وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

۳۸ مطلب با موضوع «فرهنگ (Kultur)» ثبت شده است

لیست انواع رقص‌های فولکلوریک قدیمی و معاصر تورکی آزربایجانی

+ رقص‌های فولکلوریک نوستالژیک و قدیمی تورکی آذربایجانی :

رقص آبایی // رقص آذربایجان // رقص آستا قاراباغی // رقص آسما کسمه

رقص آغیر قاراداغی // رقص آلچا گولو // رقص آواری // رقص آی بری باخ

رقص انزلی // رقص اوچ نومره. دورد نومره. بش نومره. آلتی نومره

رقص اوزون دره // رقص اون دورد نومره // رقص اون دورد نومره

رقص ایکی آروادلی // رقص اوچ بادام بیر قوز // رقص بریلیانت // رقص بنؤوشه

رقص پهلوانی // رقص تامارا // رقص توی (عروسی) // رقص توراجی // رقص ترکمه

رقص گامیش باغا گیردی // رقص جنگی // رقص جئیرانی // رقص جهری بی یم

رقص چاتلادی // رقص مچال پاپاق // رقص مچال پاپاق // رقص چیت توما

رقص خالاباجی // رقص خان­ چوبانی // رقص دارچینی // رقص دارتما یاخام جیریلدی

رقص دسمالی // رقص رنگی // رقص زوغالی // رقص ساری باش // رقص ساموق

رقص سمنی // رقص شالاخو // رقص شاهسونی // رقص شکی // رقص عنابی

رقص قازاغی // رقص قایتاغی // رقص قوچعلی // رقص قوفتا // رقص قیتقیلد

رقص قیزلار بولاغی // رقص قیزیل گول // رقص کئچی مه مه سی // رقص کسمه

رقص کندیری // رقص کوراوغلو // رقص کوراوغلونون قایتارماسی // رقص گلین آتلاندی

رقص گلین گتیرمه // رقص گلین هاواسی // رقص گول گز // رقص گولمه یی

رقص مجسمه // رقص میصری // رقص میرزایی // رقص میرواری // رقص نازنازی

رقص واغزالی // رقص وئلاچولا // رقص هالای // رقص هئیراتی // رقص هئیوا گولو

رقص یاللی // رقص یئرلی // رقص یوز بیر // رقص لاله

+ لیست رقص‌های فولکلوریک معاصر تورکی آذربایجانی :
آذربایجان مارالی // آغ چیچک // آیشات // اوزومچی // اووچی

بایرام سوئیتاسی // بختوری // چوبان رقص // چوبانی

داغلی رقصی // دیلیجان // دیاموند // ساری گلین // ساز

شیخ شامیل // عاشق آبادی // قاراباغ یاللیسی // قاوال

قیسقانج // لزگی // مارال // مزه لی // نابات خانیم

ناز ائیله مه // نعلبکی // نه قدر قشنگسن // داغلار گوزلی


(رقص های آذربایجانی یکی دو تا نیستن بلکه ده ها رقص آذربایجانی وجود داره که فقط جزئی از فرهنگ غنی ترکان آذربایجان را تشکیل می دهند)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

سرزمین‌ها و ملت‌ها

آیا عباراتی چون فرهنگ ایرانی، معماری ایرانی، موسیقی ایرانی، تمدن ایرانی و ... و یا مشابه آن فرهنگ آذربایجانی، معماری آذربایجانی، موسیقی آذربایجانی، تمدن آذربایجانی و ... اصطلاحاتی درست هستند؟

نه. به هیچوجه. همۀ اصطلاحات فوق نادرست هستند. چون موجد این‌ها ایران یا آذربایجان نیست. موجد، صاحب و مالک تمام اینها ملت‌ها هستند نه جغرافیاها. خاک، جغرافیا یا وطن نیز مثل تمام این‌ها مایملک هستند نه مالک. اگر چنین نبود، اسلام‌ستیزان اسلام را نه دین عربی بلکه دین عربستانی معرفی می‌کردند.

شکل صحیح اصطلاحات فوق به این صورت است: فرهنگ تورکی، معماری تورکی، رقص تورکی، موسیقی تورکی، تمدن تورکی و... و یا مشابه این‌ها برای فارس و عرب و کرد و ...

چرا برخی چنین اصطلاحاتی را به کار می‌گیرند؟ این اصطلاحات چه محاسنی دارند؟ چه سودی نصیب این افراد می‌کنند؟

دو طیف از اصطلاحات غلط فوق سود می‌جویند:

یکم آنها که با کتمان وجود ملل فارس و تورک و ... در ایران و ایرانی نامیدن همه به معنای ائتنیکی (وگرنه از لحاظ شهروندی همه ایرانی هستیم)، سعی در آسیمیلاسیون و فارس‌زبان‌سازی تورک‌ها و دیگر ملل غیر فارس‌زبان دارند.

دوم آنها که با سانسور یا اختفاء کلمۀ تورک سعی دارند بین تورک‌های ایران و تورک‌های تورکیه از یک طرف و بین تورک‌های داخل ایران از طرف دیگر جدایی و تفرقه انداخته و ضمن کمک ناآگاهانه به طیف اول، ملتی جدید به نام آذری / آذربایجانی بسازند.

نباید فراموش کرد که پروژۀ تلاش برای هضم و حذف عنصر تورک در ایران شامل دو جناح است.

جناح آذریچی ـ روسچو که سعی در خُرد و کوچک کردن ملت تورک دارد و ملت تورک را به آذربایجانی و چند نوع غیر آذربایجانی تقسیم می‌کند و جناح آذریچی ـ انگلیزچی (آذریچی ـ فارسچی) که تلاش می‌کند تورک‌های خُرد شده را در گروه‌های کوچک جداگانه بلیعده و «فارس‌زبان‌سازی» کند.

با توجه به این دیدگاه جملۀ «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد» نیز از دو منظر متفاوت و از طرف دو طیف مختلف با دو دیدگاه نسبتاً متناقض بیان می‌شود.

یکم طیفی هستند که می‌گویند «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد، همۀ ما ایرانی هستیم». این جمله مدخلی برای شروع پروژۀ «فارس‌زبان‌سازی» ملل غیر فارس‌زبان مخصوصاً تورک‌ها در ایران است. از نگاه اینان، قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد و زبان فارسی زبان یک قوم خاص نیست، بلکه زبان همۀ ایرانیان است. لذا وقتی یک تورک زبان تورکی را رها نموده و فارسی تکلم می‌کند، در ملتی دیگر هضم و آسیمیله نمی‌شود بلکه فقط ایرانیت خود (به معنای قومی و مد نظر این افراد) را تقویت می‌کند. از دید این افراد، چون ما شهروند کشور تورکیه و یا جمهوری آذربایجان نیستیم و شهروند کشور ایران هستیم، پس زبان ما نیز تورکی نیست بلکه ایرانی (بخوانید: فارسی) است. بنابراین ما باید زبان تورکی را رها کرده و صرفاً به زبان فارسی صحبت کنیم و این استحاله محسوب نمی‌شود.

توجه به وضعیت فکری ـ زبانی تورک‌های آسیمیلۀ ساکن در مناطق غیر آذربایجانی تورک‌ائلی نظیر تهران و کرج نشان می‌دهد این تاکتیک که از زمان پهلوی شروع شده تا حد زیادی کارساز بوده است.

طیف دوم آنهایی هستند که این جمله را صرفاً از منظر تاریخ بیان می‌کنند و طالب استنتاج خاصی از آن نیستند. در این دیدگاه «قومی به نام فارس در تاریخ ایران وجود ندارد».* و افرادی که از دوران رژیم پهلوی سعی دارند خود را فارس معرفی کنند همان قوم تاجیک به‌اضافۀ افراد غیر تاجیک و عموماً تورک‌هایی هستند که در سدۀ اخیر از دستگاه «همه فارس‌زبان‌سازی» پهلوی و مابعد استحصال شده‌اند. از این زاویه، فارس یک ملت اتنوپولیتیک می‌باشد که در سدۀ اخیر تشکل یافته است.

در این دیدگاه، فارسی یا در واقع تاجیکی / دری یک زبان محلی در ایران است که در سدۀ اخیر به کمک غربیان، مخصوصاً انگلیس با غصب موقعیت تاریخی و جغرافیایی زبان تورکی به عنوان تنها زبان سراسری کشور ایران و به طور ناشایست خود را به مقام تنها زبان رسمی کشور ارتقاء داده است.

بنابراین، از این دیدگاه، جهت حفظ سنن تاریخی و همچنین رعایت حقوق مردم ایران، تورکی باید در ایران رسمیت سراسری یابد و از تمام مزایایی که امروزه فقط شامل زبان فارسی است بهره‌مند گردد.

* قوم اتنوپولیتیک فارس‌زبان کنونی هیچ ارتباط معناداری با قوم باستانی و مردۀ پارس ندار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

دعوت از تورکان آسیمیله شده برای احیای هویت تورکی خودشان

--- اگر به شهر تهران بروید و از مردمش سؤال کنید که اصلیت شما اهل کدام شهر است؟ غالباً خودشان را تهرانی اصل معرفی میکنند!! و از نام بردن ریشه و تبار اصلی خودشان طفره میروند!! زیرا خجالت میکشند تا ریشه و تبار خود را معرفی کنند!! با توجه با اینکه جمعیت تهران زمان رضا شاه فقط بیست و پنج هزار نفر بود، معلوم میشود که تمام تهرانی های امروی مهاجرند، ولی چرا ریشه قومی خودشان را مخفی میکنند و خودشان را تهرانی اصل معرفی میکنند؟! آنهم در حالیکه میدانیم تهرانی های اصیل از تورکان قاجار بودند.
جواب مشخص است. جوکهای حساب شده شوونیسم فارس که تمام اقوام ایرانی را بیرحمانه آماج فحاشی های خود قرار میدهد، باعث شده تا بسیاری از مردم ساده لوح، ملیت اصلی خود را مخفی کرده تا مورد آزار و اذیت روحی روانی شوونیسم فارس قرار نگیرند. به تورکها، عربها، لرها، کردها، گیلکها و بلوچها تحت عنوان جوک، الفاظ رکیک حواله میکنند و بعضی از آنها بخاطر در امان بودن فرزندانشان از رگبار فحاشی شوونیسم فارس، مجبور میشوند تا هویت واقعی خود را مخفی کرده و خودشان را تهرانی و فارس اصل معرفی کنند!!
در حالیکه میدانیم قوم فارس تا چندی پیش در کویرستان فارسستان یا غارنشین بودند یا کپر نشین. در بعضی از دهات فارسستان، بخاطر نبود مصالح ساختمانی، زمین را می کنند و در داخل گودی برای خود خانه می سازند و سقف آنرا با حصیر، تخته، پلاستیک یا هر چیزی که از زباله دانیها بدست می آورند می پوشاندند و به آن کپر می گویند.
اکنون چه شده است که فارسها خودشان را برتر می نامند و ملل غیر فارس را بیرحمانه تحقیر میکنند؟! حقارت مال فارسها است که هیچگونه تاریخ و تمدن درخشان ندارند و همگی ساخته وهم و خیالات است. قوم فارس تا دیروز یا غار نشین بود یا کپر نشین.
از ملت تورک چه قشقایی، چه آذربایجانی، چه تورکمن و غیره صمیمانه درخواست میشود با مطالعه تاریخ درخشان تورکان، به هویت خودشان افتخار کنند و با سربلندی خود را تورک معرفی کنند و به فرزندان خود تورکی یاد بدهند و اتحاد تورکان را خدشه دار نکنند. زبان تورکی یکی از سه زبان برتر جهان است ولی زبان تاجیکی (فارسی) که مخلوطی از زبانهای هندی و عربی است و از افغانستان به ایران سرایت کرده، جزء ضعیف ترین زبانهاست و حتی هیچگونه ارزش علمی و ادبی ندارد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

پانفارسها با آذری نامیدن ترکان آذربایجان چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

ترکان ایران با توجه به کثرت جمعیتشان در ایران که نفوسشان حداقل به اندازه فارسهاست ، حقوق برابر و مساوی با فارس زبانها در همه زمینه ها ، از تحصیل به زبان ترکی گرفته تا مسائل اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و غیره دارند ، نه کم و نه زیاد . اما پان ایرانیستها ، کوروش پرستان آریاچی ، تمامیت خواهان و کسانیکه هنوز هم در رویای زبان و نژاد برتر هستند با آذری نامیدن ترکان ایران چندین هدف را دنبال می‌کنند :

۱ – محروم ساختن ترکان ایران از ابتدایی ترین حقوق انسانی خود که همانا تحصیل به زبان ترکی آذربایجانی است
۲ – مخدوش‌کردن حافظه تاریخی حاکمیت ۱۰۰۰ ساله بعد از اسلام ترکان بر ایران و کشورهای همسایه کنونی که به آنها اعتماد به نفس بیشتری می دهد
۳ – خدشه‌دارکردن احساس نزدیکی ترکان ایران به همزبانان ترک ۳۰۰ میلیونی خود در دنیا که به خاطر اشتراکات زبانی و فرهنگی می توانند به راحتی با آنها ارتباط برقرار کنند تا از موقعیت بهتر اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی برخوردار شوند 
4 – دادن زبان ، هویت و شخصیت ساختگی و بی پشتوانه به نام " آذری " به آنها که هیچگونه پشتوانه و سابقه اثر ادبی ، فرهنگی در طول تاریخ از این زبان ساختگی موجود نمی باشد و هیچگونه حافظه تاریخی برای گویشوران فرضی چنین زبانی در تاریخ دیده نمی شود ، برای هضم راحت آنها در زبان و فرهنگ حاکم فعلی.
۵ – تحقیر زبان و فرهنگ ترکی از راههای مختلف و ترویج و تشویق زبان فارسی به عنوان زبان برتر و زبان تحصیل کرده ها و متخصصین و زبانی که بیشترین امتیاز را در کشور داراست و برادر بزرگ زبان باصطلاح آذری مورد ادعا هم هست در بین مردم آذربایجان ، و در تنگنا گذاشتن و فقیر نگه داشتن زبان ترکی در آذربایجان و نشان دادن این زبان به عنوان زبان محرومان و بی سوادان
۶ –آسیمیله‌کردن فرزندان ترک در زبان و فرهنگ حاکم فارسی و تقلیل جمعیت ترکان در کشور
۷ –هضم کامل ترکان ایران در داخل فارسیان در یک پروسه زمانی و خواندن فاتحه زبان ترکی در ایران !
وارثان چنین تفکری بر هیچ عقیده و دین آسمانی و حقوق خدادادی و طبیعی انسانها و اعتقادات حقوق بشری پایبند نیستند، آنها بنا به عناد نژادپرستانه، به صورت علنی با ترکان و اعراب و به صورت مختلف و نیمه آشکار و نهان با دین اسلام دشمنی می ورزند و بدون اینکه اطلاع درستی از تاریخ واقعی داشته باشند بر حکومت ساسانیان و هخامنشیان فخر می‌فروشند و با کمترین اطلاعی از قوانین و اعتقادات دین زرتشتی و بدون اطلاع از دو خدایی بودن و آزادی ازدواج با محارم و تقسیم جامعه به چند طبقه که هر طبقه‌ای فقط در ردیف خود باید فعالیت کند و وارد طبقات دیگر نشود ، ‌بر تبلیغ و ترویج این دین می‌کوشند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

اثبات تورک بودن مولانا

 
--- مولانا شاعر اهل ترکیه و از نسل تورکان میباشد و زبان مادریش ترکى را نیز در آثار خویش بکار گرفته است رومى و فرزندش  گرچه اساسا نوشته ها و سروده هایشان را به سنت ادبى عصر خود، به فارسى بر قلم آورده اند - به نهضت ترکى نویسى در آناتولى پیوسته و از خود اشعار پندآمیز و راهنماى سروده شده به ترکى در خطاب مستقیم به توده هاى مردم و نیز ملمعاتى به زبانهاى عربى٫ ترکى و یونانى به یادگار گذارده اند. ابیات ترکی و یونانى سلطان ولد افزون تر از مولانا است. 
 
مولانا در شعر های فارسی نیز بر ترک بودن خویش بارها اشاره کرده است برای مثال :
 
بیگانه مگویید مرا زین کویم 
در شهر شما خانه خود می جویم
دشمن نیم ار چند که دشمن رویم
اصلم ترک است اگر چه هندی گویم
 
در بیان رشادت و جوانمردی ترکان:
 
ترک ان بود کز بیم او ده از خراج ایمن شود
ترک ان نباشد کز طمع سیلی هر قوتسوز خورد
یک حمله و یک حمله کامد شب تاریکی 
ترکی کن و چستی کن نه نرمی و تاجیکی
 
و در اخر به یاد مولانا جلال الدین محمد بلخی تورک:
 
ماه است نمی دانم خورشید رخت یا نه
بو ایریلیق اودونا نئجه جیگریم یا نه؟
 
در برخی منابع از دیوانی بزرگ به زبان ترکی و همچنین اشعار ترکى منتسب به مولانا سخن مىرودּ سامى نیهات بانارلی در کتاب "رسیملی تورک ادبیاتی تاریخی" از مولوی به شکل نخستین کسی در آناطولی که دیوان بزرگی به ترکی ترتیب داده است یاد مىکندּ دکتر ح. محمدزاده صدیق"دوزگون" در کتاب سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه به این نکته اشاره کرده و مىگوید این دیوان حاوی اشعار پر طنین و پر شوری - بخشی از آن سروده شده در وصف ائمه اطهار - بوده و صوفیان و دراویش ابیات آن را به صورت ترجیع‌بند تضمین و در محافل مجالس خود اجرا مى نموده اندּ وى با اشاره به تاثیرپذیرى شعرای آذربایجان و ترک زبان از مولانا اضافه مىکند که پس از مولانا، بسیارى مانند باقى از شعراى بزرگ دربار عثمانى بر اشعار ترکی مولانا نظیره ها گفته آنها را تضمین و استقبال کرده اندּ او، پیدایش مکتب مولویه در میان دراویش را نیز گواهى بر وجود دیوان کبیر ترکی شمرده استּ البته همه این ادعاها و ملاحظات، محل مباحثه جدى بوده و بى شک محتاج به اثبات علمى و ادله محکم اندּ 
بنا به همین مولف، "غریبی" شاعر و ناثر آذربایجانی عهد شاه تهماسب صفوى در کتاب "تذکره مجالس شعرای روم" خود که به زبان ترکی و در تبریز تألیف نموده است، ذکر و توضیحات مفصلی از مولانا و هم مطلبی درباره اشعار ترکی وی دارد.
 
منبع: Www.Turanian.blog.ir
۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

کوراوغلو

کوراوغلو  قهرمان حماسی مشترک میان اهالی آذربایجان و تورکمن و.... است.

باعث این قیام مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی کیشی است. وی پسری موسوم به روشن (کوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشم‌داری است به نام حسن خان. 

حسن خان بر سر اتفاقی بسیار جزئی که آن را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می‌کند، دستور می‌دهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعهٔ تلخ، روشن پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود می‌گیرد. کوراوغلو به تورکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گووراوغلو یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو می‌دانند. همچنانکه کوراوغلی در زبان تورکمنی، گوراوغلو تلفظ می‌شود.

علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب و به همراه پسرش روشن از قلمرو خان می‌گریزد و پس ازعبور از سرزمین‌های بسیار، سرانجام در چنلی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سخت‌گذر با راههای پیچا پیچ، مسکن می‌گزیند (هم اکنون در تورکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسب‌ها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش می‌دهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آب تنی می‌کند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده می‌شود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده‌است، شمشیری برای پسر خود سفارش می‌دهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را می‌گذارد، می‌میرد.

روشن او را در همان قوشابولاق به خاک می‌سپارد و به‌تدریج آوازهٔ هنرش از کوهستانها می‌گذرد و در روستاها و شهرها به گوش همگان می‌رسد.

دو کره اسب، همان اسبهای بادپای مشهور او می‌شوند، با نامهای قیرآت و دورات

عاشق جنون، اوایل کار به کوراوغلو می‌پیوندد به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چنلی‌بئل می‌پردازد و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان می‌شود.کوراوغلو و یارانش در مقابل ظلم ظالمان و پاشا ها و خان ها می ایستند و از حق مردم مظلوم حمایت می کنند.

سرانجام کوراوغلو پس ازکشمکش های فراوان موفق می‌شود حسن خان را به چنلی بئل آورده و به آخور ببندد و بدین ترتیب انتقام پدرش را بستاند. ولی هدف او تنها گرفتن انتقام پدر خویش نبود. او حامی تمام مظلومان بود و به مبارزه خود در این راه ادامه داد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

دشمنی دولت فاشیستی پهلوی با آذربایجان

دولت (فاشیستی پهلوی) ایران در بین سالهای 1301-1304 دشمنی خود را برای نابودی زبان و هویت ملت تورک آزربایجان اعلام میدارد. (براساس عکس و سند ابلاغیه ی که به ادارجات و مدارس  که 17 بند برای نابودی تاریخ و هویت 7000 ساله آزربایجان تجویز و اعلام میدارد)
که مهمترین آن :
- قطع رابطه همه جانبه  با کشور برادر  و تورک تورکیه بود / که نباید با ترکیه هیچ داد و ستد و صنمی داشته باشیم ...چون خودمونو با ترکیه ، هم زبون و هم فرهنگ و هم ردیف میدونیم تا با خیال راحت هویت ترکی ما رو تو 90 سال از ما بگیرند و هویت جعلی و آذری رو بما تجویز کرده و بچسبونن، که با استفاده از کلمه آذری و حذف کلمه تورک از صدا سیما این کار رو با تمام توان سرعت در حال حاظر انجام میدهند.
                        ↓↓↓↓
- ️وزارت امور خارجه
- وزارت جنگ
- وزارت معارف

در اسناد رسمی وزارت خانه های اومور خارجه ،جنگ و معارف مربوط به سالهای 1301-1304 ، صراحتا اعلام میکند:

"زبان ترکی در آزربایجان باید منسوخ گردد، زبان فارسی باید رفته رفته معمول و زبان حقیقی این حدود شود "

منبع:اسناد موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
: دولت ایران در این اسناد ،تدابیر زیر را برای منسوخ کردن زبان ترکی در آزربایجان و تبدیل زبان فارسی به حقیقی این حدود(آزربایجان) توصیه و تجویز میکند :
1: ترویج و توسعه زبان فارسی در همه نقاط آزربایجان.
2: توسعه مدارس دولتی فارسی زبان در آزربایجان
3: مراقبت در تدریس و تعلیم زبان فارسی در همه نقاط آزربایجان.
4: کلیه معلمین و آموزگاران آزربایجان باید فارس زبان و فارسی زبان باشند،نه اینکه خودشان فارسی بلد نباشند.
5: تغییر معلمین و آموزگاران مدارس آزربایجان و اعزام هرچه سریعتر معلمین فارسی زبان بجای آنها از ایران به تمام نقاط آزربایجان.
6: تدریس و تعلیم زبان فارسی باید در مدارس آزربایجان اجباری شود.
7:معلمان نباید دیگر درسها را به زبان ترکی ترجمه کرده...ارائه کنند.
8: تاسیس مدارس ابتدایی که فقط خواندن نوشتن فارسی را به اطفال بیاموزد، مدارس ابتدایی برای توسعه برای توسعه زبان فارسی در این ایالت(آزربایجان)مهمتر از از موارس متوسطه است.
9: تعیین معلمه ها و آموزگاران زن برای تربیت و تعلیم اطفال که از بدو زبان فارسی را بیاموزند.
10: کلیه مامورین و کارمندان آزربایجان باید فارس و فارس زبان باشند،نه اینکه خودشان فارسی بلد نباشند.
11: از چاپ و توزیع کتابهای ترکی جلوگیری شود.
12:از ورود اوراق غیر فارسی ،ترکی از ترکیه، ممانعت شود.
13:از ورود آموزگاران، ماموران و مبلغین تورک از ترکیه،ممانعت شود
14: ممانعت از تدریس زبان ترکی در مدارس متعلق به ترکیه و مدارس و هیئتها، در شهرهای آزربایجان.
15: تخصیص بودجه فوق العاده برای تاسیس و تکمیل مدارس فارسی زبان در آزربایجان و برای اعزام مامورین و معلمین فارس و گسترش فعالیتهای اداره معارف در آن ایالت...
️16: جلوگیری از فعالیتهای آموزشی و فرهنگی ماموران و مقامات دولت ترکیه در آزربایجان زیرا اهالی خود را با آنها ️هم زبان/ ️هم فرهنگ هم ردیف میدانند.
17 : تاسیس قرائت خانه ها و کتابخانه های فارسی زبان در همه نقاط آزربایجان...

که تمامی موارد زکر شده آنها، همین الان نیز با سرعت تمام اجرایی و عملی شده و ملت تورک در بدترین شراط آسمیله و هویت زادای میشوند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

سیاست های کثیف و تخریبی علیه ترکان توسط رضا پهلوی

--- ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۰۴ ﮐﻪ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﺭﺳﻤﺎ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪ ﻓﻌﺎﻻ‌ﻧﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯼ ﺗﺨﺮﯾﺒﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺷﻮﻭﻧﯿﺴﺘﻬﺎ ﺑﺎ ﺷﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺿﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺿﺮﺑﺎﺕ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻭ ﻫﻮﯾﺖ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ .ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻭ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺟﻠﻮﻩ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﺍﻥ ﺭﮊﯾﻢ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﺣﺎﮐﻢ ﻫﻢ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﭘﺮﺩﺍﻥ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ.

ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ۵۳ ﺳﺎﻟﻪ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭﯼ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺎ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﻫﺎﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺩﺭ ﺭﺍﺩﯾﻮ -ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ - ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ - ﻣﺪﺍﺭﺱ -ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﻭ...ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ،ﺻﺤﻨﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﮐﻠﻤﻪ "ﺗﺮﮎ" ﺗﻨﮓ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻫﻮﯾﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺗﺎﺏ ﺗﺤﻤﻞ ﺗﺤﻘﯿﺮﻫﺎ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﻣﻬﯿﺎ ﺑﻮﺩ.

"ﺁﺫﺭﯼ"ﻭﺍﮊﻩ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮐﺸﻒ ﺁﻥ !ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭﯾﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﻮﯾﺖ ﺗﺮﮐﯽ،ﻧﺸﺎﻥ ﻭ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯼ ﺑﺲ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺁﻣﯿﺰ ﺩﺍﺩ.ﺁﺭﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ ﻫﻮﯾﺖ ﯾﮑﯽ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺗﺮﮐﯽ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺁﻣﯿﺰ ﺁﺫﺭﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺍﻭﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ.


ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻫﻢ ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻠﻤﻪ ﺗﺮﮎ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﺍﺳﺖ  ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺗﺮﮎ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﮐﯽ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺫﺭﯼ ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺁﺫﺭﯼ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﻪ ﺗﺮﮎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ  ﺍﺯ ﻫﻮﯾﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻣﺎ ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ ﺁﺫﺭﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﭼﯿﺴﺖ؟ﺁﻧﻮﻗﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﮐﺴﺮﻭﯼ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ.ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﺮﮎ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ...


ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻟﯿﻨﻪ ﺷﺪﻥ ﺁﻥ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﻟﯿﻨﻪ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﭘﻮﭼﯽ ﻭ ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﻫﻮﯾﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﻭ ﻧﻮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ.ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﯿﺘﯽ ﻭ ﻣﻘﺼﺪﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﺪ ﺑﺎ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ.

ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻬﺎﺟﻢ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻃﻼ‌ﻋﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺯ ﻣﻠﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﻫﯿﭻ ﺗﻼ‌ﺷﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺍﺻﻠﯽ ﻭ ﺑﻮﻣﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﮑﺎﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﯽ ﺩﺭﺩﺳﺮﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﻫﻀﻢ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺣﺎﮐﻢ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﻫﻮﯾﺖ ﺍﺻﯿﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺁﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺰﯾﻨﻨﺪ.


ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯼ ﺗﺨﺮﯾﺒﯽ ﺭﮊﯾﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﺎﻡ ﻫﺎﯼ ﺗﺮﮐﯽ ،ﺑﻮﻣﯽ ﻭ ﺍﺻﯿﻞ ﺑﺮﺧﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎ ﻭ  ﺣﺘﯽ ﮐﻮﻩ ﻫﺎ ،ﺩﺭﻩ ﻫﺎ ،ﺭﻭﺩﻫﺎ ﻭ ﺟﻨﮕﻞ ﻫﺎﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ ﻭ ﺟﻌﻠﯽ ﻋﻮﺽ ﮔﺮﺩﯾﺪ .ﻣﺜﻼ‌ ﻗﺮﻩ ﺩﺍﻍ ﺑﻪ ﺍﺭﺳﺒﺎﺭﺍﻥ -فیندیق لیق به فندقلو -  ﺁﺧﻤﺎ ﻗﺎﯾﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﻤﻘﯿﻪ  -ﺁﺟﯽ ﭼﺎﯼ ﺑﻪ ﺗﻠﺨﻪ ﺭﻭﺩ - ﻗﺮﻩ ﺳﻮ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻫﺮﻭﺩ  - ﺩﯾﯿﺮﻣﺎﻥ ﺩﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﮔﯿﺮﻣﺎﻧﺪﺭﻕ - ﻭ...ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﻫﺎ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻃﻼ‌ﻋﺎﺗﯽ ﺍﺯ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻏﻨﯽ ﺗﺮﮐﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﺮﮐﯽ ﻗﺎﺭﺍ ﻋﻼ‌ﻭﻩ ﺑﺮ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﻌﻨﯽ ﺑﺰﺭﮒ - ﻭﺳﯿﻊ - ﺑﻠﻨﺪ - ﻭالا‌ﻣﻘﺎﻡ -ﻭ...ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻣﺜﻞ ﻗﺎﺭﺍ ﺑﻮﻻ‌ﻕ=ﭼﺸﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ - ﻗﺎﺭﺍ ﻣﻠﯿﮏ=ﻣﺎﻟﮏ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻭالا‌ﻣﻘﺎﻡ ﻭ...

ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻗﺎﺭﺍ ﺳﻮ (ﻗﺮﻩ ﺳﻮ)ﺭﺍ ﺳﯿﺎﻫﺮﻭﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺩ ﺧﻨﺪﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﺏ ﻭ ﺭﻭﺩ ﺳﯿﺎﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﻝ ﻭﯾﻠﮑﯿﺞ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﻧﯿﺎﺭﺍ(ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺭﻕ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ)


ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏ: ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ (ﺣﺴﻦ ﺭﺍﺷﺪﯼ در همین وبلاگ بخش کتابخانه ترکی کتاب را دانلود و مطالعه کنید)ﻭ ﻣﻘﺎﻟﻪ: ﻟﺰﻭﻡ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺭ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ نشریات پیام اردبیل و اندیشه اردبیل و ...(ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﺍﻭﺟﺎﻗﯽ)ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

دین تورکان باستان

--- اسمی که باید بر دین باستان تُرکان نهاد “ تویونیزم” یا “ نُم” می باشد.

کلمه ی “ نُم” برگرفته از تاریخ جهانگشا می باشد که به افرادی که از دین تُرکان بودند “نُمیان” خطاب می کرد. باز در تاریخ جهانگشا شاهد حکایتی از تُرکان اویغور می باشیم که در آن “ بؤگو تیگین” از چهره های اسطوره ای این قوم با فرستادن سفیری به نزد یکی از خان ها خواهان رقابت میان “ نُمی ها” و “ قام ها” در حضور وی می شود. در مباجثه ی روی داده میان ایشان “نُمی ها” غالب آمدند.

در کنار این موضوع “جوینی” خبر از کتابی بنام “ نُم” ازآنِ “ تویون ها” می دهد. به نظر ما محتملاً این باور دینی که نامش در کتاب تاریخ جهانگشای جوینی ذکر می گردد “بودیزم” یا “مانیزم” می باشد. باز در کتاب “جوینی” حادثه ی فرار حاکم “قارا خیتای”، “ کوچلوق خان” از برابر “چنگیز خان” و فرار آن به سمت غرب و تسلط آن بر شهر “خُتن” ذکر می گردد که پس از فتح خُتن رقابتی نظری میان پیشوایان مسلمان و دیگران برگزار می گردد. در پایان این مناظرات که در قالب پرسش و پاسخ برگزار می گردید، “کوچولوق خان” افرادی را که در برابر پیشوایان مسلمان قرار گرفته بودند اعدام می نماید.

اگرچه خود وی در سال ۱۲۱۸ توسط لشکریانی که از سوی “چنگیز خان” فرستاده شده بودند از میان برداشته می شود. به حادثه ای شبیه این مورد در میان تُرکان خزر نیز برمی خوریم. اگرچه در باب علت اصلی قبول یهودیت از سوی تُرکان خزر دلیل مبرهن تاریخی وجود نداشته باشد؛ در زمان قبول این دین از سوی این تُرکان شاهد برگزاری چنین مناظراتی می گردیم. بدین گونه که در گردهمایی مذهبی که با حضور پیشوایان ادیان اسلام، یهودیت و مسیحیت برگزار شده بود به دلیل وجود رقابت میان پیشوایان مسیحی و مسلمان و یا شاید حسادت افراد منتسب بدین دین نسبت به یکدیگر، این افراد در مقابل پرسش شاه که پس از دین خود کدامین دین را در وهله ی دوم ترجیح می دهید هردو پیشوای دینی دین یهودیت را بیان نمودند. در مقابل این حادثه وقتی خزرها در سال ۹۶۵ میلادی تحت فشار روس ها قرار گرفتند از خوارزمیان تقاضای کمک نمودند و خوارزمیان نیز شرط اصلی کمک بدیشان را قبول دین اسلام و ورود خزرها به اسلام بیان نمودند. حادثه ای شبیه این مورد در اثنای سال های قرن چهاردم میلادی و در زمان قبول دین اسلام از سوی حکمدار اُزبک ها اتفاق افتاده بود. اما باید در این موارد دقت داشت میان داستان هایی که در میان مردم گِردزبان ها می چرخد و حقایق تاریخی اختلاطی صورت نگیرد. مهمترین دلیل تغییر دین از سوی تُرکان که نباید نادیده گرفت سیاسی بودن آن می باشد.

به گفته ی برخی مورخان و تاریخدانان،دین تورکان باستان دین شامان یا همان شامانیسم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

منشاء فرهنگ تورک

--- فرهنگ اصلی ترین عامل تمایز اقوام و ملت ها از یکدیگر است.
--- جوامع با انتقال فرهنگ خود به نسل های بعدی،به آن تداوم میبخشند و جامعه ای که در انتقال فرهنگ خود موفق نباشد،دچار تزلزل فرهنگی و بحران هویت خواهد شد.

اما منشاء فرهنگ تورک کجاست؟

تشکیل فرهنگ تورکان از 12 الا 7 هزار سال پیش تا 3200 سال پیش ادامه یافته است

اولین بنیان گذاران :

1- تمدن آناو ترکمنستان
به گواه برخی پژوهش ها 12 هزار و برخی دیگر حداقل 6500 سال پیش،این تمدن برای اولین بار فرهنگ تورکان را بوجود آورده است.

2- تمدن گوبکلی تپه ترکیه
حدود 11 هزار سال پیش بوجود آمده است،گرچه همچنان با قاطعیت نمیتوان آن را از بانیان فرهنگی تورکان معرفی کرد اما نشانه های بسیاری برای اثبات این ادعا وجود دارد .

3- تمدن کوراز آزربایجان
حدود 6000 سال پیش در محدوده قفقاز و دریاچه ارومیه بوجود آمده و تا بعدا تا شرق آنادولو گسترش یافته است.

4- تمدن آفاناسیف قزاقستان
حدود 5300 سال پیش بوجود آمده است.

5- تمدن کلتمینار ازبکستان
حدود 5000 سال پیش در دلتای_آمودریا بوجود آمده است .

6- تمدن آندرانوف آسیای میانه
در محدوده وسیعی از آسیای میانه حدود 3700 سال بوجود آمده است در همین محدوده و زمان تمدن اوکونف وجود دارد.

7- تمدن قاراسو یئنی سئی
حدود 3200 سال پیش در کنار رود قاراسو بوجود آمده است و اسکیت ها ادامه دهنده شاخص های تمدنی قاراسو هستند.

8- تمدن تاقار یئنی سئی
حدود 2700 سال پیش در منطقه یئنی_سئی بوجود آمده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

دلی دومرول

(قهرمان افسانه ای تورکان اوغوز در کتاب دده قورقود)

در میان قبیله ی اُغوز ( تورکان ) پهلوانی بنام " دومرل " زندگی می کرد که پشت حریفان را بر خاک

می زد و کسی توان کشتی گرفتن با او را نداشت. 

او از هر کسی که از روی پل محل زندگی اش می گذشت ،باج می گرفت تا شاید کسی خشمگین شده و با او کشتی بگیرد. 

روزی از شکار باز می گشت که صدای دلخراش زنان و مردانی از طایفه دیگر راشنید . 

پس از پرس و جو دریافت که یک پهلوان مرده است .نام قاتل را می پرسد و میخواهد با او کشتی بگیرد،جواب میدهند که قاتل او عزرائیل است

( آل قانادلی عزراییل او ایگیدین جانین آلدی)

 دلی دومرول از خدا می خواهد تا عزرائیل را ببیند و او را مجازات کند.

ادامه داستان در ادامه مطلب ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

تعدادی از مفاخر و افتخارات ترکان ایران

√ در این متن تعدادی از هزاران هزار مفاخر و افتخارات قوم بزرگ و پر افتخار ترک ایران رو اعم از آذربایجانی و ترک های خراسان و قشقاقی (اصفهان و شیراز و چهار محال و...) ترک های مرکز (تهران ،کرج،قم،قزوین ،همدان،اراک)ترک های کردستان(قروه و بیجار )و کرمانشاه (سنقر) ترک های غرب گیلان(آستارا ،هشبر,رضوانشهر,اسالم ,رودبار ...) لیست کنم
حکومت های که در طول هزار سال گذشته که بر این آب و خاک حاکم بودن و هزاران سال از این آب و خاک دفاع کردن که ترک بودن و هیچ وقت نخواستن با رفتار نژاد پرستی زبان این مردم را تغییر دهند پس به افتخار خودمون
1_امپراتوری سلسله سلجوقیان (آلب ارسلان )
2_سلسله خوارزمشاهیان
3_سلسله غزنویان
4_امپراتوری آق قیونلوها و قارا قیونلوها
5_سلسله ایلخانیان
6_اتابکان ایران
7_امپراتوری افشاریه (نادر شاه )
8_سلسله صفویان (پایه گذار و رسمی کننده مذهب تشیع در ایران )
9_سلسله قاجاریه
10_رهبری انقلاب اسلامی ایران (سید علی حسینی خامنه ای )
چندتن از دانشمندان و فیلسوفان به نام جهان که ترک ایران بودند
1_خوارزمی (بزر
ن که ترک ایران بودند
1_خوارزمی (بزرگترین ریاضی
گترین ریاضی دان تاریخ )
2_فارابی (بزرگترین پزشک و فیلسوف )
3_سهروردی (شیخ اشراق فیلسوف)
4_علامه طباطبایی ( افتخار جهان اسلام و شیعه ) علامه که بزرگترین درجه علمی جهان اسلام هست در بین علما ایران 6نفر به این درجه رسیدند که 4تاشون ترک هستن
1_علامه جعفری
2_علامه قاضی طباطبایی
3_علامه امینی(مفسر کتاب الغدیر)
4_علامه طباطبایی(مفسر کتاب المیزان )
مراجع تقلید ترک ایران
1_آیت اله شریعت مداری
2_آیت اله شبری زنجانی
3_آیت اله نوری همدانی
4_آیت اله علی مشکینی
5_سید علی موسوی حسینی خامنه ای (رهبری انقلاب)
6ایت الله جعفر سبحانی
7_آیت اله لنکرانی
8_آیت اله موسوی اردبیلی
9_آیت اله مقدسی اردبیلی
10_آیت اله ملکوتی
چندتن از هزاران شاعر ترک ایران که به زبان ترکی و فارسی شعر گفتن

1_مولانا
2_استاد شهریار
3_نظامی گنجویی (خالق آثار لیلی و مجنون و شیرون و فرهاد و ...)
4_خاقانی
5_قاانی
6_صائب تبریزی
7_شیخ محمود شبستری
8_پروین اعتصامی (اولین شاعر زن )
9_لسان شیرازی
10_قطران
11_آیدین آغداشلو (نقاش ،طراح و نویسنده )
لازم به ذکر است صدها  شاعر نامی جهان نیز از ترک های ایران میباشند که فقط به زبان ترکی شعر سرودند
آزادی خواه هان معروف
1_بابک خرم دین
2_ستار خان (سردار ملی )
3_باقر خان (سالار ملی )
4_حیدر عمو اغلو
5_شیخ محمود خیابانی
6_تقته السلام تبریزی
اسطوره مردانگی ایرانیان که ترک بودند
1_جهان پهلوان غلامرضا تختی
2_جهان پهلوان پوریای ولی
از 5شهید محراب که 3تای آنها  ترک بودند
1_شهید مفتح
2_شهید مدنی
3_شهید قاضی طباطبایی
چند تن از هزاران شهیدی که با نثار جان خود نگذاشتن که یک وجب از خاک این سرزمین از دست رود
1_سرلشکر مهدی باکری
2_سرلشگر حمید باکری
3_سپهبد صیاد شیرازی (تنها فردی که بعد انقلاب به این درجه رسیده بود )
4_شهید مصطفی چمران
5_شهید کلاهدوز (قائم مقام سپاه )
6_شهید فکوری (وزیر جنگ و فرمانده نیروی هوای ارتش )
7_سرادر امینی
8_سردار بنی هاشم
9_سرلشگر شهید حسن باقری (مخ اطلاعات ایران زمان جنگ )
10_سرلشگر صفوی (مشاور نظامی رهبری )
11_جدی اردبیلی
12_محمد تقی پسیان
تعداد محدود از هزاران نام اوران علمی ترک ایران
1_پروفسور یحی عدل (بنیانگزار جراحی نوین در ایران )
2_پروفسور شمس (پدر چشم پزشکی)
3_پروفسور سعید راد (پدر رادیولوژی ایران )
4_داریوش فرهود (پدر ژنتیک )
5_محسن هشترودی (مشهورترین ریاضی دان قرن معاصر )
6_جواد هیئت (اولین جراح قلب )
7_محمدرضا بابا مخبر (پدر علم دامپزشکی )
8_محمد برزگر جلالی (جزه یک درصد دانشمند پر استعداد جهان )
9_محمود آخوندی (اولین پروفسور حقوق )
10_باغچبان (بنیانگزار مدرسه کرو لال ها )
11_محمد نبی براهنی (پدر روانشناسی )
12_محمد حسین سلیمی نمین (پدر علم حل مسأله)
13_اصغر خانقا(پدر انسان شناسی )
14_تیمور کسای (پدر برق )
15_مهدی قالیبافان (پدر بتن )
16_حسن رشیدیه (پدر فرهنگ جدید )
17_حمید نطقی (بنیانگزار روابط عمومی )
18_امین کیوان (پدر شیلات )
شهدای هسته ای ترک  ایران
1_شهید دکتر شهریاری
2_شهید دکتر احمدی روشن

3_شهید دکتر قشقایی
چند تن از نام آوران ورزشی ترک که ورزش ایران رو با نام آنها در جهان می شناسند
1_اسطوره فوتبال ایران (ناصر حجازی و علی دایی)
2_جعفر سلماسی (اولین مدال آور المپیک ایران )
3_هادی ساعی (پر افتخار ترین ورزشکار ایران در تمامی ادوار المپیک )
4_حسین رضا زاده (قوی ترین مرد جهان )
5_مرحوم روح اله داداشی (قوی ترین مرد ایران )
6_سعید معروف (نابغه والیبال جهان)
 و بسیاری دیگر که از دریای مفاخر ترک ایران که نوشته نشده ....

-- باشین اوجا اولسون ای تورک --

www.Turanian.blog.ir

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

اساطیر تورکها

---  اورن بوکه (Evren_Büke)  ---

در فرهنگ تورکان و آلتایی ها به معنای اژدها می باشد که موجودی افسانه ای است.
اژدهایان در باور تورکان دارای:
گوش
شاخ
پولک
دم
پا می باشند. خزنده ای بزرگ و شبیه به مار تصور می شوند.

اکثرا دارای بال می باشند و توانایی پرواز دارند.

از دهانش آتش و از دندان هایش اسید جاری می سازد.

پوستش به مقاومت زره جنگی می باشد و دارای پولک است.

یکی از عناصر مشترک اسطوره های ملل می باشد.
در باور آلتایی ها اژدهایی به نام بوکا_نویان، پدر دیوها می باشد که 9 پسر دارد.

اژدهایی به نام بادراچ وجود دارد که هفت_سر دارد. در فرهنگ چینی به آن لو می گویند که معادل تورکی آن اولو می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

کوراوغلو

---  کوراغلو قهرمان حماسی  میان اهالی آزربایجان است که با قیامش بر ضد فئودالیسم و شیوهٔ ارباب و رعیتی نامی ماندگار در میان مردم آزربایجان و بسیاری از کشورهای جهان از خود به جا گذاشت. 

روایت کوراوغلی در جغرافیای وسیعی از
اروپای شرقی
قفقاز
ایران
افغانستان
آسیای مرکزی
جنوب سیبری و برخی نقاط دیگر گسترده است.
در این جغرافیای وسیع، روایت کوراوغلی در قالب نمونه های آزربایجانی
قفقازی
آناتولی
ازبکی
ترکمنی
خراسانی
قشقایی و حتی توبولها یا گروههای تاتار در سیبری سروده شده است.

حسن خان بر سر اتفاقی بسیار جزئی که آن را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می کند، دستور می دهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند.
پس از این واقعهٔ تلخ، روشن پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود می گیرد. کوراوغلو به تورکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گووراوغلو یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو می دانند. همچنانکه کوراوغلی در زبان ترکمنی، گوراوغلو تلفظ می شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

مرگن خان خدای عقل و خرد

مرگن خان
پسر قایرا خان در اسطوره شناسی تورک خدای عقل و خرد می باشد.

با نام  پرگن خان نیز شناخته می شود.
به عنوان داننده ی همه چیز نماینده عقل و ذکاوت است.

در طبقه هفتم آسمان جای دارد.

صاحب دانایی بوده و به خاطر دانستن بر هر چیزی تواناست.

صاحب تیر و کمانی است که به خاطر دانایی اش تیری که می اندازد از هدفش خطا نمی رود.

به انسانها دانایی می دهد و سمبل علم و فلسفه است.

در اساطیر یونان با "هرمس" و در اساطیر مصر با "تحوت" یکی دانسته می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli