وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آذربایجان» ثبت شده است

برچیده شدن کرسی‌های زبان فارسی در جهان/ زبان رسمی ایران فارسی نبود

حمید سلیمانی؛ استاد و مدرس زبان فارسی؛ شنبه (29 اردیبهشت 1379) در گفتگو با نشریه «صبح قزوین» بیان داشت که زبان فارسی در خارج از ایران طرفداری ندارد.

حمید سلیمانی با اشاره به غیرکاربردی بودن زبان فارسی تاکید دارد: «در همه جای دنیا کرسی‌های زبان فارسی در حال برچیده شدن است. حتی در افغانستان نیز زمزمه‌هایی برای جایگزینی زبان فارسی وجود دارد. دور از ذهن نیست که افغانستان و تاجیکستان به تدریج به جرگه‌ی غیرفارسی زبانان بپیوندند.»

لازم به ذکر است؛ تُرکان افغانستان خواستار رسمی شدن زبان تُرکی در این کشور هستند. جمعیت تُرکان این کشور دست کم 6 میلیون تخمین زده می‌شود.

سلیمانی همچنین اذعان دارد که «فارسی» تا قبل از یک قرن گذشته زبان رسمی ایران نبوده است. به گفته این استاد زبان فارسی؛ در ادوار مختلف زبان رسمی رایج در سرزمین ایران «تُرکی» و «عربی» بوده است.

وی در این خصوص می‌گوید: «در طول 1400 سال گذشته (فارس‌ها) یک حکومت مرکزی قوی و مستقل نداشتیم و اقوام ترک و عرب حکومت‌های کوچک و بزرگی در گوشه و کنار این سرزمین ایجاد کرده بودند.»

وی همچنین درباره قدمت زبان فارسی اضافه می‌کند: «زبان فارسی در سده‌های سوم و چهارم هجری، از زبان دَری به عنوان یک زبان ادبی از خراسان و سیستان کهن سر بلند می‌کند.»

دولت ایران در حال حاضر در 62 کشور، 340 کرسی رایگان زبان فارسی ایجاد کرده است. در این کرسی‌ها با صرف میلیاردها تومان، ترویج زبان فارسی انجام و از ایران به عنوان کشوری فارس زبان نام برده می‌شود.


فارسی ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﻘﯿﻢ ﺍﺳﺖ که هیچ واژهﺍی از خود نداشته و علمی نیست.

در سال 1394 نیز یونسکو پیشنهاد دولت ایران مبنی بر "ثبت زبان ﻓﺎﺭﺳﯽ به عنوان ﻫﺸﺘﻤﯿﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺩﺭ ﯾﻮﻧﺴﮑﻮ" را رد کرد. چرا که بین المللی شدن یک زبان شروطی از جمله «حداقل زبان رسمی هفت کشور باشد» و «حداقل پانصد میلیون نفر به آن زبان تکلم کنند»، است.

با این حال، دولت ایران همچنین سالانه میلیاردها تومان صرف ساخت واژگان جدید فارسی می‌کند. تنها در بودجه سال 1397 حدود 40 میلیارد ریال برای ساخت 275 واژه جدید لحاظ شد.

علاوه بر این؛ سالانه میلیاردها تومان بر بودجه فرهنگستان زبان فارسی و بنیاد سعدی برای یکسان سازی اتنیکی، فرهنگی و زبانی در ایران افزوده می‌شود.

در مقابل، میلیون‌ها شهروند غیرفارس از ابتدایی‌ترین حقوق ملی خود یعنی حق تحصیل به زبان مادری محروم هستند. آنها مجبورند به زبان تحمیلی فارسی بخوانند و بنویسند.

منبع: گوناز تی‌وی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

نگاه به تاریخ با عینک ایدئولوژیک و نژادپرستانه، و عدم مدارا با دگراندیشان با تکیه بر شارلاتانیسم و ترور شخصیت

در پروسه فهم و تفسیر متون تاریخی، عوامل متعددی دخیل هستند که مهم‌ترین آنها «پیش‌فهم‌ها یا پیش‌دانسته‌های مفسر» و «علایق و انتظارات هدایت‌کننده مفسر» می‌باشد. به بیانی دیگر، اطلاعات پیشین، علایق و انگیزه‌های مفسر به همراه انتظاراتی که او از فهم و تفسیر متن دارد، دریچه‌ای به روی وی می‌گشاید که از آن منظر به حوادث تاریخی بنگرد.

در حقیقت وقتی افراد مختلف حوادث تاریخی را مورد تفحّص و ارزیابی قرار می‌دهند، دارای پیش‌برداشت‌ها و پیش‌داوری‌هایی هستند که باعث می‌شود هر فرد فهم و تفسیر متفاوتی از موضوعی واحد داشته باشد و به عبارت بهتر، هر یک با عینک مخصوصِ به خود به تاریخ نگاه کند. این عینک می‌تواند رنگ ایدئولوژیک، ائتنیک، دینی و یا هر رنگ دیگری داشته باشد.

توده‌هایی که به تاریخ صرفاً با عینک‌های رنگی نگریسته و نویسندگان و روشنفکران‌شان نیز نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند نگاه کردن بدون این عینک‌ها را در جوامع مذکور نهادینه نمایند، تبدیل به جوامعی دگم و جزم‌اندیش می‌شوند که تحمل دیدگاه‌های مخالف و متفاوت را در عرصه تاریخ ندارند.

در چنین جوامعی همواره با موجودیت دیدگاه‌های متفاوت به تاریخ (بدون عینک‌های رنگی)، به شدیدترین وجه مخالفت گردیده و حتی صاحبان چنین دیدگاه‌هایی با القابی مانند خائن، ساتقین و عامل نفوذی دشمن مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

AZERBAYCAN

آذربایجان سن سن منیم
علوییتیم شان شوهرتیم
آدین منیم اوز آدیم دیر
سنسیز منیم نه قیمتیم
آذربایجان آذربایجان
یاشا یاشا آذربایجان
*
بیز تاریخه سیغیشماریق
دونن واردیق بوگون واریق
بیز دوستلوغا گووه نه ریک
گله جه یه آددیم لاریق
آذربایجان آذربایجان
یاشا یاشا آذربایجان
*
نفسیمیز بابک لرین
صابرلرین گور نفسی
ماهنی لاردا یاشار بیزیم
بابا لارین آیاق سسی
آذربایجان آذربایجان
یاشا یاشا آذربایجان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

اختراع و کشف قدیمی تورکان

1. اختراع فرش
اولین فرش دنیا در کشوری کاملا تورک زبان(تووا) در سیبری کشف شده است و دارای خطوط و نقوشی مشابه فرش ترکمنی است.
2. اختراع چرخ
از اختراعات سومریان تورک می باشد.
3. اختراع وسایل غذاخوری
قابلمه - قاشق- بشقاب با اسامی تورکی
4. اختراع انواع غذاها
قرمه سبزی- قیمه- دلمه - بزباش و... با اسامی تورکی
5. اختراع خط
خط سومریان تورک یا همان خط میخی اولین خط دنیاست
6. اختراع تقویم
تقویم معروف تورکی با استفاده از نام حیوانات برای برجهای فلکی
7. کشف فلز
کشف و کاربرد فلز توسط سومریان و تورکان آزربایجان
8. اختراع قانون
اولین لوح قانون دنیا که همانا لوح حمورابی عرب است برداشتی از قوانین تورکان سومری است.
9. اختراع ساعت
توسط سومریان تورک و با تقسیم روز به 24 ساعت و ساعت به 60 دقیقه و..
10.کشف زاویه
با تقسیم دایره به 360 درجه توسط سومریان تورک
11. اختراع حسابداری
با حسابداری دارایی ها و امور مملکتی توسط سومریان تورک
12. پایه گذاری معماری
بوسیله ساخت زیگورات توسط کلیه تورکها اعم از سومری- ایلامی-اویغور و سرخ پوست
صدها زیگورات در ایالت اویغورها در چین- خوزستان در ایران- جنوب عراق و کلیه قاره آمریکا کشف شده است.
13. آلات موسیقی
کلیه اسامی آلات موسیقی اعم از تار-ساز- -تنمبک-بالابان-دهل و... تورکی است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

