه ناشنوایان را در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفت‌های زیاد از جمله رئیس فرهنگ وقت دکتر محسنی در تبریز دایر کرد. این کلاس جنب باغچه اطفال باغچه‌بان در کوچه انجمن در ساختمان معروف به عمارت انجمن تأسیس شد.


او از سال ۱۳۰۷ خورشیدی علی‌رغم دشواری‌های وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتاب‌های ویژه کودکان را با نقاشی‌هایی که خود می‌کشید آغاز کرد. یکی از کتاب‌های وی با عنوان «بابا برفی» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد] ثمین باغچه‌بان، آهنگساز و نویسنده، یکی از فرزندان جبار باغچه‌بان است.


ابتکارات

ابتکارات ویژه باغچه‌بان در آموزش عبارت بودند از::

- روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان

- آموزش روش حساب ذهنی به ناشنوایان

- گاهنجار (گاه‌نما) وسیله‌ای برای نشان دادن پستی و بلندی‌های اقیانوس‌ها روی نقشه به کودکان

- الفبای گویا

- گوشی استخوانی یا تلفن گنگ .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

عزیز دوستوم

بین بسیار ترانه های ترکی که از بچگی شنیده ام و گوش میکنم ، یک ترانه همیشه دل    مرا لرزانده هنگام گوش دادنش . عزیز دوستوم . ترانه ای جاودان که خوانندگان بسیاری خوانده اند آنرا و جالب اینجاست که این ترانه از بس در دلم نشسته ، هر گاه  آنرا شنیده ام ، با صدای هر کس و هر خواننده ای ، حتی در محفل دوستانه و بین دوستان و  زمزمه  هم که شده باشد ، همیشه  فکر کرده ام که  چه اجرای زیبایی !! هرگز نشد   یک نفر این ترانه را بخواند و من بشنوم و بگویم بد خواند !

                             


عزیز دوستوم مندن کوسوب اینجیدی

 آیریلیب یاد کیمی چیخدی ائویمدن

  گئتدیگی یوللاری اوت باسیب ایندی

 او گئدیب قالمیشام حسرتینده من

  نئجه نغمه قوشوم نئجه دیلله نیم

 دوست گئدیب اوزومه گه له بیلمیرم

 ائله بیر اللریم یوخ اولوپ منیم

گوزومون یاشینی سیله بیلمیرم

 چالدیغیم سازی گتیرین منه

 گورسون کی چالماقدا نئجه ماهیرم

 الیم دیه ن کیمی بیرجه سیمینه

 تئللر هارای چکیب قیریلار او دم

  نئجه نغمه قوشوم نئجه دیلله نیم

 دوست گئدیب اوزومه گه له بیلمیرم

 ائله بیر اللریم یوخ اولوپ منیم

گوزومون یاشینی سیله بیلمیرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

صمد بهرنگی

صمد بهرنگی دردوم تیرماه ۱۳۱۸ در محله چرنداب در جنوب بافت قدیمی تبریز در خانواده ای تهیدست چشم به جهان گشود. پدر او عزت و مادرش سارا نام داشتند. صمد دارای دو برادر و سه خواهر بود. پدرش کارگری فصلی بود که اغلب به شغل زهتابی زندگی را میگذراند وخرجش همواره بر دخلش تصرف داشت. بعضی اوقات نیز مشک آب به دوش می گرفت و در ایستگاه «وازان» به روس ها و عثمانی ها آب می فروخت.

بالاخره فشار زندگی وادارش ساخت تا با فوج بیکارانی که راهی قفقاز و باکو بودند عازم قفقاز شود. رفت و دیگر باز نگشت.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

نگاهی به قتل عام مسلمانان توسط ارامنه

در اواخر قرن نوزدهم تعداد بیشتری از مسیونرهای مذهبی در آذربایجان غربی بویژه شهر ارومیه جهت پیاده کردن اهداف خاص خود ساکن شدند. این افراد که عموما از مسیحیان روسیه ، فرانسه ، انگلیس و آمریکا بودند سعی می‌کردند فعالیتهای خود را در قالب آموزش علوم دینی ، تدریس زبانهای خارجی و ارائه برخی خدمات عام المنفعه پوشش دهند. ولی در اصل می‌کوشیدند تا مسیحیان منطقه بویژه ارامنه را در قالب تیمهای مسلح سازماندهی کنند.

مسیونرهای مذهبی جهت نیل به مقاصد سیاسی خود ، آشوریها ، ارامنه و جیلوهای مسیحی مهاجر را آلت دست خود قرار داده و اقدام به تعلیم نظامی انها برای اغتشاش‌گری کردند. که تحریکات ضد ایرانی و اسلامی همین مبشرین منجر به خونریزی و بلایای غیر قابل تصور گردید که اگر تحریکات مداوم و تقویت مالی و معنوی آنان نبود هرگز مسیحیان ارومیه در اندیشه ایجاد اختلاف با مسلمانان که سالیان دراز با آنها در صلح و صفا زندگی می‌کردند نمی‌افتادند.

