نگاهی گذار به شکل گیری هویت مقاومت در آذربایجان

یادداشت اختصاصی "انجمن آذربایجان"

"هارای هارای من تورکم" این شعار به واضح ترین شکل ممکن بیانی از شکل هویت مقاومت در میان ترک های آذربایجان و ایران است. وقتی ما می گوییم ما ترک هستیم یعنی اینکه آذری نیستیم و پذیرای این هویت مجعول نخواهیم بود، محفل هایی که بحث را به تاریخ می کشانند تا به ما ثابت کنند که مار ترک نیستیم، بلکه آذری هستیم بی جهت وقت خود را تلف می کنند چرا که در حال حاضر مهم این است که ما چه معنایی از هویت خود داریم. مردم آذربایجان خود را ترک می دانند، نه آذری که این محفل های قدرتمند می خواهند ما را در آن قالب بگنجانند. آنها برای حصول به این مهم دست به دامن نظریه های نژادی تاریخ گذشته می شوند تا تبار و نژاد مردم آذربایجان را نژاد پاک آرایی منتسب کنند، اما جنبش آذربایجان معنایی متفاوت از هویت را در مقابل این قرائت تمامیت خواهانه و یکسان ساز مطرح کرده است، هویت مقاومت.
تاکید بر این که ما ترک هستیم به معنای رنگ و بوی نژادی دادن به این مفهوم نیست ما بر این مفهوم تاکید داریم چرا که به درست به همین خاطر انکار می شویم، به همین خاطر مورد تحقیر و توهین قرار می گیریم تا به زعم آنها از این هویت، فرهنگ و زبانی تحمیلی و بیگانه دست بکشیم و در قالب هویت تعریف شده آنها مستحیل شویم. تاکید بر این مفهوم، مقاومتی است در برابر انکار شدن، نادیده گرفته شدن و تبعیض و تحقیر. ترک بودن به خودی خود نه مایه افتخار است و نه مایه شرمساری چرا که از نظر ما انسانیت اصل اساسی است. حالا اگر نسل جدید ما به این هویت خود افتخار می کند، این واکنش مقاومتی است در برابر تاریخ طولانی انکار، تبعیض و تحقیر که عنصر ترک را در ایران به عاملی برای شرمساری و سرافکندگی تبدیل کرده است. مردم ما نمی خواهند به خاطر این هویت نادیده گرفته شوند، مورد انکار قرار بگیرند و عناصر هویتی اشان به بهانه این که تحمیلی و بیگانه است، زدوده شود؛ آنها نمی خواهند به خاطر اینکه ترک هستند مورد تحقیر و توهین قرار بگیرند؛ آنها دیگر نمی پذیرند که شرط ایرانی بودن قبول هویت مجعول آذری و انکار هویت واقعی خود است. صدای آنها را باید شنید، این صدای مقاومت است، البته این مقاومت ریشه های تاریخی دارد و اکنون پا گرفته است، آنها با صدای بلند فریاد می کشند هارای هارای من تورکم.
ترک بودن مایه برتری جویی و ستیزه جویی نسبت به دیگران نیست، تفسیر نژادگرایانه از یک هویت نیست، وارداتی و توطئه دشمنان هم نیست، اتفاقا صدایی است که از بطن این جامعه برخاسته است، نمی توان آن را به بالادستان و برج عاج نشینان نسبت داد، این صدای حاشیه نشینان تاریخ است. مردم آذربایجان درست از همان نقطه که هویت آنها مورد انکار قرار گرفته، درست از آن نقطه دست به مقاومت زده اند. می توان به جای عنصر ترک، عنصر سیاه، زن، آفریقایی و هر مفهوم دیگر را جای داد که به خاطر هویت خود مورد انکار، تحقیر و تبعیض قرار می گیرند.
خواسته های این مردم ساده است خیلی ساده اینکه هویت اشان مورد انکار قرار نگیرد، نادیده گرفته نشود و به آن احترام گذاشته شود، اینکه به عنوان شهروندان این سرزمین، هویت، فرهنگ و زبان آنها هم مورد توجه قرار بگیرد و دولت امکان پاسداری و حفاظت از آنها را فراهم بیاورد، ممنوعیت حق تحصیل به زبان مادری برداشته شود، به عنوان شهروند ایرانی از حقوق برابر برخوردار باشند و هرگونه تبعیض به خاطر تعلق به هویت جداگانه و متفاوت که در قالب های رسمی هویت ایرانی نمی گنجد، محو شود. به خاطر همین خواسته های ساده و ابتدایی است که محافل انکار ما را برنمی تابند؛ آنها همچنان بر تک صدایی و تک زبانی بودن این کشور تاکید دارند در حالی که نمی دانند، عمر ایده های آنها به پایان رسیده است. آنها چاره ای ندارند به جز اینکه گوش هایشان را بگیرند تا این فریاد بلند و رسا را نشنوند هارای هارای من تورکم.