وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بولود قاراچورلو» ثبت شده است

بولود قاراچورلو - سهند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

بولود قاراچورلو "سهند"


- بولود قاراچورلو سهند، پرآوازه آذربایجانی که با آثار زیبای خود، مرزهای ایران را درنوردید و در خارج از کشور به ویژه در جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز در میان ادب دوستان، به شهرت دست یافت.

- بولود قاراچورلو در بهار سال 1305 در یک روز ابری و بارانی در شهر مراغه به دنیا آمد و به همین دلیل پدرش او را 'بولود' که در زبان ترکی به معنی ابر می باشد، نامید. بولود تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مراغه و تبریز به پایان رساند و در سن 17 سالگی با تخلص 'رازی' به سرودن شعر پرداخت. ولی مدتی بعد تخلص خود را به 'سهند' تغییر داد. وی در همان جوانی وارد 'مجلس شعرا' گردید که آن موقع در تبریز تأسیس یافته بود. در سال 1325 به دنبال حوادث تلخی که در کشور رخ داد، مجلس شعرا تعطیل گردید و سهند نیز به همراه بسیاری از شعرا و نویسندگان ترک، زندانی و سپس به تهران تبعید گردید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

بولود قاراچورلو ( سهند )


بولود قاراچورلو معروف به سهند


کتاب قارداش آندی توسط آقای بولود قاراچورلو معروف به سهند در 1078 صفحه تهیه شده است. در مجموعه‌ی حاضر قارداش آندی شعرهایی در قالب غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی با مضامینی عارفانه، مذهبی، سیاسی و... به زبان ترکی سروده شده است. عناوین برخی شعرها عبارت‌اند از: من سهندم باشیم اوجادیر، طالعیمه باخ؛ من تبریزدن گلمیشم؛ بیدارشو صمد؛ سازیمین سؤزو؛ قارداش آندی؛ قوربانیمی قبول ائیله آراز.

بولود قاراچورلو در سال ۱۳۰۵ در مراغه در یک خانواده کارگری به دنیا آمد پدر و مادرش اسم فرزندشان را بولود (ابر) گذاشتند. بولود در دوران جوانی به خاطر شرایط سخت خانواده بدون اتمام متوسطه، برای کمک به خانواده وارد بازار کار شد. در ۱۳۱۹ با اشغال ایران توسط متفقین، بولود جوان وارد سیاست شد و اولین شعرش در مجلس شاعران در تبریز خوانده شد. اولین شعر بولود :

تاریخ‌لر بویونجا ائ بؤیوک وطن،
یاغییا دوشمنه اییلمه دین سن،
بوگون طبیعت‌دن ایلهام آلدیم من،
گئچدی سحر واقتی بو سؤز اورکدن،
اینسانا روح وئره ن دیلینه آلقیش،

 در سال ۱۳۳۲ پس از آزاد شدن سهند و دوستانش از زندان، کودتای ۲۸ مرداد برای سرنگونی دولت مصدق رخ داد. در این سالها سهند با دوست نزدیک و صمیمی خود فرزانه در تهران زندگی می‌کرد. او با راهنمائی دوستش با فولکلور و خصوصاً کتاب دده قورقود الفت گرفت گویند او خود مسببی برای شهریار برای سرودن شعر حیدربابایه سلام بود و در عین حال خود نیز با الهام از همین کتاب، دده قورقود را شروع به نظم کشیدن کرد.

او میراث‌دار سه شکست در عرصه مبارزات طبقاتی دمکراتیک (انقلاب مشروطیت) مبارزات ملی (فرقه دمکرات آذربایجان) و مبارزات ملی (حکومت دکتر مصدق) بوده و بدین ترتیب تجربه ناب او از هستی در یکی از تلخ‌ترین و طوفانی‌ترین برهه از تحولات اجتماعی که همواره داغ جانکاه شکست و تباهی مجاهدان و آزادیخواهان و سر برآوردن استبدادهای سهمناک‌تر را بر خود داشته انجام گرفته است، روزگاری که در آن فرزانگان و راست‌قامتان این ملت در زیر چکمه خودکامگان بیشترین هزینه و تقاص را پرداختند و در این میان مردم آذربایجان به واسطه اینکه در هر سه نهضت یاد شده بیشترین نقش را داشته و بالاترین پایداری و استقامت را نموده بودند بیش از دیگر هموطنان خود مورد ظلم و ستم استبداد شاهنشاهی فرا گرفته و عواقب ناگوار آن را چشیدند

اشعار بولود قاراچورلو را شاید بتوان از جهت ایماژ شاعرانه و خلق فضای ترس‌آور و وهم‌آلود در ردیف پیش رمان‌های رئالیستی صادق هدایت بخصوص «بوف کور» نمایشنامه‌ها و داستان‌های کوتاه دکتر غلامحسین ساعدی بویژه «عزاداران بیل» همچنین رمان «سنفونی مردگان» عباس معروفی محسوب نمود. یعنی هم طراز قله‌های ادبیات داستانی معاصر ایران که با استعداد هنری شگرف و صمیمیت و صداقتی کم نظیر با زندگی و آثار قلمی خود و با سینه‌ای گشاده به مصاف خودکامگانی که شعور انسان را تحقیر می‌کردند رفته، و عمیق‌ترین بنیان استبداد را که ریشه در ذهن و روان تاریخی این ملت دارد یعنی «ترس» و «واهمه» را به ریشخند گرفته و از سر بریده، نترسیدند.

بولود قاراچورلو را از جهتی می‌توان مانند دکتر غلامحسین ساعدی «هنرمند ـ چریک» دانست چرا که او شاعری بسیار حساس و از نظر فکری و اجتماعی رزمنده است. او با تخلص «سهند» که نماد مقاومت و پایداری است اغلب اشعار خود را در مقطعی از تاریخ ایران سروده که نظام سیاسی ـ پهلوی دوم ـ در اوج تبلور سلطه و خودکامگی و سازمان یافتگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی (ساواک) قرار داشت و زادگاه او، پس از شکست نهضت فرقه دموکرات آذربایجان و سرکوب شدید مردم از سوی خوانین و حکومت مرکزی، در حاشیه مسائل و جریانات اجتماعی، سیاسی، بین المللی و ملی قرار گرفته و هویت و فرهنگ و زبان آذربایجان بشدت در معرض تهاجم و اضمحلال بوده و از سوی رژیم تحقیر و تخطئه می‌شد چنانچه این شاعر ارزنده در اوج خفقان و نهایت درماندگی مردم آذربایجان در بیان این وضعیت تلخ در قطعه شعری چنین می‌سراید :

طالئعیمه باخ،
دوشونجه‌لریم یاساق،
دویقولاریم یاساق،
گئچمیشیمدن سؤز آچماغیم یاساق،
گله‌جه ییمدن دانیشماغیم یاساق،
آتا-بابامین آدین چکمه‌ییم یاساق،
آتامدان آد آپارماغیم یاساق..
بیلیرسن؟
آنادان دوغولاندا بئله،
اؤزوم بیلمه یه ـ بیلمه یه،
دیل آچیب دانیشدیغیم دیلده،
دانیشماغیم دا یاساق ایمیش، یاساق،


آزربایجانین دییرلی و باش مبارزی آزادلیق و استیقلال اوگروندا جان وییرن بولود قاراچورلونو مقلب به سهند سایقینان آنیریک.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli