وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

سرزمین‌ها و ملت‌ها

آیا عباراتی چون فرهنگ ایرانی، معماری ایرانی، موسیقی ایرانی، تمدن ایرانی و ... و یا مشابه آن فرهنگ آذربایجانی، معماری آذربایجانی، موسیقی آذربایجانی، تمدن آذربایجانی و ... اصطلاحاتی درست هستند؟

نه. به هیچوجه. همۀ اصطلاحات فوق نادرست هستند. چون موجد این‌ها ایران یا آذربایجان نیست. موجد، صاحب و مالک تمام اینها ملت‌ها هستند نه جغرافیاها. خاک، جغرافیا یا وطن نیز مثل تمام این‌ها مایملک هستند نه مالک. اگر چنین نبود، اسلام‌ستیزان اسلام را نه دین عربی بلکه دین عربستانی معرفی می‌کردند.

شکل صحیح اصطلاحات فوق به این صورت است: فرهنگ تورکی، معماری تورکی، رقص تورکی، موسیقی تورکی، تمدن تورکی و... و یا مشابه این‌ها برای فارس و عرب و کرد و ...

چرا برخی چنین اصطلاحاتی را به کار می‌گیرند؟ این اصطلاحات چه محاسنی دارند؟ چه سودی نصیب این افراد می‌کنند؟

دو طیف از اصطلاحات غلط فوق سود می‌جویند:

یکم آنها که با کتمان وجود ملل فارس و تورک و ... در ایران و ایرانی نامیدن همه به معنای ائتنیکی (وگرنه از لحاظ شهروندی همه ایرانی هستیم)، سعی در آسیمیلاسیون و فارس‌زبان‌سازی تورک‌ها و دیگر ملل غیر فارس‌زبان دارند.

دوم آنها که با سانسور یا اختفاء کلمۀ تورک سعی دارند بین تورک‌های ایران و تورک‌های تورکیه از یک طرف و بین تورک‌های داخل ایران از طرف دیگر جدایی و تفرقه انداخته و ضمن کمک ناآگاهانه به طیف اول، ملتی جدید به نام آذری / آذربایجانی بسازند.

نباید فراموش کرد که پروژۀ تلاش برای هضم و حذف عنصر تورک در ایران شامل دو جناح است.

جناح آذریچی ـ روسچو که سعی در خُرد و کوچک کردن ملت تورک دارد و ملت تورک را به آذربایجانی و چند نوع غیر آذربایجانی تقسیم می‌کند و جناح آذریچی ـ انگلیزچی (آذریچی ـ فارسچی) که تلاش می‌کند تورک‌های خُرد شده را در گروه‌های کوچک جداگانه بلیعده و «فارس‌زبان‌سازی» کند.

با توجه به این دیدگاه جملۀ «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد» نیز از دو منظر متفاوت و از طرف دو طیف مختلف با دو دیدگاه نسبتاً متناقض بیان می‌شود.

یکم طیفی هستند که می‌گویند «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد، همۀ ما ایرانی هستیم». این جمله مدخلی برای شروع پروژۀ «فارس‌زبان‌سازی» ملل غیر فارس‌زبان مخصوصاً تورک‌ها در ایران است. از نگاه اینان، قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد و زبان فارسی زبان یک قوم خاص نیست، بلکه زبان همۀ ایرانیان است. لذا وقتی یک تورک زبان تورکی را رها نموده و فارسی تکلم می‌کند، در ملتی دیگر هضم و آسیمیله نمی‌شود بلکه فقط ایرانیت خود (به معنای قومی و مد نظر این افراد) را تقویت می‌کند. از دید این افراد، چون ما شهروند کشور تورکیه و یا جمهوری آذربایجان نیستیم و شهروند کشور ایران هستیم، پس زبان ما نیز تورکی نیست بلکه ایرانی (بخوانید: فارسی) است. بنابراین ما باید زبان تورکی را رها کرده و صرفاً به زبان فارسی صحبت کنیم و این استحاله محسوب نمی‌شود.

توجه به وضعیت فکری ـ زبانی تورک‌های آسیمیلۀ ساکن در مناطق غیر آذربایجانی تورک‌ائلی نظیر تهران و کرج نشان می‌دهد این تاکتیک که از زمان پهلوی شروع شده تا حد زیادی کارساز بوده است.

طیف دوم آنهایی هستند که این جمله را صرفاً از منظر تاریخ بیان می‌کنند و طالب استنتاج خاصی از آن نیستند. در این دیدگاه «قومی به نام فارس در تاریخ ایران وجود ندارد».* و افرادی که از دوران رژیم پهلوی سعی دارند خود را فارس معرفی کنند همان قوم تاجیک به‌اضافۀ افراد غیر تاجیک و عموماً تورک‌هایی هستند که در سدۀ اخیر از دستگاه «همه فارس‌زبان‌سازی» پهلوی و مابعد استحصال شده‌اند. از این زاویه، فارس یک ملت اتنوپولیتیک می‌باشد که در سدۀ اخیر تشکل یافته است.

در این دیدگاه، فارسی یا در واقع تاجیکی / دری یک زبان محلی در ایران است که در سدۀ اخیر به کمک غربیان، مخصوصاً انگلیس با غصب موقعیت تاریخی و جغرافیایی زبان تورکی به عنوان تنها زبان سراسری کشور ایران و به طور ناشایست خود را به مقام تنها زبان رسمی کشور ارتقاء داده است.

بنابراین، از این دیدگاه، جهت حفظ سنن تاریخی و همچنین رعایت حقوق مردم ایران، تورکی باید در ایران رسمیت سراسری یابد و از تمام مزایایی که امروزه فقط شامل زبان فارسی است بهره‌مند گردد.

* قوم اتنوپولیتیک فارس‌زبان کنونی هیچ ارتباط معناداری با قوم باستانی و مردۀ پارس ندار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

موقعیت زبان تورکی در ایران دورۀ قاجار به روایت سیاح اتریشی یاکوب ادوارد پولاک

تا پایان دورۀ قاجاریه زبان تورکی یک زبان دوفاکتو در ایران بود. شاهان قاجار اهمیت چندانی به ترویج و گسترش زبان فارسی نشان نمی‌دادند، تورکی را مقدم می‌شمردند و تورکی زبان رایج در دربار و اردوی ایران بود. در اواسط دورۀ قاجار -اواخر دوران سلطنت ناصر الدین شاه-، با نفوذ فراماسونرها و فشار عمال دولتهای استعمارگر اروپایی من‌جمله عوامل انگلستان و جناح فارس‌گرای دربار و تشویق به انجام مکاتبات درباری-رسمی تنها به فارسی توسط آنها، زبان فارسی مورد توجه بیشتری قرار گرفت و به همراه تورکی زبان مجالس رسمی درباری-دولتی در ایران گشت. لیکن این توطئه‌ها از موقعیت زبان تورکی نکاست و تورکی همواره جایگاه خود را در دربار قاجار حفظ نمود. در اوایل دورۀ قاجار بیشتر مکاتبات رسمی دولتی به زبان تورکی بود، همچنین در آن دوره در برخی مکاتبات رسمی از فارسی نیز استفاده شده است.

در ایران آن دوره زبان تورکی زبان بیشتر ساکنین ممالک محروسه بود. به‌رغم هژمونی تورکان و زبان تورکی در ایران دورۀ قاجار، فارسی تنها زبان عده قلیلی از شاعران و کاتبان در مناطق تاجیک‌نشین و فارس‌زبان بود.

از جمله وقایع‌نگاران و سیاحان اروپایی که وضعیت فرهنگ، جامعه، جمعیت و مردم ممالک محروسه و همچنین موقعیت، نژاد و تبار ساکنین آن را در دورۀ قاجار به قلم گرفته است مردم‌نگار و پزشک اتریشی یاکوب ادوارد پولاک بود که از سال 1851 تا 1860 در ایران زندگی می‌کرد. پولاک به دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون همراه با شش استاد دیگرِ اتریشی پیش از گشایش دارالفنون به ایران آمدند و در رشته‌های زبان فرانسه و پزشکی به تدریس پرداختند. دکتر پولاک در سال 1855، پس از دکتر کلوله و قبل از استخدام دکتر تولوزان، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بود و پس از 10 سال اقامت در ایران به وطن خود بازگشت. پولاک در سطوری از سفرنامه خود به نام «سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان» هر چند کوتاه به گستردگی و فراگیر بودن زبان تورکی در ایران می‌پردازد. پولاک که خود در ردیف وقایع‌نگاران، مردم‌نگاران و پیش‌روان اروپایی طرح ملیت و هویت‌ ایرانی-فارسی بشمار می‌رود در لابلای سطور سفرنامه خود به وفور به ستایش نژاد موهوم و مجعول ایرانی پرداخته است. (در آن دوره هنوز از نژاد آریایی خبری نبود و این تئوری مجعول هنوز ارائه نشده بود.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

راهبرد کلان مسألۀ ملی تورک در ایران

تورک‌ها در ایران شامل گروه‌ها و ایلات مختلفی هستند که به منطقۀ خاصی مختص و محدود نبوده و تقریباً در تمام استان‌های کشور حضور دارند. تورک‌های ایران اکثریت نسبی مردم ایران (شهروندان ایران) را تشکیل داده و فارغ از منسوبیت منطقه‌ای، استانی، گروهی یا ایلی خود همگی بر یک نکته متفق‌اند: «من تورکم و زبانم تورکی است».

بنابراین، وقتی سخن از مسألۀ ملی تورک در ایران به میان می‌آید نباید خود را به منطقۀ خاصی محدود کنیم. مسألۀ ملی تورک در ایران همانطور که از نامش پیداست یک مسألۀ ملی یعنی مربوط به ملت تورک در ایران است. مسألۀ ملی تورک در ایران نیز سراسری‌ست و در یک منطقۀ خاص نمی‌گنجد.

دورۀ جدید مسألۀ ملی تورک در ایران، پس از فروپاشی دو کشور شوروی سابق و یوگسلاوی سابق و وقایع متعاقب آن شروع شده و امروزه با در نوردیدن حصار اولیۀ خود در حال گسترش به بطن جامعه و تمام آحاد ملت تورک در سراسر ایران است. با این وجود، تحدید مسألۀ ملی تورک و در بند کردن آن در یک منطقۀ خاص - آگاهانه یا ناآگاهانه - خطایی استراتژیک و خیانتی علیه ملت تورک است.

راهبرد بهینۀ حرکت ملی ـ دموکراتیک تورک در شرایط کنونی ایران، بسط اندیشه‌های تورک‌گرا و اتخاذ سیاست‌های تورک‌محور از سوی متفکرین و فعالین سیاسی تورک و سپس تزریق آن به بطن جامعۀ تورک با هدف کادرسازی، نفوذ، حضور و مشارکت سیاسی تورک‌گرا در حوزۀ مدیریت سیاسی کشور به منظور احقاق حقوق ملی ملت تورک می‌باشد.

این علمی‌ترین، تخصصی‌ترین، کم‌هزینه‌ترین و مدنی‌ترین راه‌حل مسألۀ ملی تورک در ایران است و می‌تواند در تغییر خط‌ مشی یک‌جانبه‌نگر و انحصارگرایانۀ سیستم حکومتی کنونی و تصحیح ساختار قدرت تک‌قومی آن مفید و مؤثر باشد.

در شرایط امروز که تمامی راه‌های ورود نیروهای دموکراتیک از جمله نیروهای تورک‌گرا به سطوح بالای حکومتی مسدود است، نباید قهر نموده و دچار انفعال سیاسی شد. بلکه بهتر است اهداف را مرحله‌بندی کرده و قدم به قدم به هدف اصلی نزدیک شد.

باید با اغتنام هر موقعیت از هر روزنه‌ای بهره برده و با تقلیل انتظارات در مراحل اولیه، ابتدا سیاسیون نزدیک به تفکرات تورک‌محور در درون حاکمیت را مورد حمایت قرار داده و سپس با تشویق و تنبیه هوشمند، آنها را در جهت اهداف حرکت ملی تسویق نموده و با افزایش تدریجی نسبت تورک‌گرایی در آنها بخشی از سیستم حکومتی را به بیان و اجرای اهداف حرکت ملی واداشت.

لازم است با اجتناب از جنجال‌آفرینی‌های بی‌مورد، مطالبات و خواسته‌های بر حق ملت تورک را از طریق همین سیاسیون در سطوح بالای حکومتی مطرح نمود، و بستر و رویکرد نظری و عملی لازم برای سیاست تورک‌محوری را در تمام حوزه‌ها ایجاد و به طور مداوم تقویت کرد.

بایستی با مشارکت سیاسی هوشمندانه، ملت تورک را به سرنوشت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود آگاه و امیدوار ساخته و با فشار بر سیستم فارس‌گرای انحصارطلب، جهت ترمیم ساختار سیاسی و تصحیح خط مشی و نظام تک‌قطبی دگرستیز حاکم گام برداشت.

به حرکت در آوردن تماشاگران و منفعلین تورک، پرهیز از اعمال پرخاشگرانه و غیر مسالمت‌آمیز، اجتناب از روش‌های پرهزینه، اتخاذ روش‌های با حداقل درگیری منفی، سلب بهانه از نیروهای سرکوب‌گر، برقراری اعتماد سیاسی و قانونی دوطرفه، استفاده از رسانه‌های سراسری و نوین ارتباطی، مشارکت مدنی هوشمندانه و مستمر در تمامی عرصه‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، تشکیل نهادهای مردمی و فعالیت حزبی، کسب قدرت سیاسی و تأثیر بر ساختارها و تصمیم‌سازی سیاسی در کشور، ایجاد انگیزه و امید در شهروندان تورک، و ... از جمله اقدامات و فعالیت‌هایی هستند که اگر با تورک‌گرایی همراه باشند، مفید فایده و مثمر ثمر بوده و نتیجۀ مطلوبی در حل مسألۀ ملی تورک در ایران رقم خواهند زد.

اگر متفکرین و فعالین ملی کنونی که مسئولیت خطیر سرنوشت ملت تورک را در ایران بر عهده دارند، نتوانند با شرایط و امکانات محدود کنونی مطالبات بر حق ملت تورک را تنظیم و تدوین نموده و در دام مطامع شخصی و محفلی صاحبان افکار انحرافی و منطقه‌گرا که با کم‌تجربگی و رفتار سیاسی ناآگاهانه، به اندازۀ نیروهای توتالیتر فارس‌گرا در استمرار اوضاع بحرانی کنونی نقش دارند بیافتند، زمان و عرصه‌های سیاسی را تمام‌عیار در اختیار نیروهای فارس‌محور رها نموده و بی‌تردید باید جواب‌گوی ملت تورک، تاریخ و آیندگان باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

تاریخ‌چی‌لرین تورک دئولتلری و جوغرافیالاری‌نین آدلاریندان تورک آدینی سیلمه‌لری و ده‌ییشدیردیکلری تورک دئولتلری و جوغرافیالاری‌نین آدلاری...

1. "گؤک‌تورک" دئولتی‌نین گئرچک آدی اورخون یازیتلاریندا ساده‌جه "تورک خاقانلیغی" اولاراق گئچمکده‌دیر (تورک خاقانلیغی تورک دئولتی آنلامینا گلیر). گؤک‌تورک ایسه مودئرن تاریخچیلرین و تورکولوگلارین اونلارا یاخیشدیردیقلاری آددیر.

2. تاریخ‌ده "قاراخانلی‌لار" و یا "قاراخانیان" آدلی دئولت یوخدور. 9-جو یوز ایلده (840- 1212) تورکیستان'دا قورولموش اولان و گونوموزده‌کی تاریخ کیتابلاریندا قاراخانلی دئولتی آدی ایله تانینان بو تورک دئولتی‌نین آدی یابانجی تاریخچیلر طرفیندن تحریف ائدیلمیشدیر. قاراخانلی آدینی بو دئولته روس تاریخچی گریگوری‌یئو وئریپ. قاراخانلی‌لار ایسه اؤزلرینه "تورک خاقانلیغی" و یا "تورک دئولتی" آدینی وئریپلر. آیریجا بیر سیرا قایناقلاردا بو تورک دئولتی‌نین آدی "خاقانیه"، "ائلیگ خانیان" و "آل-ی افراسیاب" اولاراق گئچر.

3. 12-جی یوز ایلده (1171- 1252) اورتادوغو'دا صلاح‌الدین ایوبی'نین قوردوغو و "ایوبی‌لر" آدی ایله تانینان دئولتین گئرچک آدی "الدولة الترکیه"دیر، یعنی تورک دئولتی.

4. 13-جو یوز ایلده بوگونکو میصیر و حجاز'دا قورولان (1250-1517) "مملوک‌لر" و یا "ممالیک‌لر" دئولتی‌نین گئرچک آدی "دولة الترکیه (تورک دئولتی)"دیر، مملوک‌لر ایوبی‌لرین واریثی "دولة الترکیه (تورک دئولتی)" آدینی قورویوپ ساخلاییپلار.

5. 16-جی یوز ایلده (1526- 1858) ظهیرالدین محمد بابور شاه'ین هیندیستان'دا قوردوغو دئولتین آدی "بؤیوک موغول" دئولتی دئییل‌دیر. بو دئولتین آدی تاریخی متینلرده "کوره‌کنلی‌لر" و یا "هیند کوره‌کنلی‌لری" (هیند گورکانی‌لری - گورکانیان هند)" اولاراق گئچر. آیریجا بابور شاه'ین کندیسی طرفیندن یازیلان "بابورنامه"‌ده کندی دئولتی‌نی تورک دئولتی دئیه وورغولاییپ بو دئولتی تورکلرین دئولتلریندن بیری اولاراق بلیرله‌میشدیر. "بؤیوک موغول" دئولتی آدینی اینگیلز‌لر سیاسی آماج‌لا بو تورک ایمپاراتورلوغونا تاخمیشلار.

6. 16–جی یوز ایلده (1501-1736) باتی‌آسیا'دا (گونوموز ایران، عیراق، پاکیستان، آذربایجان، تورکییه، گورجیستان، ائرمنیستان، قوزئی قافقاز، تورکمنیستان، آفغانیستان) قورولان تورک دئولتی‌نین آدی ایران صفوی‌لری و یا آذربایجان صفوی‌لری دئولتی دئییل‌دیر. دئولتین آدی "قیزیلباشیه دئولتی (قیزیلباشلار دئولتی)" اؤیله‌جه ده "صفویه دئولتی، دئولت-ی صفویه (صفوی دئولتی)"دیر.

گونوموزده‌کی تاریخ قایناقلاریندا، روس، اینگیلیز، عرب و فارس تاریخچیلری هپ پولیتیک آماجلار اوزه‌ره (تورکلرین قوردوقلاری دئولتلره تورک دئولتی دئمه‌مک اوچون) تورک دئولتلری‌نین‌ آدلارینی ده‌ییشدیرمیشلر، بونونلا یاناشی تورک بویلاری و ائللری‌نین اؤیله‌جه ده تورک جوغرافیالاری‌نین دا آدلارینی (تورکلرین یاشادیغی جوغرافیالارین تورکچه آدلارینی) ده‌ییشمیشلر. "تورکیستان - تورک‌ائلی"، "دوغو تورکیستان - دوغو تورک‌ائلی"، "باتی تورکیستان – باتی تورک‌ائلی"، "قوزئی تورکیستان – قوزئی تورک‌ائلی"، "گونئی تورکیستان - گونئی تورک‌ائلی"، "تورکمانیه"* و... گیبی تورک جوغرافیالاری‌نین اؤزگون آدلارینی یاپای آدلار و یا ائل آدلاری‌یلا ده‌ییشمیشلر. بونونلا بیرلیکده بیر چوخ تاریخی قایناقلاردا بؤیوک و گئنیش تورکیستان (تورکچه‌سی "تورک‌ائلی") جوغرافیاسیندا گونوموز ایران جوغرافیاسی‌نین دا یئر آلدیغینا تانیق اولماقداییق.

* - تاریخی قایناقلاردا، "تورکمانیه" آدی 12-جی یوز ایلدن بری دوغو آنادولو، ایران‌'ین قوزئیی، قافقاز و عیراق'ین قوزئی بؤلگه‌لری‌نین آدی اولاراق گئچر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

روایتی از شورش تورک‌ها در جنوب ایران و آزادسازی کازرون از دست خوانین جور، عمال رضاخان و نیروهای اشغالگر انگلیسی

حدود سال 1324 بود. آن موقع دانش آموز ابتدایی بودم. پدرم برای کسب و تجارت راهی شیراز شده بود. ایام مدرسه بود. روزی از مدرسه که به خانه برگشتم، در بین راه مردم را نگران و هراسان دیدم. حس کنجکاوی‌ام تحریک شد تا ببینم چه شده است. تا خانه، هر چه سعی کردم از زبان مردم بفهمم، چیزی متوجه نشدم.

به خانه که آمدم، خانه را بیش از بیرون در تشویش و اضطراب دیدم. شاید به این دلیل که پدر نیز در مسافرت بود. بر سفره ناهار تازه متوجه شدیم که چه خبر است.

خبر این بود که تورک‌ها (ایل تورک قاشقایی و دیگر ایلات تورک) برای تصرف کازرون در حرکتند. ترس از شورش تورکان تمام شهر را در وحشتی عمیق و سکوتی دهشتناک فرو برده بود. در ابتدا شاید این خبر در حد یک شایعه بود اما هر چه زمان بیشتر می‌گذشت راست بودن خبر قوت می‌گرفت.

مردم در پی آن بودند تا مال و اموال‌شان را و هر آن چه دار و ندارشان است پنهان کنند، تا شاید از غارت در امان بماند. این شورش تورکان شاید فقط به بهانه قحطی و فشار گرسنگی بود. که این امور نه تنها تورکان که همه مردم را تحت فشار و در مضیقه قرار داده بود. گرسنگی تنها مشکل مردم در آن دوران اشغال نبود که باید شیوع بیماری‌ها را نیز به آن اضافه کرد.

تورکان که بیش از بقیه در فشار بودند، منتظر یک جرقه برای انفجار بودند و این زمان جرقه را ناصرخان و خسروخان دو تن از سران تورک زدند و این امر باعث اتحاد ایل تورک قاشقایی و سایر ایلات تورک و شورش آنان شد.

هر روز که می‌گذشت و خبر قوت می‌گرفت مردم را ترس بیشتر می‌شد و این شد که هر کس به گونه‌ای سعی در پنهان ساختن اموال خود شدند.

چند روزی از پخش این خبر در شهر می‌گذشت و همه امیدوار بودیم که این خبر شایعه باشد و اگر راست است تورک‌ها نظرشان برگردد و به کازرون نیایند. آن روز که مدرسه تعطیل شد و از مدرسه بیرون آمدم، صدای فریاد کشیدن یک بوق را می‌شنیدم. خود را به سمت صدا رساندم، ماشین زرهی ژاندرمری را دیدم که فردی با لباس نظامی بر روی آن ایستاده و یک بوق در دست دارد و خبر نزدیک شدن تورکان را می‌داد. شاید از این طریق می‌خواست مردم را به کمک فراخواند و کسانی از میان مردم اسلحه در دست بگیرند و در حمایت از حکومت خان جور و اجانب در مقابل تورکان بایستند. اما انتشار این خبر بیش از پیش ترس و وحشت ایجاد کرد و مردم را از کوچه و خیابان فراری داد.

شاید تازه مردم خوش داشتند تورکان شهر را بگیرند تا اندکی از ظلم‌های خان و اجنبی رهایی یابند. تا حال باید از خانهای ستمگر بازی می‌خوردیم، چند سالی است که دوباره جناب مستطاب اجانب بریتانیایی هم پیدا شده و اکنون قوز بالا قوز شده بود.

سرانجام در شبی تاریک با بلند شدن صدای توپ و تفنگ شهر به لرزه درآمد. این نشان از این می‌داد که کازرون توسط تورکان محاصره شده است. این صداها تا صبح قطع نشد.

صبح که از خانه بیرون آمدیم تا عازم مدرسه شویم، هنگامی که از کوچه پس کوچه‌ها عبور می‌کردیم هنوز بوی باروت را می‌شنیدم.

درگیری‌ها دو سه شب ادامه داشت تا آن که شهر به دست تورکان افتاد. تورکان در اطراف کازرون بر تل‌ها منزل کردند و چند روزی را ماندنی شدند. در این مدت مردم نیز پشت سر تورکان به ادارات می‌رفتند و ادارات را غارت می‌کردند.

از جمله اداراتی که در آن روز غارت شد اداره غله بود که مقادیر بسیار زیادی غله در آن انبار شده بود در حالی که مردم آه نداشتند که با ناله سودا کنند.

برادرم که چند سالی از من بزرگتر بود از خانه بیرون رفته بود تا ببیند در شهر چه خبر است. وقتی برگشت برایمان تعریف کرد، زمانی که برای حمله به یکی از ادارات می‌رفتیم که هواپیمای انگلیسی را بالای سر خود مشاهده کردم که بمبی را انداخت، خود را بر زمین پرت کردم و در همان حال دیگران را خبر کردم. هنوز کامل روی زمین نخوابیده بودم که صدای انفجار بمب را شنیدم. وقتی سر بلند کردم دیدم بمب وسط آن جمع منفجر شده، و بسیاری را مجروح نموده است. دست و پاها قطع شد و …

در ادامه تسخیر ادارات شهر، من نیز یک بار در میان عده‌ای به ژاندارمری رفتیم و خود توانستم با آن بچگی‌ام تنها یک خشاب پر بردارم. آن چه در این زمان برای خودم عجیب بود بمباران مدام شهر توسط هواپیماهای انگلیسی بود.

تورکان علی‌رغم همه ترسی که مردم از آنها برداشته بودند، کاری با مردم نداشتند و بعد از چند روز کازرون را به مقصد شیراز ترک کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

برچیده شدن کرسی‌های زبان فارسی در جهان/ زبان رسمی ایران فارسی نبود

حمید سلیمانی؛ استاد و مدرس زبان فارسی؛ شنبه (29 اردیبهشت 1379) در گفتگو با نشریه «صبح قزوین» بیان داشت که زبان فارسی در خارج از ایران طرفداری ندارد.

حمید سلیمانی با اشاره به غیرکاربردی بودن زبان فارسی تاکید دارد: «در همه جای دنیا کرسی‌های زبان فارسی در حال برچیده شدن است. حتی در افغانستان نیز زمزمه‌هایی برای جایگزینی زبان فارسی وجود دارد. دور از ذهن نیست که افغانستان و تاجیکستان به تدریج به جرگه‌ی غیرفارسی زبانان بپیوندند.»

لازم به ذکر است؛ تُرکان افغانستان خواستار رسمی شدن زبان تُرکی در این کشور هستند. جمعیت تُرکان این کشور دست کم 6 میلیون تخمین زده می‌شود.

سلیمانی همچنین اذعان دارد که «فارسی» تا قبل از یک قرن گذشته زبان رسمی ایران نبوده است. به گفته این استاد زبان فارسی؛ در ادوار مختلف زبان رسمی رایج در سرزمین ایران «تُرکی» و «عربی» بوده است.

وی در این خصوص می‌گوید: «در طول 1400 سال گذشته (فارس‌ها) یک حکومت مرکزی قوی و مستقل نداشتیم و اقوام ترک و عرب حکومت‌های کوچک و بزرگی در گوشه و کنار این سرزمین ایجاد کرده بودند.»

وی همچنین درباره قدمت زبان فارسی اضافه می‌کند: «زبان فارسی در سده‌های سوم و چهارم هجری، از زبان دَری به عنوان یک زبان ادبی از خراسان و سیستان کهن سر بلند می‌کند.»

دولت ایران در حال حاضر در 62 کشور، 340 کرسی رایگان زبان فارسی ایجاد کرده است. در این کرسی‌ها با صرف میلیاردها تومان، ترویج زبان فارسی انجام و از ایران به عنوان کشوری فارس زبان نام برده می‌شود.


فارسی ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﻘﯿﻢ ﺍﺳﺖ که هیچ واژهﺍی از خود نداشته و علمی نیست.

در سال 1394 نیز یونسکو پیشنهاد دولت ایران مبنی بر "ثبت زبان ﻓﺎﺭﺳﯽ به عنوان ﻫﺸﺘﻤﯿﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺩﺭ ﯾﻮﻧﺴﮑﻮ" را رد کرد. چرا که بین المللی شدن یک زبان شروطی از جمله «حداقل زبان رسمی هفت کشور باشد» و «حداقل پانصد میلیون نفر به آن زبان تکلم کنند»، است.

با این حال، دولت ایران همچنین سالانه میلیاردها تومان صرف ساخت واژگان جدید فارسی می‌کند. تنها در بودجه سال 1397 حدود 40 میلیارد ریال برای ساخت 275 واژه جدید لحاظ شد.

علاوه بر این؛ سالانه میلیاردها تومان بر بودجه فرهنگستان زبان فارسی و بنیاد سعدی برای یکسان سازی اتنیکی، فرهنگی و زبانی در ایران افزوده می‌شود.

در مقابل، میلیون‌ها شهروند غیرفارس از ابتدایی‌ترین حقوق ملی خود یعنی حق تحصیل به زبان مادری محروم هستند. آنها مجبورند به زبان تحمیلی فارسی بخوانند و بنویسند.

منبع: گوناز تی‌وی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

خرداد 1385 و قیام شکوهمند ملت تورک در ایران

با روی کار آورده شدن رژیم پهلوی و رهروان امروزی آن در ایران از سوی قدرتهای جهانی من‌جمله انگلستان، سیاست فارسیزه کردن ملل غیرفارس و تبدیل این سرزمین به یک کشور به اصطلاح آریایی!!! در 90 سال اخیر و پروژه قتل‌عام فرهنگی ملل تحت ستم اعم از تورک، عرب و غیره با استفاده از تمامی امکانات دولتی و بین المللی در اولویت و دستور کار سیستم حاکم بر کشور قرار داشته است.

اما بر خلاف تصور، ملل غیرفارس در مقابل سیاستهای سرکوبگرانه و راسیستی آنها مقاومت کرده و تا به امروز مانع از تحقق کامل اهداف شوم و نژادپرستانه آنها شده‌اند.

بی شک در تاریخ مبارزات رهائی‌بخش و ضد راسیستی ملل تحت ستم و بویژه ملت تورک ایران، قیام شکوهمند ۱خرداد ۱۳۸۵ به دلیل ماهیت دمکراتیک، شرکت گسترده مردمی و بویژه زنان و دانشجویان در راستای حفظ هویت ملی تورک، ملتی که به غیر انسانی‌ترین و غیر اخلاقی‌ترین شیوه ممکن مورد هجوم رسمی و دولتی قرارگرفته بود جایگاه ویژه‌ای داشته و نقطه عطفی در مبارزات ملی در جغرافیای کثیرالمله‌ای بنام ایران بشمار می‌آید.

چاپ کاریکاتوری به شدت غیر انسانی در روزنامه دولتی “ایران” برعلیه فرهنگ و زبان تورکی و درج مطالب اهانت‌آمیز برعلیه ملت تحت ستم تورک و تشبیه زبان تورکی به زبان سوسکها و پیشنهاد برای “انقراض” نسل تورکها با نرفتن به توالت و کشتار آنها با گرسنگی، از هر منظری که نگاه شود با توصیه تئورسین‌های پان ایرانیست صورت گرفته بود، زیرا طراحان و مجریان نسل کشی فرهنگی تورکان با ایجاد چنین شک روانی قصد تست و رئاکسیون اجتماعی و ضریب تحمل ملت تورک در برابر نزدیک به یک قرن سیاست پیچیده آسیمیلاسیون را داشتند، زیرا نژادپرستان گمان میکردند با ممنوعیت زبان تورکی، نفی و انکار تاریخ ملتمان، مهاجرت اجباری و آسیمیله کردن میلیونی، بر هم زدن دموگرافی مناطق تورک، تجزیه آن، غارت منابع، خشکاندن دریاچه اورمیه و… دیگر رمقی برای ما نمانده و مهندسین راسیست اجتماعی می‌توانند ضربه نهائی را وارد سازند !! و درست به همین دلیل به چاپ آن اقدام کردند.

درج چنین گستاخی مشمئزکننده، آن هم در روزنامه دولتی اما بر خلاف تصور راسیستها با اعتراضات گسترده ملت تورک مواجه گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

Hürriyet Kahramanı“ İsmail Enver Paşa”

Bütün Türk ellerine yayılıp şan, şöhretin

Senle asırlar boyu övünecek milletin

“Hürriyet Kahramanı” oldu lakabın servetin

Daima Turan ile adın çekilir koşa

İsmail Enver Paşa, İsmail Enver Paşa

Başın üstte ay yıldız silkeledin cihanı

(İsmail Enver Paşa)
Sen yetiştin imdada dökülende Türk kanı

(İsmail Enver Paşa)
Hürriyet’in sevdası tuttu bütün Turan'ı

Türk'ün haykıran sesi yayıldı dağa taşa

(İsmail Enver Paşa, Yaşa Yaşa Bin Yaşa)

(İsmail Enver Paşa, Yaşa Yaşa Bin Yaşa)

Azemetli sesinden yer gök lerzeye geldi

(İsmail Enver Paşa)
Kayalar dağdan kopup huzuruna yürüdü

(İsmail Enver Paşa)
Senin cesaretinle Türk bayrağı yükseldi

Bütün Türkistan dedi; Yaşa Yaşa Bin Yaşa

(İsmail Enver Paşa, Yaşa Yaşa Bin Yaşa)

(İsmail Enver Paşa, Yaşa Yaşa Bin Yaşa)

Zülme tutmuş Turan'ın güneşli gündüzüsün

(İsmail Enver Paşa)
Büyük tarih yarattın, sen tarihin özüsün

(İsmail Enver Paşa)
Bize göklerden inen Tanrı'nın hak sözüsün

Kudretinle dağlar da girebilmez yarışa

(İsmail Enver Paşa, Yaşa Yaşa Bin Yaşa)

 (İsmail Enver Paşa, Yaşa Yaşa Bin Yaşa)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

ایرج میرزا شاعر طنز پرداز تورک


- ایرج میرزا (زادهٔ ۱۲۹۱ه. ق. / ۱۸۷۴ در شهر تبریز - درگذشتهٔ ۱۳۰۳ خورشیدی/ ۱۹۲۴) ملقب به «جلال‌الممالک» و فخرالشعرا، شاعر آذربایجانی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود.

- او فرزند صدرالشعرا غلام‌حسین میرزا قاجار و از طریق پدر بزرگش ملک ایرج بن فتحعلی شاه، نتیجه فتحعلی شاه قاجار بود. در فارسی و عربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و ترکی نیز می‌دانست و خط را خوب می‌نوشت. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در نوزده‌سالگی هنگام ولیعهدی مظفر الدین میرزای قاجار لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی پرداخت که از میان آنان کار در وزارت فرهنگ (معارف آن‌زمان) بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

نگاه به تاریخ با عینک ایدئولوژیک و نژادپرستانه، و عدم مدارا با دگراندیشان با تکیه بر شارلاتانیسم و ترور شخصیت

در پروسه فهم و تفسیر متون تاریخی، عوامل متعددی دخیل هستند که مهم‌ترین آنها «پیش‌فهم‌ها یا پیش‌دانسته‌های مفسر» و «علایق و انتظارات هدایت‌کننده مفسر» می‌باشد. به بیانی دیگر، اطلاعات پیشین، علایق و انگیزه‌های مفسر به همراه انتظاراتی که او از فهم و تفسیر متن دارد، دریچه‌ای به روی وی می‌گشاید که از آن منظر به حوادث تاریخی بنگرد.

در حقیقت وقتی افراد مختلف حوادث تاریخی را مورد تفحّص و ارزیابی قرار می‌دهند، دارای پیش‌برداشت‌ها و پیش‌داوری‌هایی هستند که باعث می‌شود هر فرد فهم و تفسیر متفاوتی از موضوعی واحد داشته باشد و به عبارت بهتر، هر یک با عینک مخصوصِ به خود به تاریخ نگاه کند. این عینک می‌تواند رنگ ایدئولوژیک، ائتنیک، دینی و یا هر رنگ دیگری داشته باشد.

توده‌هایی که به تاریخ صرفاً با عینک‌های رنگی نگریسته و نویسندگان و روشنفکران‌شان نیز نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند نگاه کردن بدون این عینک‌ها را در جوامع مذکور نهادینه نمایند، تبدیل به جوامعی دگم و جزم‌اندیش می‌شوند که تحمل دیدگاه‌های مخالف و متفاوت را در عرصه تاریخ ندارند.

در چنین جوامعی همواره با موجودیت دیدگاه‌های متفاوت به تاریخ (بدون عینک‌های رنگی)، به شدیدترین وجه مخالفت گردیده و حتی صاحبان چنین دیدگاه‌هایی با القابی مانند خائن، ساتقین و عامل نفوذی دشمن مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

آلمان ائنگئلبئرت کئمپفئر (Engelbert Kaempfer)، ایسوئچ ائلچیسی و یانینداکی هئیت ایله بیرلیکده ایران’ا گلمیش و مونشی‌لیک و طبابت گؤرَولرینده بولونموشدور. تورکجه حاققیندا شؤیله دئر:

"ایران سارایینین یایغین دیلی تورکجه‌دیر. بو دیل اؤلکه‌نین سیرادان خالقینین دیلیندن فرقلیدیر. بو دیلده قونوشما سارای یولویلا آریستوکرات و اوست زومره عایله‌لری آراسیندا او قدر یایغیندیر کی شیمدی آیریجالیق تانینمیش اولان کیمسه‌لره بو دیلی بیلمه‌مک اوتانجدیر".(۱)

او ایران اؤلکه‌سینین حوقوقی تئریملرینی تورکجه و فارسجا وئرمیشدیر.
بو دؤنمدن قالما ایصفاهان‌داکی کارمئلیت (Carmelit) راهیب‌لری طرفیندن اوچ دیلده (ایتالیان-فارس-تورک) بیر سؤزلوک ده بولونماقدادیر. بو تورکجه‌نین دینی پروپاگاندا ایچین نه دنلی اؤنملی اولدوغونو قانیتلاماقدادیر.

بو سؤزلوک گونلوک قونوشما دیلینین کلمه‌لرینی قاپساماقدا و ادبی دیلدن فرقلیدیر.(۲)
————————————————
دیب نوتلار:
1. Engelbert Kaempfer, Sefer-name-yi Kaempfer, Farsça çev. Keykavus Cahan-darî, Tahran 1363 hş (3. bks), s. 164.
2. Genceyî T, “Zebân-i Türkî der derbâr-i Safevîyye der İsfahan”, Tribun Dergisi, Sayı 4, İsveç 1999, s. 76.
————————————————
(قایناق:
دوکتور بابک جاوانشیر & اکبر نجف؛ «خطایی کلیاتی»، ققنوس یایینلاری، ایستانبول ۲۰۰۵، گیریش بؤلومو، صفحه ۱۲۱-۱۲۰)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

بررسی سوسیولوژیکی جنبشهای ملی چنین فرمولی را ارایه می‌کند که همه این نهضت‌ها بر اساس سه اصل استوار هستند:

1- (ضرورت جهانی). Extra-determination :
پایان جنگ سرد و رو در رویی دو ایدئولوژی کمونیزم و بورژوازی صفحه نوینی در جهان را باز کرد. آغاز تاریخ نوین در بعد جهانی، ملل بی‌دولت و محکوم به آسیمیلاسیون را بیدار کرد. افزایش تعداد دول در سازمان ملل متحد، ملل بی‌دولت را تشویق به تشکیل دولت ملی می‌کند. این یک ضرورت جهانیست که امروز احساسات و عقل ملل بی‌دولت را متوجه خود کرده است. چنین به نظر می‌رسد که با ادبیات ایدئولوژیکی ساختگی نمی‌توان مقابل این پروسه ایستاد.

2- (ضرورت داخلی). İntro-determination :
علاوه بر ضرورتهای جهانی موثر، ضرورتها و احتیاجات درونی نیز عامل تعیین کننده در جنبشهای ملی هستند. تشخیص تبعیض و بی‌عدالتی، جوانانِ ملل مختلف را به مبارزه شرافتمندانه و قهرمانانه سوق می‌دهد.

3- (جبر فرهنگی). Traditionla-determination : 
یک مرز تمدنی، فرهنگی و زبانی بین ملل موجود است. این مرز را طبیعت بوجود آورده است. هیچ نیرویی نمی‌تواند این مرز زبانی را از بین ببرد. این تفاوتهای فرهنگی و زبانی محصول هزاران سال تحولات تاریخی می‌باشد و تجربه نشان داده است که نمی‌شود زبان یک ملت را از تاریخ و جغرافیا برکند. همچنانکه در مدت 90 سال عملیات سخت و شدیدی که بر بر علیه زبان تورکی در ایران انجام دادند، زبان ملی ما زخمی شد، اما نمُرد و اکنون بر می‌خیزد. دختران و پسران غیور تورک به خاطر حفظ زبان ملی و مادریشان جان خود را به خطر می‌اندازند. مبارزه بس شرافتمندانه‌ایی را ملت تورک و بخصوص جوانان آن آغاز کرده‌اند و زمان، تاریخ و مدرنیته طرف حقیقت و عدالت را می‌گیرد. همگام با واقعیتهای منطقه‌ایی و جهانی، ملل مختلف در ایران به پا می‌خیزند. براندازی تبعیض، برقراری حقوق مدرن و حق تعیین سرنوشت آماج اصلی این مبارزه ملی و خیزش تورکی به محوریت «تورک‌ائلی» می‌باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

دیل

اﻳﺮان ﻛﺜﻴﺮاﻟﻤﻠﻪ ﺑﻴﺮ اؤﻟﻜﻪ اوﻻراق ﺑﻮرادا ﻳﺎﺷﺎﻳﺎن اﻧﺴﺎﻧﻼر ﭼﺌﺸﻴﺪلی دﻳﻞ و لهجه‌لرده داﻧﻴﺸﻴﺮﻻر؛ ﻻﻛﻴﻦ ﺑﻮ اؤﻟﻜﻪده ان ﭼﻮخ داﻧﻴﺸﻴﻼن دﻳﻞ ﺗﻮرﻛﺠﻪ اﻳﻠﻪ ﻓﺎرﺳﺠﺎدﻳﺮ.

ﻓﺎرس دیلی اﻳﺮانﻳﻦ رسمی، دوﻟﺖ و ﺗﺤﺼﻴﻞ دیلی اوﻟﺪوﻏﻮﻧﺪان ﺑﻮ دﻳﻠﻴﻦ اﺳﺘﻔﺎده دایره‌سی ﮔﻮﻧﺪن-ﮔﻮﻧﻪ ﮔﺌﻨﻴﺸﻠﻨﻤﻜﺪه و ﻓﺎرس اوﻟﻤﺎﻳﺎن ﺑﺎﺷﻘﺎ دﻳﻠﻠﺮﻳﻦ داﻧﻴﺸﻤﺎ و اﺳﺘﻔﺎده مئیدانی ﻫﺮ ﮔﻮن او بیری ﮔﻮﻧﻪ ﻧﺴﺒﺖ داراﻟﻤﺎﻗﺪادﻳﺮ.

ﮔﺌﭽﻤﻴﺸﺪه دﻳﻞ ﻳﺎﻟﻨﻴﺰ ارﺗﺒﺎط واﺳﻄﻪﺳﻲ کیمی اوﻟﺴﺎ دا، ﻣﻴﻼدی 19-ﺟﻮ ﻳﻮز اﻳﻠﻠﻴﮕﻴﻦ ﺳﻮﻧﻼری و 20-جی ﻳﻮز اﻳﻠﻠﮕﻴﻦ اوﻟﻠﺮﻳﻨﺪن دﻳﻞ و اوﻧﻮن ﮔﺌﭽﻤﻴﺶ و ﻣﻌﺎﺻﻴﺮ ادﺑﻴﺎت و مدنییتی او دﻳﻠﺪه داﻧﻴﺸﺎن میللتین هویتی و کیملیگی کیمی اؤزوﻧﻮ ﮔﺆﺳﺘﺮﻣﻴﺸﺪﻳﺮ.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

آزربایجانچیلیق‌

آزربایجانچیلیق‌لا آزربایجان بؤلگه‌سینده‌کی تورک اینسانی‌نین یوردسئورلییی بیربیرییله قاریشدیریلمامالیدیر. آزربایجان‌داکی تورک میللتی‌نین یوردسئورلییی آزربایجانچیلیق دئییل ده تورکچولوک‌دور، آنجاق تورکچولوک دوشونجه‌سی‌نین و تورک میللی حرکتی‌نین بؤلگه آدیییلا قاریشدیرلماسی و بیر تاخیم تورک فعاللارین دوشونجه باخیمیندان ایله‌رله‌مه‌مه‌سی و جوغرافی کیملییی قابارتمالاری بو یانلیشلیغا ندن اولموشدور.

استالینیست- میکویانیست و پان ایرانیست آزربایجانچیلیق دوشونجه‌سی‌نین توزاغینا دوشن کیمی (بعضی) تورک آکتیویستلر میللی کیملیییمیزین تانیمیندا "تورک" یئرینه "آزربایجانلی/آذری/آزربایجان تورکو"، دیلیمیزین تانیمیندا "تورکجه" یئرینه "آزربایجانجا/آذری/آزربایجان تورکجه‌سی" و تورک آکتیویست‌لرینی آدلاندیرماقدا "تورکچو" یئرینه "آزربایجانچی/آزربایجانچی تورکچو" تئریملرینی قوللاناراق عادتا تورک میللتی‌نی و اؤزللیکله ایران‌ین دؤرت بیر یانینا یاییلمیش اولان تورک‌لری بؤلمک یؤنونده، بیله‌رک و یا بیلمه‌دن جیددی آددیملارین آتیلماسینا ندن اولورلار.

1937'لرده استالین، تورک میللتی‌نی بؤلمه و قافقازداکی تورک‌لری تورکییه‌ده‌کی تورک‌لردن اوزاقلاشدیرماق آماجی ایله کیملیک موهندیسلییی یاپاراق تورک یئرینه آزربایجانلی ائتنیک کیملییی و تورکجه یئرینه آزربایجانجا دیل تانیمینی قافقازداکی تورک‌لره دایاتاراق نه یازیق کی بو یانلیش کیملییین یئرلشمه‌سینه ندن اولموشدور.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

.

روسلار، سوویئت‌چیلر و آزربایجانچیلار 23 ایل قافقازدا روس استعمارینا قارشی ساواشان تورک شئیخ شامیل'ی و سیلاحداشلارینی دئییل ده بابک (پاپک) گیبی تاریخین قارانلیق دؤنه‌مینه عایید شخصیتی آزربایجان‌دا تاریخی میللی قهرمان سونورلار.
بابک (پاپک) آزربایجانچیلارا میللی قهرمان اولابیلر، آما تورکلره میللی قهرمان اولاماز.
بیر سیرا تاریخ اوزمانلارینا گؤره پاپک تالیشدیر. و بیر سیرا تاریخچیلر ده اونون خوراسانلی ابومسلم'ین تؤره‌مه‌سین‌دن اولدوغونو سؤیله‌ییرلر. بابک'ین خورمی حرکتی ده خوراسان‌دا ابومسلمیه حرکتی‌نین آزربایجانداکی اوزانتیسیدیر. ابومسلمیه و بابکیه اینانجی دا عئینی‌دیر. ابومسلم و بابک ایله ساواشانلار دا عباسی خلافتی‌نین تورکلردن اولوشان اوردوسودور. بابک اؤلدوکدن سونرا تورکلر آزربایجان‌دا ائگه‌من اولدولار.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli