شعر معروف الا ای تهرانیا از استاد شهریار

الا ای داور دانا تو میدانی که ایران. 

چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی 

چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی 

چه داند رهبری سر گشته صحرای نادانی 

چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن 

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من 

تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی 

به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی 

قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی 

جوانمردان آذربایجان را این نام مجاز نمی باشد گفتی 

تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن 

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من 

تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی 

به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی 

چرا بیچاره مشدی و بی تربیت باشی 

به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی 

مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن 

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من 

گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی 

به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی 

چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی 

اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی 

ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن 

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من