در پی تحریکات ضد انسانی این مسیونرها بود که در 27 اسفندماه 1296 هـ . ش ( برابر با 17 مارس 1917) ارامنه و آشوریها با هدایت «تیکتین» کنسول روسیه در ارومیه و « شت» رئیس مذهبی مسیونرهای آمریکا در این شهر ، اقدام به قتل و غارت مسلمانان نمودند بطوریکه در طول یک روز نزدیک به ده هزار مسلمان در ارومیه و حومه آن بی‌رحمانه قتل عام شدند. پس از این کشتارها مناطق غربی آذربایجان ایران دستخوش حملات ارمنیان گردید و در شهرهای سلماس ، خوی و ماکو نیز هزاران مسلمان اعم از ترک و کرد قربانی نسل کشی نفرت انگیز ارامنه شدنددر این فاجعه هم ارامنه ارمنستان در کنار این مسیونرهای خارجی قرار داشتند ( تعداد 3000 تن از داشناکها به رهبری آندرانیک در سال 1296 شمسی به سمت شهر خوی حرکت کرده و آنجا را محاصره نمودند. آنها قصد قتل عام مردم خوی را داشتند که به کمک سپاه عثمانی عده‌ای کشته و جمعی دیگر مجبور به فرار شدند و به این ترتیب شهر خوی از دست ارامنه خارج شد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Qafqazli

تورک اولماخ افتخاردیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

بابک خرمدین

بابک(بای+بک=آقای بزرگوار و غنی) فرزند مرداس در منطقه آذربایجان  زاده شده او  کسی بود که به مدت 22 سال با خلفای عباسی جنگید و اجازه نداد که پای آنها به آذربایجان باز شود و قریب به 33 هزار نفر از متجاوزان به اذربایجان را از پای در اورد سرانجام با خیانت یک ایرانی تبار بنام افشین، متجاوزان بر خرمدینان اذربایجانی چیرگی یافتند. و او را به سامرا نزد خلیفه بردند. خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کرده و در شهر بگردانند و در روز پنجشنبه دوم صفر سال ۲۲۳ با بودن امان نامه ای که به او داده بودند به دستور خلیفه او را تکه تکه کرده و کشتند. قرارگاه اصلی بابک خرمدین دژی استوار و سخت گذر بنام دژ بَز بود که در نزدیکی شهر کلیبر در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی قرار دارد. 

در مورد افکار تأثیر گذار در روحیة بابک ، بهروز خاماچی و رحیم رئیسنیا مینویسد: «مادر بابک روزی شمشیر پدرش را به او و برادرش نشان داد و گفت فرزندانم ! پدر شما یک روغن فروش ساده نبود . او یک بهادر بود ،او در روی شمشیر چنین نوشته بود : « ای جوانمرد اگر شمشیر را در خلاف خواهی کرد بهتر است که دست به قبضه اش نبری .در روزگاران عباسیان، بی چشم میتوان زندگی کرد ، اما بی شمشیر هرگز!»  

هر ساله در 12 تیر به پاس بزرگداشت سالروز تولد بابک در قلعه بابک مراسمی برگزار می شود  

بلاخره پس از 22سال قیام غیرتمندانه و شجاعانة بابک ، با خیانت و دسیسة  افشین ، این قهرمان آزادی اسیر گشته و به خلیفة عباسی تحویل داده میشود. خلیفه ابتدا پیشنهاد سرداری در لشگر خود را به بابک میدهد ولی بابک مرگ را قبول میکند و هرگز زیر بار ننگ نمیرود .خلیفه برای اینکه خود را حق نشان دهد در دربار خود خطاب به بابک چنین میگوید : «شنیدهام که تو حرام های خدا را حلال کرده ای و بر آن بوده ای که سرزمین خلافت را غصب کنی؟!» بابک در جواب به خلیفة عباسی چنین میگوید: «هر کس را مادرش هر جا به دنیا آورد مال اوست . سرزمین اوست . وطن اوست .غاصب کسی است که فرسخ ها را زیر پا گذارد و با قشون و سلاح بر سر مردم بی دفاع یورش آورده و دسترنج مردم زحمتکش را غارت کند و زندگی را در کامشان تلخ سازد. غاصب کسانی هستند که اندیشمندان ملتها را میربایند ،غاصب کسانی هستند که بر کشتگاه مردم اسب میتازانند. مردم را اسیر میگیرند ، مردان را چون حیوان به بیگاری وا میدارند ، زنان شوهردار را میفروشند ، دختران را بی عصمت میکنند، در حرمسرای خلیفه زنان و دختران و رامشگر و رقاصه وجود دارد . حرمسرای این مردان که در اینجا جمعند ، موج میزند از دختران و زنانی که روزی برای خود زندگی آزادی داشته اند .

((( لطفا ادامه مطلب را مطالعه نمائید )))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

جمهوری خودمختار نخجوان

جمهوری خودمختار نخجوان (به ترکی آذربایجانی: (ناخچیوان موختار رِسپوبلیکاسی) Naxçıvan Muxtar Respublikası ) بخشی از جمهوری آذربایجان است که مرکز آن شهر نخجوان است. شهر نخجوان ۱۲ کیلومتر مربع وسعت دارد و کل جمهوری از ۸ شهر، ۸ شهرستان و در حدود ۲۰۳ روستا تشکیل شده‌است.

در ۹ فوریه سال ۱۹۲۴ میلادی نخجوان به صورت جمهوری خودمختار تأسیس شد.

این جمهوری خودمختار در جنوب قفقاز و شمال رود ارس واقع شده و از شمال و مـشرق مــحدود بــه جــمهوری ارمنستان از جنوب محدود بــه ایران و از غرب محدود به ترکیه است.

طول مرزهای این جمهوری با «جمهوری ارمنستان» ۲۲۴ کیلومتر، «جمهوری اسلامی ایران» ۱۶۳ کیلومتر و «جمهوری ترکیه» ۱۲ کیلومتر است. مساحت این جمهوری خودمختار ۵۵۰۰ کیلومتر و شمار اهالی آن در سال ۱۹۸۳ میلادی بالغ بر ۲۵۷۴۰۰ نفر و در سال ۲۰۰۱ میلادی تقریباً بالغ بر ۴۰۰ هزار نفر تخمین زده شده‌است

تاریخ نخجوان

این کشور در سده‌های ۹ و ۸ پیش از میلاد زیر سلطه دولت «اورارتو» قرارگرفت. در زمان پادشاهی «منوئه» (۸۱۰-۷۷۸ پیش از میلاد مسیح) لشکریان «اورارتو» با گذشتن از رود ارس به سوی شمال و جلگه ایروان تاختند. و قسمت‌هایی از این سرزمین را به تصرف خود در آوردند. «منوئه» برای حفظ نواحی تسخیر شده، در ساحل راست شمالی رود ارس نزدیک روستایی که اکنون به نام ترکی «داش‌بورون» معروف است مرکز اداری تأسیس کرد، و آن را «منوآهینیلی» MENUAHINILI نامید.

در سده هفتم پیش از میلاد بخشی از اراضی تابع دولتهای «ماننا» و ماد بود. ولی در سده هشتم پیش از میلاد بخشی از شاهنشاهی (امپراتوری) هخامنشیان شد. از آن پس فرمانروایان ارمنی از دودمان یرواندی بر نخجوان حکم راندند. و این کار با موافقت کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی صورت گرفت

بعد از «یرواندیان» دودمان «ارتاشیان» و سپس اشکانیان بر نخجوان حکم‌فرامایی کردند و نخجوان بخشی از سرزمین اتورپاتکان شد. بعدها این سرزمین به دو گروه از «ناخارارهای» ارمنی تعلق یافت. شمال آن در اختیار دودمان «سیونی» و جنوب آن زیر فرمان دودمان «آرتسرونی» قرار گرفت.

در سده سوم میلادی نخجوان به همراه بخش شرقی قفقاز (آلبانیای قفقاز) تابع دولت ساسانی بود، و شاهان ساسانی مرزبانانی بر این سرزمین می‌گماردند. در پیکارهای میان دولتهای ایران و روم و بعدها ایران و بیزانس، نخجوان بارها مورد تاخت وتاز قرار گرفت در این سرزمین آتشکده‌های متعددی وجود داشته‌است. و در این حین کلیساهایی نیز درآن منطقه بناگردید. از آثار بجای مانده از آن زمان می‌توان دریافت که زرتشتیان و مسیحیان درکنار یکدیگر زندگی می‌کردند

ین جمهوری خودمختار براساس معاهده ترکمنچای در سال ۱۸۱۸ میلادی از ایران، و در سال ۱۹۱۸ میلادی توسط ارمنی‌ها از خاک جمهوری آذربایجان جدا گردید اما با اعلام خودمختاری در ترکیب جمهوری آذربایجان قرار گرفته‌است. بعد از فروپاشی شوروی و آغاز جنگ ارمنستان و آذربایجان، ارتباط زمینی نخجوان با باکو قطع شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

ترکمن لر

تُرکْمَن‌ها (به ترکمنی:Türkmenler، تورکمنلر) یکی از اقوام ترک‌تبار آسیای میانه هستند که عمدتاً در ترکمنستان، شمال غرب افغانستان و شمال‌شرق ایران سکونت دارند. آن‌ها به زبان ترکمنی از زبان‌های ترک‌تبار شاخه اغوز غربی سخن می‌گویند و بیشتر آنان مسلمان سنی هستند. ترکمن‌ها تا اوایل قرن بیستم عمدتاً کوچ‌نشین بودند اما پس از آن به مرور ده‌نشین و شهرنشین شدند.

ترکمن‌ها شاخه‌ای از ترکان آسیای میانه معروف به اُغوز یا غُز هستند که از عهد قدیم در صحراهای وسیع بخش سفلای رود سیحون و بین دریای آرال به زندگی کوچ‌نشینی روزگار می‌گذراندند. تا حدود قرن هفتم میلادی ترکمن‌ها جزئی از قوم بزرگ ترک بودند. در این سالها به دنبال اضمحلال امپراطوری گؤک تؤرک‌ها، گروهی از ترکها که اغوز نامیده می‌شدند، از آنان جدا شده از ناحیهٔ ارخون به طرف آرال و سیردریا کوچ کردند.

 

واژه‌های ترکمن و ترکمان در گذشته به تمامی قبایل ترک‌تبار اغوز به‌ویژه طایفه‌های کوچ‌نشین و مسلمان گفته می‌شد که این معنا اعم از کاربرد قوم ترکمن امروزین است. به این معنا که ترکمن‌های کنونی شاخه‌ای از ترکمن‌ها در نوشته‌های قدیمی فارسی هستند. همین‌طور در حال حاضر گروه‌های ترک‌تباری در عراق و سوریه به ترکمن معروفند که ارتباط نزدیکی با ترکمن‌های ساکن منطقه میان رود جیحون و گرگان‌رود ندارند و بیشتر به آذربایجانی‌ها و ترکهای ترکیه نزدیک هستند

تاریخچه

نام ترکمن از قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) نخست به شکل جمع فارسی «ترکمانان» توسط نویسندگان ایرانی مانند گردیزی و ابوالفضل بیهقی استعمال شده و به همان معنی اغوز در ترکی و غز در عربی و فارسی به کار رفته است.

 

غزان نخست در مغولستان داخلی (در شمال چین و جنوب جمهوری مغولستان) واقع است (ترکستان) سکونت داشتند و در کتیبه‌های اورخون متعلق به قرن هشتم میلادی، ذکر ایشان در مغولستان رفته است. اغزان مزبور را ترک محسوب داشته‌اند نه ترکمان. ترکمانان، را فقط در جانب مغرب یاد کرده‌اند. نخست با تلفظ «تو کو مونگ در دانشنامهٔ چینی سدهٔ هشتم میلادی (تونگ تین فصل ۱۹۳). به قول تونگ تین، واژهٔ توکومنگ نام دیگری است که به کشور سوک تاک یعنی کشور آلانان اطلاق شده و اینان در آغاز تاریخ میلادی در مشرق تا مسیر سفلای سیردریا مستقر بودند و آنجا در قرن چهارم ه‍. ق. (دهم میلادی) مقر اصلی اغزان بود. در کتب جغرافیایی عرب، ترکمان (الترکمان یا الترکمانیون) فقط توسط مقدسی در شرح چند شهر واقع در شمال و شمال غربی «اربیجاب» یا «سیرام» -که موقعیت آن درست معلوم نیست- آمده در باب اصل واژهٔ ترکمان در قرن پنجم به درستی معلوم نیست که آن را از ترکیب فارسی «ترک مانند» گرفته‌باشند

ر گذشته ترکمن نام عمومی بسیاری از اقوام ترک‌تبار به ویژه اقوام اغوز مسلمان کوچ‌نشین بود و نه صرفاً قومی که امروزه ترکمن نامیده می‌شود و شامل طوایفی است که در شرق دریای خزر از رود جیحون تا شمال خراسان و رود گرگان سکونت داشته‌اند. هم‌اکنون نیز گروه‌هایی در عراق و سوریه به ترکمن معروفند که ارتباط قومی و تاریخی با قوم ترکمن ساکن ترکمنستان و مناطق اطراف ندارند. برخی از این اقوام اغوز موفق به تشکیل دولت‌های بزرگی در ایران دورهٔ اسلامی شدند مانند:

 

سلجوقیان (۴۲۹ ه‍. ق. – اواخر قرن ششم)[۱۱]

قره قویونلو (۷۸۰ – ۷۴۸ ه‍. ق.)

آق قویونلو (۷۸۰ – ۹۸۰ ه‍. ق.)

افشاریه

قاجاریه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

مصطفی کمال آتاترک

مصطفی کمال پاشا (معروف به آتاتورک به‌معنای پدر تُرکها) نظامی و دولت‌مرد و بنیان‌گذار جمهوری ترکیه بود. وی استعداد شگرفی در امور نظامی داشت، چنان‌که در نبرد چناق‌قلعه (۱۹۱۴) با شعار "Çanakkale geçilemez" یعنی «چناق‌قلعه غیرقابل عبور است»، با سپاهی کوچک در برابر تهاجم سنگین نیروهای دریاییِ کشورهای بریتانیا و فرانسه ایستادگی نمود و مانع تصرف و سقوط استانبول شد. در سال ۱۹۳۴ میلادی نام خانوادگی آتاتورک (Atatürk) توسط مجلس ترکیه به وی اهدا گردید و از آن پس داشتن این نام خانوادگی برای هر فرد دیگری ممنوع اعلام شد. نلسون ماندلا، قهرمان مبارزه با نژادپرستی، در سال ۱۹۹۲ به‌دلیل ظلم و ستم دولت ترکیه بر کردها، از پذیرش «جایزهٔ صلح آتاتورک» سر باز زد

. زندگی‌نامه

او در ۱۹ مه ۱۸۸۱ در شهر تسالونیکی، در شمال یونان فعلی، که در آن زمان جزئی از امپراتوری عثمانی بود، در خانواده ای مسلمان، و ترک تبار از طبقه متوسط، چشم به جهان گشود. والدینش او را "مصطفی" نامیدند و بعدها آموزگار مدرسه به او لقب "کمال" را داد. پدرش علیرضا، کارمند دولت عثمانی و متجدد بود. مادرش زبیده، زنی متدین بود. اختلاف نظری و مذهبی والدین مصطفی، بر سرنوشت او بسیار تاثیرگذار بود. او ابتدا وارد مکتبی مذهبی شد، سپس آنجا را ترک نموده وارد مدرسه دولتی گشت. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی وارد مکتب حربیه (دانشکده جنگ) و سپس به "دانشکده ستاد" وارد شد و به عنوان دانشجوی ممتاز و سروان ستاد، فارغ التحصیل شد

. در ابتدا وارد ارتش عثمانی شد و در طرابلس لیبی با ایتالیایی‌ها جنگید. آتاتورک در دههٔ اول قرن بیستم به‌همراه گروهی از افسران ترک، که ترکان جوان نامیده شدند، پایه‌های اصلاحات در ارتش و دولت را به‌نفع ملی‌گراییِ ترکها تثبیت کرد. در جنگ‌های بالکان به سِمَت فرماندهی رسید و در سال ۱۹۱۶ در تنگهٔ داردانل و شبه‌جزیرهٔ گالیپولی در برابر انگلیسی‌ها مقاومت کرد و مانع اشغال استانبول توسط نیروهای بریتانیا و متفقین در جنگ جهانی اول شد. همین امر باعث محبوبیت وی در میان مردم ترکیه شد. او سپس در جبههٔ روس نبرد کرد.

 

در جنگ جهانی اول، دولت عثمانی شکست خورد و مناطق بسیاری در شمال آفریقا و حجاز، سوریه، عراق به دست کشورهای بریتانیا و فرانسه افتاد. قسمت‌هایی از اروپای خاوری نیز با حمایت فاتحان جنگ به استقلال رسیدند. در اواخر جنگ جهانی اول، ترکیه مورد هجوم فرانسه و ایتالیا از جنوب و یونان از شرق بود. آتاتورک رهبری جنگ استقلال ترکیه را برعهده داشت. در پایان جنگ جهانی اول، مردم ترکیه از بی‌کفایتی خلیفه محمد ششم و نظام عثمانی به‌تنگ آمده‌بودند و آتاتورک رهبری خیزش علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را برعهده گرفت. در سال ۱۹۲۳ ترکیهٔ مدرن با نظام جمهوری توسط ملی‌گرایان و گروه‌های مبارزه علیه اشغال به رهبری برپا شد. آتاتورک از آن تاریخ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۸، رئیس‌جمهور ترکیه بود

. در دنیای پس از جنگ جهانی اول خاورمیانه به تحت الحمایه ها و دو کشور مستقل تقسیم می شد: ایران و ترکیه. در هر دو دو نظامی که تا پس از جنگ اول گمنام مانده بودند به قدرت رسیدند. حکومتهای هر دو در پی تاسیس نظمی نوین و مدرن بود و در این راه به اروپا و غرب را الگوی خود قرار دادند.

یکی رضاخان میرپنج بود و دیگر کمال مصطفی پاشا. هر دو نام خانوادگی  و صدور شناسنامه را در کشورهایشان  اجباری کردند و نامهای جدیدی برگزیدند. رضاخان خود را پهلوی نامید و مصطفی کمال پاشا نام آتاتورک را برگزید. رضاخان رضاشاه شد و موسس سلسله ای جدید شد که پس از خودش سی و هفت سال بیشتر دوام نیاورد. آتاتورک موسس و رئیس جمهور جمهوری ترکیه شد. علیرغم کودتاها و اغتشاشات فراوان آن جمهوری و نظام حکومتی هنوز پابرجاست.

هر دو رویای کشورهایی مستقل را در سر داشتند که سرشکستگی دخالت بیگانگان را تحمل نکنند. یکی بعنوان رئیس جمهور درگذشت و با احترامات شایسته مقامش به خاک سپرده شد. در حالیکه خودش و جانشینانش کشورش را از آتش جنگ جهانی دوم دور نگه داشتند. اما آن دیگری اشغال دوباره کشورش  را دید و با خواری به تبعید در جزیره ای دور افتاده رفت. چرا یکی موفق شد و دیگری شکست خورد؟

جالب است که گرچه بسیاری از مورخین ایرانی و وقایعنگاران دوران پهلوی اول به تاثیر آتاتورک بر رضاخان اشاره می کنند، اما هنوز کتاب خوبی درباره زندگی آتاتورک به فارسی منتشر نشده است. آندرو مانگو خلاء چنین کتابی را به زبان انگلیسی جبران کرده است. کتاب او بر اساس اسناد ترکی و متفقین درباره آتاتورک نوشته شده است و از تولد تا مرگ او را در بر می گیرد. کتاب شامل فصلهای کاملی درباره تاسیس جمهوری ترکیه و جنگهای استقلال آن است . در این فصلها خواننده اطلاعات مفیدی درباره آتاتورک و چگونگی شکل گیری طرز تفکر او و ایده هایش درباره جمهوری کسب می کند. اگر خواننده بدنبال  پیدا کردن تفاوتهای کمال مصطفی و رضاخان است، این تفاوتها از همان ابتداء آشکارند.

کمال مصطفی پاشا علاوه بر تحصیل در مدرسه نظام به اروپا سفر کرده بود و به زبان آلمانی مسلط بود. گرچه نمی توان او را عضو فعالی در حلقه های روشنفکران ملی گرای ترک قبل از جنگ جهانی اول دانست، ولی او در جریان تحولات و بحثهای فکری جامعه قرار داشت. نامه های بجای مانده از او شاهد ذهن تحلیلگر و در عین حال جاه طلب اوست. از سوی دیگر مطالعات کمال مصطفی وسیع و گسترده بود و شامل آثار کلاسیک عصر روشنگری اروپا می شد. او درباره قانون برداشتی واقع بینانه داشت و کتابهای مونتسکیو را بدقت مطالعه کرده بود. شیوه فرماندهی او محکم ولی بدون جاروجنجال  و فحاشیهای رضاخانی بود.  و در پایان کمال مصطفی می دانست اگر قانونی وضع می شود شخص او حداقل در ظاهر باید مطیع آن بنظر برسد.

درست است که آتاتورک یک مستبد مردسالار سنتی بود و بهیچوجه شیوه حکومتش شباهتی به یک دمکراسی تکثرگرا نداشت. اما ساز و کارهای حکومتی همواره از مجاری قانونی طی می شدند. او برخلاف رضاخان دلیلی نمی دید که پنهانی به کسب ثروت بپردازد و یا بکوشد شخصا در هر کاری مداخله کند. این شیوه رفتار باعث تثبیت قواعد حکومتی در جامعه ترکیه  و ایجاد یک نوع فضای شفاف شد که در نهایت اطمینان مردم و پذیرش برخی از اصلاحات او را در بر داشت.  درست است که هم رضاخان و هم کمال مصطفی هر دو مستبد بودند، اما یکی می دانست که در دنیای پس از مرگش تنها پذیرش عمومی می تواند دستاوردهایش را دائمی کند. اما دیگری به ایران پس از خودش فکر نکرده بود. یکی هنوز مورد احترام است و از دیگری حتی سنگ قبری به جای نمانده

Www.Turanian.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

زندگینامه سید محمدحسین شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است وی در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. ۲۷ شهریور را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند. وجه تسمیه این نام گذاری سالروز درگذشت شهریار شاعر شهیر کشورمان است.

 

مهم‌ترین اثر استاد شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده‌است. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است

 

شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته‌است. اما بیشتر از دیگر گونه‌ها در غزل شهره بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابی‌طالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشته‌است.

 

مجموعه تلویزیونی شهریار که به کارگردانی کمال تبریزی در سال ۱۳۸۴ ساخته شده و در آن جلوه‌هایی از زندگی این شاعر به تصویر کشیده شده‌است، در سال ۱۳۸۶ از طریق شبکه دوم سیما به نمایش درآمد که اعتراض دختر شهریار، «مریم بهجت‌تبریزی» به همراه داشت مبنی بر اینکه «نود درصد سریال شهریار ساختگی است»، اما پسر شهریار «هادی بهجت تبریزی» معتقد است: «این سریال در کلیات هیچ مشکلی نداشت و در جزئیات هم دست هنرمند باز است که تغییراتی را بوجود آورد تا مجموعه برای مخاطب جذابیت داشته باشد

زندگی‌نامه

شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را -به علت شیوع بیماری در شهر- در روستاهای قایش قورشاق، خشگناب و بستان‌آباد سپری نمود. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.

حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری به‌علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او به‌سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.

در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را می‌سراید. گفته می‌شود[چه کسی؟] که منظومه حیدربابا به ۹۰ درصد از زبان‌های جهان ترجمه و منتشر شده‌است. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به‌نام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند -دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی- می‌شود

شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت

Www.Turanian.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

سهند SAHAND

سهند نام قله‌ای در شمال شهرمراغه واقع در استان آذربایجان شرقی ایران است 

مشخصات کوه : ارتفاع : ۳۷۰۷ متر مکان : شمال غربی ایران ارتفاع نسبی : ۱۸۲۶ متر گونه : آتشفشانی مطبق

آخرین فوران : ناآشکار، احتمالا دوران هولوسن

رشته کوه سهند به عنوان عروس کوهستانهای ایران مشهور است . دامنه های سر سبز و چشمه های روان آن بسیار دل نواز هستند . این رشته کوه در شمال مراغه واقع بوده و بلندترین قله آن جام نام دارد . سهند و جام دو قله به هم چسبیده این رشته کوه می باشند.چشمه ای در قله این کوه وجود دارد که تقد س خاصی برای آن قائلند

سهند در باورهای آیینی اسطوره شناسی جایگاه برجسته‌ای دارد، به نظر برخی از محققان کوه سهند همان کوه اسنوند است که در اوستا آمده و زرتشت در آنجا با الهه آبها گفتگو کرده است. سهند رشته‌ای از جبال البرز است که در شمال مراغه و از غرب به شرق کشیده شده و بلندترین قله آن 3710 متر ارتفاع دارد.

قسمت اعظم سهند در سال پوشیده از برف است. دامنه‌های سهند در طول سال پوشیده از گل و ریحان و لاله واژگون بوده و این امر جلوه‌های بدیعی از طبیعت را در برابر چشم گردشگران به تماشا می‌گذارد.

دامنه کوه سهند در مراغه گردشگاهی سرشار از طراوت و نعمت برای گردشگران و علاقه‌مندان به طبیعت است.

جاذبه‌های گردشگری و دامن سرسبز و پربرکت کوه سهند هر سال میهمانان و گردشگران زیادی را پذیرا شده و آنان را از نعمات خود بهره‌مند می‌کند.

کوه سهند با دامنه‌های سرسبز و پر از گل و ریحان خود شامه نواز گردشگران و میهمانان نوروزی بوده و برای صعودکنندگان خاطره‌ای خوش را به یادگار می‌گذارد.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

ساوالان ( سبلان )

سبلان (ترکی آذربایجانی: [(ساوالان)(معانی مختلفی برای نام ساوالان ذکر می شود ولی رایج ترین معانی عبارتند از ساو به معنی پیغام(وحی)و آلان به معنی گیرنده معنای کلی یعنی گیرنده وحی ریشه این معنی اشاره دارد به پیامبری زرتشت در این مکان.معنی دیگر ساولان یعنی گیرنده روح که این معنی هم حکایت از ارتفاعی دارد که در طلوع خورشید اولین مکان تابش نور قله ساوالان می باشد )]، سبلان از کوه‌های مرتفع ایران است که در شمال غرب این کشور و در بین استان اردبیل و آذربایجان شرقی قرار دارد. سبلان سومین قله بلند ایران (پس از دماوند و علم‌کوه) و یک کوه آتشفشانی غیرفعال است. ارتفاع قله این کوه ۴۸۱۱ متر است (در استان اردبیل) و در بالای قله آن دریاچه کوچکی قرار دارد. سبلان به خاطر آبگرم‌های طبیعی دامنه کوه، طبیعت تابستانی زیبا و پیست اسکی آلوارس مورد توجه گردشگران است. همچنین برخی کوه سبلان را محل بعثت پیامبر ایران، زرتشت، می‌دانند نمونه‌ای از ان در کتاب چنین گفت زرتشت، اثر نیچه، مشاهده می‌شود که به پایین آمدن زرتشت از کوه سبلان اشاره کرده است. و از این نظر مکانی مقدس و مورد احترام است که حتی در میان بومیان و عشایر منطقه به نام آن قسم یاد می‌شود

. کوه سبلان در ۳۵ کیلومتری غرب شهر اردبیل و ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان مشگین‌شهر واقع است. از لحاظ تقسیمات اداری استان اردبیل، این کوه در مرز بین بخش مرکزی شهرستان اردبیل و بخش لاهرود شهرستان مشکین شهر واقع می‌باشد. این کوه در طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸ درجه و ۱۷ دقیقه شمالی قرار گرفته‌است. برای این کوه عظیم ۶۰ کیلومتر طول و ۴۵ کیلومتر پهنا تخمین می‌زنند و سطحی که به وسیله آن در آذربایجان قرار گرفته نزدیک به ۶۰۰۰ کیلومتر مربع است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

Tabriz (تبریز)

تبریز یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگ‌ترین قطب اقتصادی منطقهٔ شمال‌غرب ایران و مناطق تورک نشین بوده و مرکز اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این مناطق شناخته می‌شود. تبریز همچنین میزبان تعدادی از دانشگاه‌های معتبر ایران می‌باشد.

جمعیت تبریز در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱٬۴۹۴٬۹۹۸ نفر بوده که این رقم با احتساب جمعیت ساکن در حومهٔ شهر به حدود ۱٬۸ میلیون نفر می‌رسد. اکثریت ساکنان تبریز آذربایجانی می‌باشند و زبان محاوره در بین مردمان تبریز زبان ترکی آذربایجانی با لهجهٔ تبریزی است.  تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهی‌الیه مشرق و جنوب شرق جلگهٔ تبریز قرار گرفته‌است. این شهر از سمت شمال به کوه‌های پکه‌چین و عون بن علی، از سمت شمال‌شرق به کوه‌های باباباغی و گوزنی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنه‌های کوه سهند محدود شده‌است. آب و هوای تبریز در زمستان‌ها بسیار سرد و در تابستان‌ها خشک و گرم است

تبریز در طول تاریخ خود با فراز و فرودهای فراوانی روبرو بوده است. تاریخ این شهر اشغال توسط بیگانگان و حوادث مهلک طبیعی از جمله زمین‌لرزه‌های مهلک را تجربه کرده‌است. با این‌ حال این شهر به سبب موقعیت مناسب خود و سخت‌کوشی ساکنان آن همواره موقعیت خود را بازیافته بطوریکه در دوران مختلف تاریخی همواره از مراکز مهم اقتصادی و سیاسی منطقه بوده‌است. سنگ بنای فعلی تبریز به دوران اشکانی و ساسانی برمی‌گردد. تبریز در طول حکومت ۴۰۰ سالهٔ خاندان «رَوّادی» و اسکان قبیلهٔ عرب «اَزْد» به شکوفایی رسید. در دوران بعد تبریز یکی از طویل المدت‌ترین پایتخت‌های ایران بوده‌است. این شهر پایتخت سیاسی ایران در زمان خوارزمشاهیان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، اتابکان، قراقویونلوها، آق‌قویونلوها، صفویان و ولیعهدنشین ایران در دوران قاجاریان بود. اوج شکوفایی تبریز مربوط به دورهٔ ایلخانان است که در این زمان، پایتخت قلمرویی پهناور از نیل تا آسیای مرکزی بود. تبریز در سال ۱۵۰۰ میلادی و در زمان پایتختی صفویان به‌عنوان پنجمین شهر بزرگ جهان شناخته می‌شده‌است. پس از ناملایمات فراوان بر اثر جنگ و حوادث طبیعی این شهر مجددا در دوران قاجار به شکوفایی رسید بطوریکه در این دوران مهم‌ترین و پیشروترین شهر ایران شناخته‌می‌شد .

در دوران معاصر نیز تبریز یکی از مراکز مهم اقتصادی و صنعتی در سطح کشور ایران محسوب می‌شود. همچنین تبریز در دو سدهٔ اخیر مبدأ بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در کشور بوده‌است، به طوری که این شهر آغازگر انقلاب مشروطه پس از تثبیت مجدد استبداد بود و نقشی کلیدی در تحولاتی بعدی کشور ایران همچون انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و مدرنیزه‌کردن کشور داشته‌است  .

درباره تبریز :

تَبْریزْ یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگ‌ترین شهر منطقهٔ شمال غرب کشور و قطب اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته می‌شود. براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال 1390 صورت گرفته، شهر تبریز با جمعیتی بالغ بر 1494998 نفر چهارمین شهر پرجمعیت ایران پس از شهرهای تهران، مشهد و اصفهان محسوب می‌گردد. این شهر به‌دلیل جای‌دادن بسیاری از کارخانجات مادر و بزرگ صنعتی در خود و نیز وجود بیش از ۶۰۰ شرکت قطعه‌ساز در آن، دومین شهر آلوده و نیز دومین شهر صنعتی کشور پس از تهران به‌شمار می‌رود و به‌دلیل صنعتی‌بودن، یکی از مهم‌ترین شهرهای مهاجرپذیر ایران محسوب می‌شود. پس از بهره‌برداری از آزادراه نبی‌اکرم، میزان مسافرپذیری تبریز روبه افزایش نهاد و این شهر پس از مشهد به‌عنوان دومین شهر مسافرپذیر کشور مطرح گردید. به‌جهت ریشه‌کنی تکدی‌گری از تبریز، این شهر به‌عنوان شهر بدون گدا شناخته می‌شود

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

Istanbul (استانبول)

استانبول یا قسطنطنیه بزرگ‌ترین شهر کشور ترکیه و مرکز فرهنگی و اقتصادی آن است. این شهر در کنار تنگه بسفر و دریای مرمره قرار دارد. تنگهٔ بسفر دو قارهٔ آسیا و اروپا را جدا می‌کند و استانبول تنها شهر بزرگ جهان است که در دو قاره قرار دارد. بندر طبیعی شاخ طلایی یا خلیج در این شهر واقع است

این کلان شهر به عنوان پایتخت فرهنگ اروپا در سال ۲۰۱۰ انتخاب شده‌است. همچنین از لحاظ تعداد گردشگران خارجی سومین شهر توریستی جهان به شمار می‌رود

دستخط مربوط به دوره عثمانی که در آن نام شهر به صورت استانبول آمده است

در آغاز که این شهر را در دههٔ ۶۶۰ پیش از میلاد بنا کردند، بوزانتیون نامیدندش که به نظر می‌رسد از نام شخصی به بوزاس گرفته شده باشد. پس از آنکه کنستانتین کبیر این شهر را به عنوان پایتخت جدید شرقی امپراتوری روم برگزید، شهر نزد مردم به کنستانتینوپل به معنای «شهر کنستانتین» معروف گشت. اگرچه کنستانتین سعی کرد نام Nea Roma به معنای «رم جدید» را بر آن نهد، اما این نام نزد مردم مقبول نیفتاد و فراگیر نگشت. مسلمانان که از قدیم با رومیان مراوده داشتند، این شهر را قسطنطنیه یا قسطنطینیه نامیدند. نام دیگر شهر استانبول بود که از عبارت یونانی εἰς τὴν Πόλιν (با تلفظ ایستیم بولین) به معنای «به سوی شهر» گرفته شده بود. در سال ۱۷۷۰ میلادی سلطان مصطفی سوم با ضرب سکه‌هایی که روی آن نام اسلامبول (اسلام‌شهر) نقش بسته بود، تلاش کرد این نام را فراگیر کند. در دورهٔ جمهوریت و از روز ۲۸ مارس سال ۱۹۳۰ ادارهٔ پست ترکیه از تمامی کشورهای جهان خواست تا در مکاتبات خود از نام استانبول استفاده شده است .

اسامی تاریخی استانبول

بیزانتیوم

آگوستا آنتونینا

رم جدید

کنستانتینوپل

استیمبول

اسلامبول

القاب استانبول در دوره عثمانی[ویرایش]

دارالسعادت

دارعالیه

درب قرمز (آل قاپی)

پایتخت

اسامی قدیمی استانبول در زبان‌های مختلف[ویرایش]

فارسی: تخت روم، قیصرزمین

زبان‌های اسکاندیناوی: میکلاگارد معنی: شهر بزرگ

زبان‌های اسلاوی: تزارگراد معنی: شهر پادشاه

تاریخچه

تاریخ غنی استانبول از ظهور و سقوط بزرگترین امپراطوری جهان گسترده شد. باور ها بر این است که ساکنانی در سال ۳۰۰۰ قبل از میلاد در این منطقه سکنی گزیدند تا زمانی که استعمارگران یونانی در قرن ۷ قبل از میلاد به این منطقه آمدند. این منطقه هنوز یک شهر نبود. شاه Byzas رهبری در این منطقه را به خاطر موقعیت استراتژیک اش که در طول تنگه بسفورس بود، انتخاب کرد و این منطقه را Byzantium، هم نام خود نامید. سپس امپراطور کبیر روم، کنستانتین دستور بازسازی تمام شهر و ایجاد بناهای تاریخی را داد. در سال ۳۳۰ میلادی این شهر پایتخت بزرگ امپراتوری روم شد و نام آن به کنستانتین تغییر کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

BAKU (باکو)

باکو (به ترکی آذربایجانی: Bakı ) پایتخت جمهوری آذربایجان، بزرگترین شهر و همچنین بزرگترین بندر این کشور است. این شهر بر ساحل غربی دریای خزر در شبه جزیره آب‌شوران قرار دارد و یکی از مناطق نفت‌خیز جهان می‌باشد. باکو پر جمعیّت‌ترین شهر قفقاز است. وجود تعداد بسیاری از پارک‌های ساحلی و برگزاری برنامه‌های متعدد هنری از جمله موسیقی، تئاتر و اپرا جذبه خاصی به این شهر داده‌است ..

بخش قدیمی شهر باکو (İçəri Şəhər ایچری شَهَر) همراه با برج و حصار قلعه شهر به خوبی از سده‌های میانه بجا مانده و یکی از آثار ثبت شده در یونسکو به عنوان میراث فرهنگ جهانی است. جمعیت شهری در ابتدای سال ۲۰۰۹ حدود ۲٫۰۴ میلیون نفر برآورد شده است.. در ابتدای سال ۲۰۰۳ بیش از ۱۵۳ هزار نفر از آوارگان داخلی (ناشی از جنگ قره باغ) و هچنین ۹۴ هزار نفر پناهنده خارجی در این شهر علاوه بر جمعیت اصلی وجود داشته‌اند .

در سال ۲۰۰۷ و در نشست وزرای فرهنگی اعضای سازمان کنفرانس اسلامی، باکو به عنوان پایتخت فرهنگ اسلامی برای سال ۲۰۰۹ اعلام شد. در سال ۲۰۰۰ بخش قدیمی باکو ((İçəri Şəhər ایچری شَهَر)) بعلاوه سرای شروانشاهان (به ترکی آذربایجانی، شیروانشاهلار سارایی) و قلعه دختر به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده‌اند  ..

باکو دارای ۱۱ منطقه شهری (اداری) شامل عزیزبایف، بیناغدی، قاراداغ، نریمانف، نسیمی، نظامی، صبالی، صابونچی، ختایی، سوراخانی و یاسامال و نیز ۴۸ شهر می باشد. شهرهای بناشده در جزایر موجود در خلیج باکو و شهر صخره‌های نفتی یا نفت داشلاری که در دریا ساخته شده‌اند و خارج از باکو و در داخل دریای خزر قرار دارند جز این ۴۸ شهر می باشند .

تاریخچه :

شهر قدیمی باکو همره با سرای شروانشاهان

مردم باکو تا سال ۱۸۸۷ تات‌ بودند

اولین شواهد مستند مرتبط با باکو به قرن ششم میلادی برمی گردد.[۹]. و از آنجا که از آن زمان اغلب بخشی از شاهنشاهی‌های ایرانی بوده‌است، پیوند تاریخی با آن ها دارد. پس از این که زمین لرزۀ بزرگی در قرن 12 میلادی شماخی پایتخت شروانشاهان را ویران نمود، آهسیتان اول باکو را به عنوان پایتخت جدید برگزید. در زمان ساسانیان حضور و نفوذ عنصر ایرانی در کرانه‌های اران از تالش و باکو تا دربند بسیار قوی و چشمگیر بود 

در دورۀ شروانشاهان، باکو بخشی از شروان بود. شروان مانند بقیۀ اران بخشی از سرزمین آذربایجان نبود. آذربایجان به منطقۀ جنوب رود ارس گفته می‌شد.باکو پایتخت شیروانشاهان در سده‌های ۱۴ و ۱۵ میلادی بود و بعد بخشی از ایران صفوی شد.

حکومت عثمانی در قرن ۱۶ میلادی طی دوره‌ای کوتاه به قسمت اعظم قفقاز از جمله باکو حاکم بود. نادرشاه افشار توانست این قسمت از آران، گرجستان و منطقۀ ارمنستان فعلی را دوباره به ایران بازگرداند. در جنگ‌های ایران و روس در زمان فتح علی شاه این ناحیه بر اساس عهدنامه گلستان و ترکمانچای از ایران جدا و به دست روس‌ها افتاد و باکو در اواخر قرن نوزدهم و دهۀ اول قرن بیستم از بزرگ‌ترین مناطق تولید نفت جهان بود .

Www.Turanian.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli