آیا عباراتی چون فرهنگ ایرانی، معماری ایرانی، موسیقی ایرانی، تمدن ایرانی و ... و یا مشابه آن فرهنگ آذربایجانی، معماری آذربایجانی، موسیقی آذربایجانی، تمدن آذربایجانی و ... اصطلاحاتی درست هستند؟

نه. به هیچوجه. همۀ اصطلاحات فوق نادرست هستند. چون موجد این‌ها ایران یا آذربایجان نیست. موجد، صاحب و مالک تمام اینها ملت‌ها هستند نه جغرافیاها. خاک، جغرافیا یا وطن نیز مثل تمام این‌ها مایملک هستند نه مالک. اگر چنین نبود، اسلام‌ستیزان اسلام را نه دین عربی بلکه دین عربستانی معرفی می‌کردند.

شکل صحیح اصطلاحات فوق به این صورت است: فرهنگ تورکی، معماری تورکی، رقص تورکی، موسیقی تورکی، تمدن تورکی و... و یا مشابه این‌ها برای فارس و عرب و کرد و ...

چرا برخی چنین اصطلاحاتی را به کار می‌گیرند؟ این اصطلاحات چه محاسنی دارند؟ چه سودی نصیب این افراد می‌کنند؟

دو طیف از اصطلاحات غلط فوق سود می‌جویند:

یکم آنها که با کتمان وجود ملل فارس و تورک و ... در ایران و ایرانی نامیدن همه به معنای ائتنیکی (وگرنه از لحاظ شهروندی همه ایرانی هستیم)، سعی در آسیمیلاسیون و فارس‌زبان‌سازی تورک‌ها و دیگر ملل غیر فارس‌زبان دارند.

دوم آنها که با سانسور یا اختفاء کلمۀ تورک سعی دارند بین تورک‌های ایران و تورک‌های تورکیه از یک طرف و بین تورک‌های داخل ایران از طرف دیگر جدایی و تفرقه انداخته و ضمن کمک ناآگاهانه به طیف اول، ملتی جدید به نام آذری / آذربایجانی بسازند.

نباید فراموش کرد که پروژۀ تلاش برای هضم و حذف عنصر تورک در ایران شامل دو جناح است.

جناح آذریچی ـ روسچو که سعی در خُرد و کوچک کردن ملت تورک دارد و ملت تورک را به آذربایجانی و چند نوع غیر آذربایجانی تقسیم می‌کند و جناح آذریچی ـ انگلیزچی (آذریچی ـ فارسچی) که تلاش می‌کند تورک‌های خُرد شده را در گروه‌های کوچک جداگانه بلیعده و «فارس‌زبان‌سازی» کند.

با توجه به این دیدگاه جملۀ «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد» نیز از دو منظر متفاوت و از طرف دو طیف مختلف با دو دیدگاه نسبتاً متناقض بیان می‌شود.

یکم طیفی هستند که می‌گویند «قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد، همۀ ما ایرانی هستیم». این جمله مدخلی برای شروع پروژۀ «فارس‌زبان‌سازی» ملل غیر فارس‌زبان مخصوصاً تورک‌ها در ایران است. از نگاه اینان، قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد و زبان فارسی زبان یک قوم خاص نیست، بلکه زبان همۀ ایرانیان است. لذا وقتی یک تورک زبان تورکی را رها نموده و فارسی تکلم می‌کند، در ملتی دیگر هضم و آسیمیله نمی‌شود بلکه فقط ایرانیت خود (به معنای قومی و مد نظر این افراد) را تقویت می‌کند. از دید این افراد، چون ما شهروند کشور تورکیه و یا جمهوری آذربایجان نیستیم و شهروند کشور ایران هستیم، پس زبان ما نیز تورکی نیست بلکه ایرانی (بخوانید: فارسی) است. بنابراین ما باید زبان تورکی را رها کرده و صرفاً به زبان فارسی صحبت کنیم و این استحاله محسوب نمی‌شود.

توجه به وضعیت فکری ـ زبانی تورک‌های آسیمیلۀ ساکن در مناطق غیر آذربایجانی تورک‌ائلی نظیر تهران و کرج نشان می‌دهد این تاکتیک که از زمان پهلوی شروع شده تا حد زیادی کارساز بوده است.

طیف دوم آنهایی هستند که این جمله را صرفاً از منظر تاریخ بیان می‌کنند و طالب استنتاج خاصی از آن نیستند. در این دیدگاه «قومی به نام فارس در تاریخ ایران وجود ندارد».* و افرادی که از دوران رژیم پهلوی سعی دارند خود را فارس معرفی کنند همان قوم تاجیک به‌اضافۀ افراد غیر تاجیک و عموماً تورک‌هایی هستند که در سدۀ اخیر از دستگاه «همه فارس‌زبان‌سازی» پهلوی و مابعد استحصال شده‌اند. از این زاویه، فارس یک ملت اتنوپولیتیک می‌باشد که در سدۀ اخیر تشکل یافته است.

در این دیدگاه، فارسی یا در واقع تاجیکی / دری یک زبان محلی در ایران است که در سدۀ اخیر به کمک غربیان، مخصوصاً انگلیس با غصب موقعیت تاریخی و جغرافیایی زبان تورکی به عنوان تنها زبان سراسری کشور ایران و به طور ناشایست خود را به مقام تنها زبان رسمی کشور ارتقاء داده است.

بنابراین، از این دیدگاه، جهت حفظ سنن تاریخی و همچنین رعایت حقوق مردم ایران، تورکی باید در ایران رسمیت سراسری یابد و از تمام مزایایی که امروزه فقط شامل زبان فارسی است بهره‌مند گردد.

* قوم اتنوپولیتیک فارس‌زبان کنونی هیچ ارتباط معناداری با قوم باستانی و مردۀ پارس ندار