آزربایجان بزرگ چگونه تکه تکه شد؟

--- اولین تکه هایی که از آزربایجان جدا شد، شمال عراق (منطقه های که امروزه به تورکمن ائلی مشهور
است) یعنی شهرهای اربیل، موصل، کرکوک و سلیمانیه بود. در سال ۱۵۳۴ در جنگی که بین
صفویان و عثمان یها درگرفت این مناطق ضمیمه امپراطوری عثمانی گشت و بعد از فروپاشی
عثمانی سال ۱۹۲۶ در کشور عراق قرار گرفت و پس از سالها و با مهاجرت کردها
امروزه ضمیمه اقلیم کردستان عراق شده است .
سالها آزربایجان همچنان به صورت ایالتی بزرگ بود (افشاریه، زندیه و اوایل قاجار) تا اینکه مطابق
عهدنامه ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ شمال آزربایجان از جنوب آن جدا و گرفتار رو سها شد.
در سال ۱۸۴۰ مطابق اصلاحات اراضی امپراطوری تزاری روس : دربند، آلتی پارین، آختی، دوققوز
پارین، قایتاق و... از خاک آزربایجان شمالی جدا و ضمیمه ایالت داغستان شد.
پس از جدا شدن آزربایجان شمالی، روند مهاجرت و اسکان ارامنه یاغی اخراج شده از عثمانی توسط رو سها آغاز شد. طوری که پس از چند سال ایروان و شهرهای اطراف آن که صددرصد ترک نشین بودند به شهرهایی ارمنی نشین تبدیل شدند و در سال ۱۹۱۸ از جمهوری سویت سوسیالیستی آزربایجان جدا و جمهوری سویت سوسیالیست ارمنستان را در خاک آزربایجان تاسیس کردند.
پس از جدا سازی دربند و ایروان از خاک آزربایجان شمالی، با تاسیس جمهوری سویت سوسیالیستی گرجستان، منطقه تاریخی بورچالی نیز از آزربایجان شمالی جدا شد.
پس از فروپاشی شوروی این منطقه همچنان در گرجستان باقی ماند. منطقه بورچالی در جنوب گرجستان همچنان هویت آزربایجانی خود را حفظ کرده است و رشید بهبوداف خواننده آزربایجانی دارای شهرت جهانی از آزربایجانیهای گرجستان است.
در طی سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳ نیز کشورک جعلی ارمنستان با حمایت تمام عیار روسیه حدود ۲۰ درصد از خاک آزربایجان شمالی را اشغال کرد(مناطق قره باغ) و باعث آواره شدن یک میلیون آزربایجانی و شهید شدن ۳۰ هزار آزربایجانی و زخمی شدن هزاران تن دیگر شد. گفتنی است ایران نیز یکی از حامیان رژیم اشغالگر قره باغ در طول این مدت بوده و خواستار پایان نیافتن این مناقشه برای بهره برداری به سود خود! می باشد!!!!!!!!!!!!
در جنوب آراز آزربایجان همچنان بصورت واحد بود. در زمان قاجار و پس جدا شدن شمال آزربایجان، ممالک محروسه (ایران کنونی)به پنج ایالت(حکمرانی) و دوازده ولایت(حاکم نشین) تقسیم میشد که حکمرانی اول آزربایجان و شامل آزربایجان شرقی، آزربایجان غربی، زنجان، همدان، قزوین، گیلان و بیجار امروزی میشد.
جنوب آزربایجان همچنان بصورت واحد بود (از ۱۸۲۸ تا ۱۹۳۴ )تا روی کار آمدن حکومت پهلوی،
در سال ۱۳۱۶ ش ممالک محروسه(ایران) به ۱۰ استان تقسیم شد. بدین ترتیب آزربایجان جنوبی میان چهار استان تقسیم گردید:
استان یکم شامل شهرستا نهای: ۱زنجان ۲ قزوین ۳ ساوه ۴ سلطا ن آباد (اراک) ۵ رشت ۶تنکابن
استان سوم شامل شهرستا نهای 1اردبیل 2تبریز
استان چهارم شامل شهرستا نهای
۱ خوی ۲ اورمیه ۳ سویوق بلاغ(مهاباد) ۴ مراغه ۵ بیجار و سقز و دیواندره و بانه
استان پنجم شامل شهرستا نهای
۱ایلام ۲ اسلا م آباد غرب ۳کرمانشاه ۴ سنندج ۵ ملایر ۶ همدان
در سال ۱۳۲۵ با شکست دمکرا تهای آزربایجان ، استا نهای سوم و چهارم
شامل آستارا، اردبیل، تبریز، اورمیه و بیجار استان آزربایجان را تشکیل دادند.
در سال ۱۳۲۶ با تاسیس استان مرکزی به مرکزیت تهران، قزوین و ساوه و اراک از آزربایجان جدا وبه استان مرکزی ملحق شد.
در سال ۱۳۳۴ مجددا استان آزربایجان به دو قسمت شرقی(شامل اردبیل و تبریز) و غربی(مرکزیت ارومیه و شامل بیجار و سقز و دیواندره و بانه) تقسیم شد.
پس از تقسیم استان آزربایجان به دو قسمت، در سال ۱۳۳۷ بیجار،سقز، دیواندره و بانه از آزربایجان غربی جدا شدند و به سنندج و قروه که در سال ۱۳۱۶ از آزربایجان جدا شده بودند پیوستند و به همراه مریوان و کامیاران استانی با نام کردستان شکل گرفت.
در سال ۱۳۵۰ آستارا نیز از استان آزربایجان شرقی که هنوز شامل اردبیل بود جدا شد و به استان گیلان ضمیمه شد.
در سال ۱۳۵۲ با تاسیس استا نهای زنجان و همدان، این دو شهر نیز از آزربایجان جدا شدند.
در سال ۱۳۵۶ قزوین از مرکزیت جدا و به استان زنجان ملحق میشود.

در سال ۱۳۷۲ نیز اردبیل از استان آزربایجان شرقی جدا شده و استان جدیدی تشکیل داد.
در سال ۱۳۷۶ قزوین از استان زنجان جدا و استان قزوین را تشکیل داد.
در مجموع طی ۶۰ سال به ترتیب سنقر،سنندج، قروه، قزوین، ساوه، اراک، بیجار، سقز، دیواندره، بانه،آستارا، همدان، انزلی، زنجان و اردبیل از آزربایجان جدا و ضمیمه استا نهای دیگر شدند . همراه این تکه تکه کرد نها به بهانه توسعه کاذب، سیاستهای شدید ترک زدایی ازاسامی شهرها و روستاها ونیزتغییر بافت جمعیتی و زبانی نیز در طی این سالها اجرا شده وهمچنان ادامه دارد.

Www.Turanian.blog.ir

اولکم آزربایجاندیر
 داش توپراغی مرجاندیر

شیرین دیلی انامین
 منه اورکدیر جاندیر

گولشنم وار ائلیم وار
 بوکولمین بئلیم وار

دوشمان اوزون یورماسین
 اونودولماز دیلیم وار

یولداشلارا قات منی
 ائل ایچره آت منی

انا دیلین بیلمسم
 قول سایاغی سات منی

یغیشب گلسین ائلیم
 سوسمایاجاق بو دیلیم

دیلیم توشمز دیلیمنن
 دوغرانسام دیلیم دیلیم


Www.Turanian.blog.ir

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

شکل گیری هویت مقاومت در آذربایجان

نگاهی گذار به شکل گیری هویت مقاومت در آذربایجان

یادداشت اختصاصی "انجمن آذربایجان"

"هارای هارای من تورکم" این شعار به واضح ترین شکل ممکن بیانی از شکل هویت مقاومت در میان ترک های آذربایجان و ایران است. وقتی ما می گوییم ما ترک هستیم یعنی اینکه آذری نیستیم و پذیرای این هویت مجعول نخواهیم بود، محفل هایی که بحث را به تاریخ می کشانند تا به ما ثابت کنند که مار ترک نیستیم، بلکه آذری هستیم بی جهت وقت خود را تلف می کنند چرا که در حال حاضر مهم این است که ما چه معنایی از هویت خود داریم. مردم آذربایجان خود را ترک می دانند، نه آذری که این محفل های قدرتمند می خواهند ما را در آن قالب بگنجانند. آنها برای حصول به این مهم دست به دامن نظریه های نژادی تاریخ گذشته می شوند تا تبار و نژاد مردم آذربایجان را نژاد پاک آرایی منتسب کنند، اما جنبش آذربایجان معنایی متفاوت از هویت را در مقابل این قرائت تمامیت خواهانه و یکسان ساز مطرح کرده است، هویت مقاومت.
تاکید بر این که ما ترک هستیم به معنای رنگ و بوی نژادی دادن به این مفهوم نیست ما بر این مفهوم تاکید داریم چرا که به درست به همین خاطر انکار می شویم، به همین خاطر مورد تحقیر و توهین قرار می گیریم تا به زعم آنها از این هویت، فرهنگ و زبانی تحمیلی و بیگانه دست بکشیم و در قالب هویت تعریف شده آنها مستحیل شویم. تاکید بر این مفهوم، مقاومتی است در برابر انکار شدن، نادیده گرفته شدن و تبعیض و تحقیر. ترک بودن به خودی خود نه مایه افتخار است و نه مایه شرمساری چرا که از نظر ما انسانیت اصل اساسی است. حالا اگر نسل جدید ما به این هویت خود افتخار می کند، این واکنش مقاومتی است در برابر تاریخ طولانی انکار، تبعیض و تحقیر که عنصر ترک را در ایران به عاملی برای شرمساری و سرافکندگی تبدیل کرده است. مردم ما نمی خواهند به خاطر این هویت نادیده گرفته شوند، مورد انکار قرار بگیرند و عناصر هویتی اشان به بهانه این که تحمیلی و بیگانه است، زدوده شود؛ آنها نمی خواهند به خاطر اینکه ترک هستند مورد تحقیر و توهین قرار بگیرند؛ آنها دیگر نمی پذیرند که شرط ایرانی بودن قبول هویت مجعول آذری و انکار هویت واقعی خود است. صدای آنها را باید شنید، این صدای مقاومت است، البته این مقاومت ریشه های تاریخی دارد و اکنون پا گرفته است، آنها با صدای بلند فریاد می کشند هارای هارای من تورکم.
ترک بودن مایه برتری جویی و ستیزه جویی نسبت به دیگران نیست، تفسیر نژادگرایانه از یک هویت نیست، وارداتی و توطئه دشمنان هم نیست، اتفاقا صدایی است که از بطن این جامعه برخاسته است، نمی توان آن را به بالادستان و برج عاج نشینان نسبت داد، این صدای حاشیه نشینان تاریخ است. مردم آذربایجان درست از همان نقطه که هویت آنها مورد انکار قرار گرفته، درست از آن نقطه دست به مقاومت زده اند. می توان به جای عنصر ترک، عنصر سیاه، زن، آفریقایی و هر مفهوم دیگر را جای داد که به خاطر هویت خود مورد انکار، تحقیر و تبعیض قرار می گیرند.
خواسته های این مردم ساده است خیلی ساده اینکه هویت اشان مورد انکار قرار نگیرد، نادیده گرفته نشود و به آن احترام گذاشته شود، اینکه به عنوان شهروندان این سرزمین، هویت، فرهنگ و زبان آنها هم مورد توجه قرار بگیرد و دولت امکان پاسداری و حفاظت از آنها را فراهم بیاورد، ممنوعیت حق تحصیل به زبان مادری برداشته شود، به عنوان شهروند ایرانی از حقوق برابر برخوردار باشند و هرگونه تبعیض به خاطر تعلق به هویت جداگانه و متفاوت که در قالب های رسمی هویت ایرانی نمی گنجد، محو شود. به خاطر همین خواسته های ساده و ابتدایی است که محافل انکار ما را برنمی تابند؛ آنها همچنان بر تک صدایی و تک زبانی بودن این کشور تاکید دارند در حالی که نمی دانند، عمر ایده های آنها به پایان رسیده است. آنها چاره ای ندارند به جز اینکه گوش هایشان را بگیرند تا این فریاد بلند و رسا را نشنوند هارای هارای من تورکم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli