وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

۲۶ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

امیرکبیر حاققیندا قیسا بیر نوت...

امیرکبیر (میرزا تقی‌خان فراهانی) کیمدیر؟!

امیرکبیر آدی ایله تانینان میرزا تقی‌خان فراهانی قاجار دؤنمینین ان مشهور صدراعظم‌لریندن بیریسی‌دیر. 1807 ایلینده ایران‌دا تورک اراضیسینین (دوغروسو؛ تورک‌ائلی) فراهان و اراک شهرلری آراسیندا یئرلشن "هزاوه" کندینده دوغولموشدور. ایران‌دا رئفورم حرکاتی‌نین باشلانقیجی و مودئرن ائییتیم آنلاییشینین یئرلشمه‌سی اونون آدییلا باغلی‌دیر، او، بو حرکتده چوخ جیددی رولو اولموشدور. ایران‌دا ایلک مودئرن اوخولو (دارالفنون) کی، یئددی فرقلی داللاردا ائییتیم وئریردی، او آچدیرمیشدیر. ایران‌دا ایلک قازئته (وقایع اتفاقیه) اونون چاباسی ایله اورتایا چیخمیشدیر. مودئرن اوردو اولوشومو دا اونون چالیشماسی ایله گئرچکلشمیشدیر. 10 اوجاق 1852-ده بیر توطئه ندنی ایله حمام-ی فین کاشان‌دا اؤلدورولموشدور. 

مشهور اوریانتالیست سئر هنری راولینسون "دوغودا اینگیلتره و روسیا" آدلی اثرینده اونونلا ایلگیلی چوخ ایلگینج بیلگیلر آختارماقدادیر. او دؤنمده اینگیلیسلر تورکلرین قارشیسیندا یئر آلان و فارس دئیه تانیملانان کسیمی دستکله‌ییردیلر و یؤنه‌تیجی تورک کسیمی دیشلاماقدایدیلار. یئنه او دؤنمده اینگیلیسلر ایرانین گونئیینده قاجار تورک دئولتینه قارشی و آلتئرناتیو اولاراق فارس آدیندا بیر دئولت قورمایا چالیشیبلار. حتا بو آماجا اولاشماق اوچون اؤز (خالص) ایرانلیلارین تورکلر دئییل ده فارسلار اولدوغو شکیلده بیر پروپاگاندا یورودولموشدور. 

امیرکبیر اینگیلیسلرین توتمادیغی و سئومه‌دییی تورک کسیمی ایچریسینده یئر آلانلارین بیریسی‌دیر. ایران‌دا اینگیسلرین آنتی تورک سیاستلرینه قارشی دورانلاردان ان ائتکیلیسی امیرکبیر اولموشدور. اینگیلیسلر اونا قارشی فارس کسیمدن نیته‌لندیردیکلری مازندران‌لی آقاخان نوری‌'نی دستکله‌مکده‌یدیلر. امیرکبیر اؤلدورولدوکدن سونرا میرزا آقاخان نوری اونون مقامیندا اوتورموشدور. آقاخان نوری صدراعظم‌لییه گلمه‌دن اؤنجه اینگیلیسلردن آیلیق معاش دا آلیردی.

اینگیلیس قایناقلاریندا وئریلن بیلگی، امیرکبیر'ین تورک هئژئمونیسینه و قاجار تورک دئولتینه صادیق اولدوغونو گؤستریر. راولینسون آختاردیغی بیلگیلرده "دییشیک ایالتلره مرکزی قاجار دئولیتیندن گؤنده‌ریله‌جک اولان والیلری و اوردو بیرلیکلرینی اؤزللیکله تورکلردن اولماسینی ایستردی و تورک اولمایانلارا پوتانسیئل بیر اینگیلیس جاسوسو گؤزویله باخاردی" بیلگیسینی وورغولاییر. 
آیریجا، امیرکبیر ارزروم آندلاشماسیندا گؤستردییی ائتکین رولو ایله اورتادوغو و تورک عالمینین ایکی گوجلو قاجار و عوثمانلی دئولتلرینین قارداش ساواشینا سون وئریلمه‌سینی ساغلامایا چالیشان شخص اولموشدور. 

عیرقچی آریاچی کسیمین امیرکبیر'ی ایران فارس شخصیتی گیبی گؤستردییی اویدورمالارینا باخمایاراق میرزا تقی‌خان تورکلویو ساوونان تاریخی و سیاسی بیر تورک شخصیت‌دیر.

تاریخیمیزین قوندارما قهرمانلارینی دئییل ده، تاریخیمیزده اولوملو ایز بوراخمیش امیرکبیر گیبی تورک شخصیتی دوغرو دوزگون تانیتماق و آنماق تورکلویو ساوونماق دئمکدیر. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

سیری در تاریخ آذربایجان

(بخش اول)
آزربایجان واحد :

--- تا سال ۱۸۱۳ میلادی آزربایجان بصورت کشوری واحد بر ممالک محروسه قاجار حاکم بود. در کشور محروسه قاجار که سیستم فدرال سنتی – حاکمیت خانات - بر آن حکم میراند مملکتی ولیعهد نشین بود. پس از امضای قراردادهای گلستان و تورکمانچای آزربایجان  به دو قسمت تقسیم گردید.

(بخش دوم)
آزربایجان شمالی :

--- اراضی  آزربایجان ۲۸۰ هزار کیلومتر مربع از اراضی‌اش همچنان در ترکیب دولت قاجار ماند و ۱۳۰ هزار کیلومتر مربع از اراضی‌اش به روسیه تزاری الحاق گردید. روسیه تزاری پس از اشغال نیمی از آزربایجان شروع به کوچاندن ارامنه و دیگر ملت‌های به اراضی  آزربایجان  نمود.

در قرارداد تورکمنچای ماده ای را گنجانده بود که طبق آن دولت قاجار تعهد داده بود که اسباب مهاجرت ارمنی های ساکن ممالک محروسه به روسیه را با هزینه خود مهیا کند. و روسیه ۴۰ هزار خانوار از این ارمنیهای مهاجر را در شهرها و دهات آذربایجان، خصوصا اطراف شهر کاملا تورکنشین ایروان سکونت داد.

لازم به ذکر است که اولین خانوار ارمنی، که خانوار مهاجری از شهر مراغه بود، در همین زمان در خانکندی قاراباغ سکونت داده شد. بعدها ارمنی های فراری از عثمانی را نیز در قسمتهای غرب خاک آذربایجان شمالی مسکون کردند و بتدریج مقدمات تشکیل کشور ارمنی را شروع کردند.

تا اینکه در سال ۱۹۱۸ ارمنستان در منطقه ای که هرگز ارمنی نشین نبود تشکیل شد و این در حالی بود که در آن زمان نیز بیش از ۷۰% ساکنین پایتخت این کشور، ایروان، را تورکهای آذربایجانی تشکیل میدادند ولی به مرور زمان ده‌ها هزار نفر از آنها قتل عام شدند و بقیه را هم از آنجا فراری دادند.

لازم به ذکر است که ارمنستان کنونی همیشه قطعه ای از خاک آذربایجان و تورکنشین بوده و این کشور به کمک روسیه و دنیای مسیحیت در خاکهای اشغالی آذربایجان تشکیل شده است .

تا سال ۱۹۱۸ آذربایجان شمالی تحت سلطه روسیه تزاری بود تا اینکه مردم آذربایجان به رهبری محمد امین رسول زاده در آن سال موفق به ایجاد جمهوری دموکراتیک آذربایجان شدند و این جمهوری مستقل، که اولین جمهوری دموکراتیک در جهان شرق بود، در مدت دوسال به پیشرفتهای عظیمی در ساحه های اقتصاد، کولتور، دمکراسی و ...نایل شد.

شوونیسم استیلاگر روس که تسلط خود بر چاههای نفت آذربایجان را از دست داده بود، این بار که در لباس کمونیسم ظاهر شده بود تاب دیدن آذربایجان آزاد ومستقل را نداشت، به دستور مستقیم لنین ، این جمهوری در سال ۱۹۲۰ توسط ارتش سرخ به خاک و خون کشیده شد و آذربایجان شمالی دوباره به اشغال روسها درآمد. 

روسها و ارمنیها بعد از اشغال آذربایجان ده‌ها هزار نفر را اعدام و بیش از ۸۰ هزار نفر از مبارزین و روشنفکران آذربایجانی را به سیبری تبعید کردند و همه آنها در آنجا جان باختند.

اراضی جمهوری آذربایجان که در محافل بین المللی آن زمان به رسمیت شناخته شده بود، بیش از ۱۳۰هزار کیلومتر مربع بود، و بعد از اشغال دوباره توسط روسها ، دوباره با تهدید و زور توسط لنین و استالین تجزیه شده و به دیگران بخشیده شد، شهر دربند به روسیه ، بورچالی را به گرجستان و زنگه‌زور و گؤیچه ماهالی را به ارمنستان دادند بطوری که اراضی آذربایجان به ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع تقلیل یافت، که مساحت امروزه جمهوری آذربایجان را تشکیل میدهد. 

بعد از فروپاشی شوروی و استقلال دوباره آذربایجان شمالی نیز روسهای سلطه گر دست از سر آذربایجان برنداشته اند و بیش از ۲۰% خاک آذربایجان را به اشغال ارمنیهای داشناک در آورده اند.

پس از برقراری نظام کمونیستی و اشغال دوباره جمهوری دموکراتیک  آزربایجان  بخشی از کشور آزربایجان شمالی به روسیه – دربند، داغستان- بخشی به گرجستان- بورچالی- بخشی به ارمنستان- گؤیچه، مهری، زنگه زور- بخشی نیز- قاراباغ- پس از سال ۱۹۹۰  به حمایت روس و ایران به ارمنستان الحاق گردید.

ارمنستان امروزی بر اراضی‌ تاریخی آزربایجان نهاد شده است که پایتخت آن ایروان (شیروان شاهلار) از قدیم زادگاه خان‌های جنگ آور آزربایجان بود جمهوری آزربایجان شمالی دولت  ملی مستقل است و مساحت اراضی‌اش ۸۶ هزار کیلومتر مربع میباشد.

بزرگترین کشور قفقاز و در گذرگاه اروپا و آسیای جنوب غربی و در کنار دریای خزر است. پایتخت آن باکو است  ۲۰ در صد اراضی  آزربایجان شمالی بکمک  روس و سکوت وحمایت ایران‌ در اشغال  ارمنستان است.

جمهوری خودمختار نخجوان که از خاک اصلی جمهوری آزربایجان شمالی جدا مانده و استان خودمختار قره‌باغ کوهستانی نیز واحدهای فدرال جمهوری آزربایجان شمالی هستند.

ناحیهٔ قره‌باغ و هفت بخش پیرامون آن واقع در جنوب غربی جمهوری آزربایجان شمالی در جریان جنگ قره‌باغ و درپناه روس ها به اشغال نیروهای ارمنستان درآمده‌است.

نوع حکومت جمهوری آزربایجان شمالی ، جمهوری پارلمانی چند حزبی با یک مجلس قانون ‌گذاری است. این جمهوری سکولار بوده و از سال ۲۰۰۱ به عضویت شورای اروپا درآمده‌است.

---///بخش سوم و چهارم آزربایجان جنوبی , را در ادامه مطلب مطالعه فرمائید ///---

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

زبان آذری یا زبان تورکی مسئله این است !!!

دکتر جواد هیئت

آذری نامیدن زبان مردم آذربایجان که در دهه های اخیر بوجـود آمـده است و استفاده از عبارت ” زبان آذربایجانی ” یا ” آذری ” یا “آذربایجانجا” برای تسمیه ترکی آذری و یـا ترکـی آذربایجانی از نظر صحت و دقت علمی بی اشکال نیست. زیرا:

۱- قاعده بر اینست که نام زبانھا ھمیشه از نام اقوام و ملتھا ساخته میشـود نـه اسامی جغرافیایی .چنانکه میگـوییم “زبـان عربـی”(مـاخوذ از عـرب کـه نـام قـوم است) و نمی گوئیم:”زبان عربستانی” زیـرا عربسـتان اسـم منطقـه جغرافیـایی است.کذا میگوییم”زبان انگلیسی (منسوب به قوم انگلیس) نه زبان انگلسـتانی و چنین است زبان ترکی که صحیح اسـت (بعلـت اینکـه تـرک نـام قـوم اسـت) و صحیح نیست که بگوییم زبان ترکیـه ای.بـر ھمـین منـوال “زبـان آذربایجـانی” نیـز بعلت اینکه آذربایجان نام منطقه جغرافیایی است از جھـت سـاخت دسـتوری بـر خــلاف قیــاس اســت.

۲- این زبان،فقط محدود به مردم آذربایجان نیست مردم  بسیاری از نقاط ایـران و حتـی شـرق آنـاطولی و عـراق (کرکوک) به ترکی صحبت میکنند و اھل آذربایجان ھم نیستند.

۳- در آذربایجان،غیر از ترکی به زبانھای دیگر ھم مانند کردی و ارمنی و آشوری و تاتی صحبت میکنند و اصطلاح “زبان آذربایجانی”شامل آنھا ھم میشود.

۴- نام ھر زبانی ھمان است کـه مـردم آن زبـان مینامنـد.وقتـی از میلیونھـا مـردم آذربایجان و دیگر نقاط ایران که به این زبان صحبت میکنند بپرسید “به چـه زبـانی صحبت میکنید؟” بدون تردید و تامل خواھند گفت: ترکی

۵- در طــول تــاریخ نیـز ایـن زبـان،ترکی اغـوز ، ترکـی ســلجوقی (در برابـر ترکـی کاشغری و خاقانی)،ترکی قزلباشـی (در برابـر ترکـی رومـی و عثمـانی)، ترکـی آذری(در برابر ترکی آناطولی) نامیده شده است.

۶- بسیاری از ھموطنان ترک غیر آذربایجانی به نام “ترکی آذری” و یا “ترکـی آذربایجانی” ھم اعتراض دارند و میگویند این ترکی به ھمه ما تعلق دارد و نباید با اضافه کردن نسبت “آذری” یا “آذربایجانی” به منطقه خاص اختصاص داده شود.

۷- محققین و زبانشناسان غربی ، ترکی آذربایجانی را ترکی آذری یـا آذربایجـانی یا ترکی آذربایجان مینامند.ایـن وجـه تسـمیه بـرای ایـن اسـت کـه در منطقـه پـر جمعیت آذربایجان (شمالی و جنوبی) ھمه به ایـن زبـان صـحبت میکننـد.

۸- در آذربایجان شمالی تا سـال ۱۹۳۵ اسـمی از زبـان آذربایجـانی (آذربایجانجـا) نبوده و بر عکس ھمه جا زبان ترکی، ترکی آذربایجـانی بکـار رفتـه اسـت.شــعرای بــزرگ آذربایجـان،از فضــولی تــا صــابر شیروانی، ھمه در اشعار خود از ترک و ترکی سخن گفتـه اند.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

دکتر جواد هیئت افتخار آزربایجان را بهتر بشناسیم

دکتر جواد هیئت ، فرزند علی هیئت ، مجتهد و رئیس سابق دیوان کشور، در سال ۱۳۰۴ در تبریز به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دوسال اول رشته پزشکی را در ایران گذرانده و به استانبول رفت و پس از اخذ دکترای پزشکی ، دوره تخصصی جراحی را در استانبول و پاریس به پایان رساند و در سال ۱۳۳۱ به ایران بازگشت.
در مدت ۴۸ سال طبابت و جراحی در تهران ، به تدریس و تألیف کتاب ها و مقالات جراحی پرداخت و در فاصله سال های ۵۵ ـ ۱۳۴۳ ، مجله دانش پزشکی را منتشر نمود . ( در این مجله بیش از پنجاه مقاله علمی به قلم او چاپ شده است ) در کنار جراحی عمومی ، جراحی قلب را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۱ برای اولین بار در ایران موفق به انجام جراحی قلب باز شد . 
در سال ۱۳۴۷ اولین عمل پیوند کلیه را در تهران و اولین پیوند قلب سگ ها را در ایران با موفقیت انجام داد . ( دکتر ابتدا روی سگ ها که تا آن زمان در کشور ما بی سابقه بود ماشین قلب و ریه مصنوعی را به کار گرفت و بعد از عمل جراحی روی ۲۵ سگ در بیمارستان شهربانی ماشین فوق الذکر را در جراحی قلب انسان با موفقیت به کار برد . )
از سال ۱۳۴۲ به نمایندگی ایران در « انجمن بین المللی جراحی » و از سال ۱۳۶۲ به عضویت « آکادمی جراحی پاریس » انتخاب شد . 

تاکنون بیش از ۲۵ مقاله و سخنرانی از او در کنگره های بین المللی جراحی به زبان های فرانسه ، انگلیسی در مجلات معتبر پزشکی خارجی چاپ شده است .
دکتر هئیت به موازات مطالعات و تألیفات پزشکی در تورکولوژی و فلسفه و اسلام شناسی نیز صاحب مطالعه و اهل نظر است و بعد از انقلاب اسلامی با همکاری چند نفر از دوستان صاحب قلم خود ، مجله وارلیق را به زبان های ترکی و فارسی منتشر نموده و در زمینه تورکولوژی شخصأ بیش از صد مقاله در این مجله نوشته است .

علاوه بر اثر حاضر ( سیری در تاریخ زبان و لهجه های تورکی ) و آنچه یاد شد ، تألیفات او از این قرار است :
* ترومبوز و قلبیت و درمان آن ( ۱۳۳۵) 
* نگاهی به تاریخ ادبیات آزربایجان ( دوجلد) 
* مقایسه اللغتین ( مقایسه فارسی و تورکی) (۱۳۶۲) 
* زبان وادبیات ترکی آزربایجان در قرن بیستم ( گزارش به ترکی استانبولی در چهارمین کنگره بین المللی تورکولوژی ـ استانبول (۱۳۶۴) 
* نگاهی به تاریخ و فرهنگ ترکان ( ۱۳۶۵) 
* آزربایجان شفاهی خلق ادبیاتی(۱۳۶۷) 
* ادبیات شناسـلیق ( ۱۳۷۴) 
*خلاصه تاریخ فلسفه غرب ( آماده چاپ) 
از هفت جلد کتاب درباره تورکولوژی پنج جلد آن در باکو و یک جلد ( نگاهی به تارخ و فرهنگ ترکان ) در آنکارا ازطرف وزارت فرهنگ به ترکی استانبولی به چاپ رسیده است . علاوه بر این دکتر هئیت ، مقالات علمی از تحقیقات خود را درباره تورکولوژی ، تورکی سنقر، تورکی خلج و تورکی خراسانی تهیه و در کنگره های جهانی تورکولوژی ارائه نموده و به عضویت فرهنگستان زبان تورکیه انتخاب شده است .

دکتر هئیت از طرف دانشگاههای استانبول ، باکو و نخجوان عناوین دکترای افتخاری و پروفسـوری دریافت نموده و سالهاست به عنوان یکی از مراجع تورک شناسی در جهان شناخته میشود.

 وی پس ار یک عمر پربار،پرتلاش،پیگیر وخستگی ناپذیر در ٢١مردادماه ١٣٩٣ در شهر باکو چشم از جهان فرو بست و علیرغم وصیت اش مبنی بر اینکه در مقبره الشعرا تبریز به خاک سپرده شود،در قبرستان مفاخر باکو دفن شد.
urdu Yuvasl Uçmaq Olsun Və Qutsal Yolu Gedərli Və Davamlı Olsun 
(یوردو یوواسی اوچماق(جنت) اولسون و قوتسال (مقدس) یولو گئدرلی و داواملی اولسون)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

قاره گمشده مو ، تمدن عظیم و پیشرفته اجداد تورکان

--- سرزمین های مو و آتلانتیس دو قاره تاریخی گمشده هستند که آتلانتیس بین اروپا و آمریکا قرار داشته و قاره گمشده مو بین آسیا وآمریکا بوده است.
--- قاره مو به نام های توروک ، تروک و تورکیو مشهور است.نکته جالب این است که اکنون نیز چینی ها به ترکان ، توروک و توکیو میگویند.
قاره مو و تمدن بسیار پیشرفته او حدود 12000 سال پیش بر اثر زلزله ای عظیم نابوده شده است وساکنان قاره مهاجرت های بزرگی به آسیا و آمریکا کردند و در آسیا تمدن ترکان اویغور(اویغور در ترکی به معنی مدنیت و تمدن است) و در جلگه فرات تمدن مصر و در آمریکا تمدن مایا را بنیان نهادند. و از این روست که اهرام ترکان مایا ، مصر و اویغور شباهت های زیادی به اهرام قاره مو دارند. قاره مو 5000 مایل ارتفاع و 3000 مایل پهنا داشت. جزیره Hawaiian و جزیره های اقیانوس آرام در واقع (باقی مانده کوه های قاره مو) هستند که اکنون بیرون از آب قرار دارند. اجداد تورکان که قدیمی ترین و گمشده ترین تمدن ها بودند توانستند هرم ها  را بسازند. این هرم ها مکان هایی بودند برای پرستش خدایان و قربانی کردن برایشان . هرم ها در واقع سمبل های پیچیده ای هستند که از هوشیاری و صعود روح صاحب هرم به مراحل بالای خدایی سخن میگویند. یک نسبت مشترک در معماری و روح هرم های مصر، مایا ، اویغور و لموریان وجود دارد. لمورین ها در سیر تکاملی خود بوسیله تله پاتی (خواندن و ارسال فکر-علوم فرابالینی) توانستند زبان دلفین ها را هم بشناسند و طنین صدای آنان رمز دلفینی نامیده میشود.

--- اجداد تورکان و ژاپن:
تاثیر فرهنگ و زبان تورکی بر مردم و کشور همجوار ژاپن در حد زیادی بوده است به طوری که لغات تورکی فراوانی در زبان فعلی ژاپنی ها میتوان یافت و حتی نام پایتخت کنونی ژاپن از نام توکیو(نامی که چینی ها به ترکان میگفتند و نام اصلی قاره مو) گرفته شده است.نزدیکی ژاپن به قاره مو (توروک) این عوامل را توجیه میکند.ژاپنی ها خود را از نژاد تورکان میدانند . شاید برایتان جالب باشد که بدانید ژاپن هر ساله صدها نفر ترک شناس تربیت میکند.
۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Qafqazli

کهن ترین معبد ساخته شده به دست بشر در تورکیه

باستان شناسان در جنوب شرقی ترکیه ، نزدیک مرز سوریه ، در جائى که  گوبکلی تپه  Gobekli Tepe نامیده میشود ، مجموعه ئى از آثار باستانی حیرت آور را کشف کرده اند : ستونهاى سنگی عظیمی که به نحو استادانه تراشیده شده و در شکل حلقه هائى بر زمین کاشته شده اند . 
این سنگهای تراشیده و کار گذاشته شده در زمین ، زمانی با دیوار به هم پیوسته شده بودند و بر آنها اشکال چند گونه از حیوانات حکاکی شده است ( از جمله ، غزالان ، مارها ، روباهها ، عقربها و گرازها ) . این سازه ها در حوالی ۹۶۰۰ پیش از تاریخ متداول/ پیش از میلاد ، یعنی حدود ۱۱۶۰۰ سال قبل ساخته شده اند ، هفت هزار سال پیش از هرم بزرگ مصر و همین مدت پیش از ساخت استونهنج Stonehenge در بریتانیا . 

 این کهنترین بناهاست که به دست بشر ساخته شده و تاکنون کشف شده است . از تاریخی که این سازه بوجود آمده ، هیچ اثر معماری دیگری قابل مقایسه با آن بدست نیامده است . در این عصر آدمیان در گروههای کوچک زندگی میکردند و با بدست آوردن غذاهای گیاهی ، و گاهگاهی شکار حیوانات زندگیشان را میگذراندند .در این روزگار ، ابزارها هنوز سنگی بودند ، یعنی انسان در عصر سنگ ( عصر حجر ، دوران نوسنگی) میزیست و تراش و شکل دادن به این ستونهای سنگی فقط با کمک ابزارهای سنگی صورت گرفته است .

ستونها در چند حلقه شکل گرفته اند و معلوم است که دایره ی میانی ، در یا معبری به بیرون نداشته و فقط با نردبان به داخل آن راه مییافتند . نکته ی مهم این است که هیچیک از این جماعات کوچک نمیتوانستند بتنهائى به ساخت چنین سازه ئى اقدام کنند و قطعاً چندین گروه از این مردمان با همکاری یکدیگر به بنای آن پرداخته اند .
تخته سنگهائى را که تا ۱۶ تن وزن داشتند ، بدون استفاده از چرخ و بدون کمک گرفتن از حیوانات ، از  معدن سنگ به محل منتقل کرده بودند ، زیرا هنوز نه حیوانی اهلی شده و نه چرخ اختراع شده بود ; این  مردمان هنوز خط و نگارش نداشتند و اشیاء سفالی نمیساختند . 

 این ستونهای بزرگ سنگی برای بینندگانی که از دور به آن مینگریستند ، چون غولانی پر هیبت بنظر  میامدند و بی اختیار احساس خوف و احترام را در بیننده ایجاد میکردند . جانورانی که برستونها نقش بسته یا حکاکی شده بودند دارای نیروی قدسی و روحانی درک میشدند که بر سرنوشتشان تأثیر دارند . پیکره یا نقشی از انسان در این مجموعه یافت نشده است .

این بنا ، بی شک و شبهه معبد بوده است ، کهنترین معبد ساخته شده بدست بشر . البته نمیتوان گفت که آن "کهنترین معبد انسان" است ، زیرا از معابدی قدیمتر از آن نیز خبر داریم : اعماق تاریک غارها . ( در زمانی دیگر از پدیده ی غار معبد سخن خواهیم گفت . ) 
کندوکاوهای باستانشناختی در منطقه ی گوبکلی تپه ( منطقه ی کاوشها : تقریباً ۹ هکتار ) نشان میدهند که در آن لااقل ۲۰ معبد به این شکل ( با ابعاد مختلف ) ساخته شده بود و این ساخت و سازها تا ۸۲۰۰ پیش از تاریخ متداول ادامه یافته است ( یعنی از ۱۱۶۰۰ سال تا ۱۰۲۰۰ سال قبل از زمان ما ) . 
/// بیشتر و عکس در "ادامه مطلب" ///
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

" آی سلطان " زن قهرمان تورکمن

قطعه ای کوتاه از نبرد گوک تپه :

~ در نوامبر 1881 ژنرال اسکوبلوف با ارتشی معادل 11000 نفر به سوی گوگ تپه ترکمنستان حمله ور می شود. 

گوگ تپه دارای قلعه بزرگ و مستحکمی بود.
 ترکمن ها برای مقابله با سربازان روس خندق هایی به عمق 12-10متر دور قلعه حفاری کرده بودند.

 پس از چندین روز نبرد و مقاومت سرسختانه ترکمن ها، روس ها نتوانستند وارد قلعه شوند. این بود که به فکر حفر کردن تونل افتادند.

روس ها تونلی طویل حفر کرده و به امتداد قلعه رسیدند و در کنار دیوار قلعه حدود دو هزارکیلو دینامیت کار گذاشتند. طولی نکشید که انفجار مهیبی رخ داد. قسمت بزرگی از دیوار قلعه کاملا ویران شد. در این انفجار ده ها ترکمن جان خود را از دست دادند و پس از آن سربازان روس وارد قلعه شدند و ترکمنان را که اکثریت آن ها زن و کودک بودند، به توپ بستند.

برخی زنان و کودکان در مسجد پناه گرفته بودند.حدود هشتصد نفر زن و کودک نیز محل شکاف قلعه قصد فرار داشتند که به دستور اسکوبلوف، در نهایت بی رحمی قتل عام شدند.

در آن زمان در گوگ تپه زنی به نام آی سلطان وجود داشت که بسیار شجاع و بی پروا بود. در حالی که کودکش را به پشتش بسته بود، شجاعانه به رزمنده های ترکمن یاری می رساند و حتی با سربازان روس درگیر می شد و کوچکترین ترسی از آنان نداشت. شوهرش که مرگن نام داشت، یکی دیگر از دلاوران گوگ تپه بود. آنها دو تفنگ سرپر داشتند. وقتی مرگن با یکی شلیک می کرد، آی سلطان تفنگ دیگری را برای او پُر کرده و آماده شلیک می ساخت.

ناگهان یکی از افسران روس متوجه مرگن شد. به آرامی از پشت سر به او نزدیک شده و اسلحه خود را به سمت مرگن نشانه گرفت و آتش گشود. گلوله از پشت مرگن وارد شده و از سینه او خارج شد. مرگن ناله ای کرد و بر زمین افتاد و شهید شد
آی سلطان بخاطر فقدان مرگن بسیار اندوهگین بود اما از طرفی هم خوشحال بود که شوهرش به درجه والای شهادت رسیده است. وارد مسجد شد.در آنجا زنان و کودکان ناله کنان و دعاگویان نشسته بودند. آی سلطان خطاب به زنان فریا زد: برای چه نشسته اید؟! اکنون لحظه نبرد و پیکار است! نبرد مسلمان با کافر است. برخیزید. شوهران و برادرانتان همه به خون آغشته شدند.

بیشتر زنان به تحریک آی سلطان از مسجد بیرون آمدند.بعدها آن ها در بالای پشت بام ها مستقر شده و بر روی سربازان روس، آب جوش می ریختند و یا به سوی آن ها سنگ پرتاب می کردند.آی سلطان نیز با شجاعت تمام در حالی که کودش نیز همچنان بر پشتش بسته شده بود، در کنار مردان، به دفاع از گوگ تپه پرداخت.

سرانجام جنگ در 9 سپتامبر 1879 به پایان رسید.بیشتر ترکمن ها به شهادت رسیده بودند . نیروی های روس و بازماندگان ترکمن ها‘ اجساد سربازان خود را از روی زمین جمع آوری می کردند.

حدود پنجاه سال بعد جنگ سختی بین روسیه و آلمان رخ داد. بندر لنینگراد تقریبا به ویرانه ای تبدیل شده بود. در بیمارستان ها جایی برای زخمی ها نمانده بود. پزشک جوانی مشغول معاینه بیماران بود. در همین لحظه اعلام شد که دکتر صالح به اتاق عمل برود. پزشک جوان سریعا به سوی اتاق عمل شتافت. یک افسر روس شدیدا زخمی شده و نیاز به عمل فوری داشت. دکتر صالح یاد سخن مادرش آی سلطان افتاد که گفته بود به هیچ روسی رحم نکند. لحظه ای درنگ کرد و سپس لبخندی زد و زیر لب خطاب به مادرش گفت:

إنه جان! قُوی مِردلیگ بیزدِن و ناماردلیق، دوشماندان یَأدیگأر قالسین
(مادرم! بگذار مردانگی، از ما و نامردی، از دشمن، به یادگار بماند.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

چرا ﮔﺮﮒ ها نماد تورکان جهان است؟

ﻛﺘﺎﺏ " ﺩﺩﻩ ﻗﻮﺭﻗﻮﺩ "
ازخصوصیات بارز گرگ:
1- ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﻫﻠﻲ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ! ﺍﻣﺎ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩﻱ ﺣﺘﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺳﺮ ﺧﻢ ﻓﺮﻭﺩ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﻧﺪ !

ﺷﻤﺎ ﺣﺘﻲ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺑﺎﺯﻱ ﺷﻴﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺳﻴﺮﻙ ﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻳﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻳﻚ ﮔﺮﮒ ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻜﺎﻧﻲﺧﻮﺩﻧﻤﺎﻳﯽ ﻛﻨﺪ !

ﺍﮔﺮ ﺍﺩﻋﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻳﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﻝ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻳﺪ ﺳﮓ ﮔﺮﮔﻲ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﮔﺮﮒ ﺩﺍﺭﺩ !

2- ﮔﺮﮔﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﻨﻮﻉ ﺧﻮﺩ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻧﻤﻴﻜﻨﻨﺪ !

ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﺳﮓ ﺭﺍ ﻣﻈﻬﺮ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﻱ ﻣﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﻛﺎﻣﻸ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﺋﯽ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻣﻴﭙﻨﺪﺍﺭﻳﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺳﮓ ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻨﻮﻉ ﺧﻮﺩ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ !

ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻋﻮﺍﻱ ﺳﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻫﻢ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﺍﻣﺎ ﮔﺮﮔﻬﺎ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ !

ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻩ ﺍﻳﺪ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﮔﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻣﻴﺰﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻳﻜﻲ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﻣﻴﻜﺸﺪ؟

ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻨﻮﻋﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻫﻢﺷﻜﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ !

3- ﮔﺮﮔﻬﺎ ﻓﺮﻳﺐ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻧﺪ !

ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﮔﺮﮔﻬﺎ ﺩﺭ تله ﻧﻤﻲ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺑﻲ ﻫﻮﺷﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ !

4- ﮔﺮﮔﻬﺎ ﺳﻴﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ !

ﮔﺮﮔﻬﺎ ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻘﺸﻪ ﻗﺒﻠﻲ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﻧﻤﻴﺮﻭﻧﺪ!

ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺍﺯ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻛﻮﻫﺴﺘﺎﻧﻲ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ ﺣﺘﻤﺄ ﻣﺎﺟﺮﺍﻫﺎﻱ ﺷﻨﻴﺪﻧﻲ ﺍﺯ ﮔﺮﮔﻬﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ !

5- ﮔﺮﮔﻬﺎ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺲ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ !

6- ﮔﺮگ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﺟﺎنداﺭ ﺑﻪ ﺟﻔﺖ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﺳﺖ !

ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮔﺮﮔﻲ ﺟﻔﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ ﺟﻮﺭﻱ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺪﺷﻴﺮ ﺭﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ !!

ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﮔﺮﮒ ﺭﻣﺎﻧﺘﻴک ﺗﺮﻳﻦ ﺟﺎنداﺭ ﺍﺳﺖ !

شاید به خاطر همین بود که وقتی فرستادگان چنگیز به دربار ایران را سر بریدند چنان برآشفت که گفت مگر چنگیز بمیرد که سر یک تورک در سرزمین بیگانگان بیوفتد و حمله کرد به ایران و اعراب و آخرین خلیفه عباسی را به زباله دان تاریخ سپرد.

ولی در آذربایجان خون نریخت و تبریز را پایتخت قرار داد...

قابل توجه کسانی که ما را با واژه ننگین آذری خطاب می کنند
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

پس ما چرا ترکی درس نمی خوانیم!

- پس ما چرا ترکی درس نمی خوانیم! پدرم جوابی نداشت! تنها سکوت!!! 
در ذهن خود پایتخت کشورها را مرور می کردم ناگهان باخوداندیشیدم  وگفتم مگر یک خط سیاه(مرزی )چقدر قدرت دارد که یکسوی خط می تواند ترکی درس بخواند وسوی دیگرنه!موضوع جالبی بود فردای ان روز از معلممان پرسیدم  که چرا ما ترکی درس نمی خوانیم جواب معلم این بود 
ترکی خط ندارد! 
زبان فارسی زبانی کامل وعامل اتحاد است! 
باز همان حس تحقیر سال پیش به سراغم امد ومصمم تر شدم تا فارسی راهمانند تلویزیون صحبت کنم که می کردم! 
البته در ذهن واندیشه ی من نام جدیدی وارد احساسات من شده بود آری آذربایجان!! 
اما هنوز ارتباطی راحس نمی کردم سالها گذشت ومن فارس تر از فارس ها می شدم !ماهواره وارد زندگی ماشد، کانالهای متفاوت وجالب ترکیه با یک تفاوت عمده!این کانال ها ترکی صحبت می کردند!از قاب تلویزیون  صدایی دیگر می شنیدم! در این کانالها دکترها ومهندس ها هم ترکی صحبت می کردند! وبرخلاف تلویزیون ایران هیچ ترکی مسخره نمی شد! 
برایم جالب بود بعدها کانالهای بانام آذربایجان را دیدم که همانند ما صحبت می کرد آنجا هم همه ی دکترها ترکی حرف می زدند! 
با بچه ها در کوچه فوتبال بازی می کردم روزی بچه ها گفتند بیاید برای تیم خود نامی انتخاب کنیم یکی از دوستانم گفت توو پسر خاله ات یک تیم، من ومازیار هم یک تیم، قبول کردیم ،انها اسم تیمشان  راستارگان تهران  گذاشتند!پسرخاله ی من هم گفت ماهم ستارگان تبریز! خوشحال شدم اما گفتم نه!اسم تیم ما ستارگان آذربایجان! 
بازی می کردیم وقتی اسم تیم مان ستارگان آذربایجان بود نیروی عجیبی پیدا می کردم گویا نباید می باختم هنگامی هم که می باختم بسیار ناراحت می شدم این حس جدیدی بود حسی که از شکست آذربایجان ناراحت می شدم از برد آذربایجان شاد می شدم! 
روز گار گذشت ومن بزرگ تر ونزدیکتر به زبانم شدم از موسیقی آذربایجانی لذت می بردم رقص آذربایجانی شوروشعفی خاصی داشت سالها گذشت ومن وارد دبیرستان شدم معلمی داشتیم آذربایجانی با لهجه غلیظ ترکی صحبت می کرد! اما خیلی باسواد بود بچه ها میگفتند این آقامعلم یک زمانی دردانشگاه درس می داد اما بعدها اخراج شد !برایم جالب بود بعد کلاس گفتم آقا من هم آذربایجانی هستم !اقا معلم جواب داد بسیاری از این بچه هاهم آذربایجانی هستند اما همانند تو جرات جلو امدن وگفتن اینکه من یک ترک هستم را ندارند! جواب متفاوت وخاصی بود از احوالاتم پرسید که متولد کجاهستم او متولد اردبیل بود 
با معلم آذربایجانی هروز بیشتر از روزهای قبل رفیق تر می شدم ،معلمان مجله ی داشت به زبان ترکی برایم عجیب بود تا ان زمان درایران مجله به زبان ترکی ندیده بودم !گفتم آقا این چه مجله ای است گفت بیا ببر بخوان هفته ی بعد بیاور 
از لحظه گرفتن مجله مطالب انرا خواندم تا زمانی که خوابم برد،  این مجله مرا به فکر برد تابیشتر تحقیق کنم از معلم مان کمک وراهنمایی خواستم اوهم چند کتاب اورد وگفت که مواظب باش تا به درست اسیب نرسد! می خواندم وبیشتر می فهمیدم !بیشتر می فهمیدم که به من دروغ گفتند! به من خیانت کردند ومن با حسرت به روزهای گذشته می نگریستم ،زبان من هم همانند زبان فارس ها خط داشت! حتی زبان من لهجه های متفاوتی داشت !تصویر کشورهای ترک در کتاب دکتر هیئت را دیدم وبربیشماربودن خود اگاهی یافتم، قزاقستان ،ازبکستان ،آذربایجان و قرقیزستان، ترکمنستان، ترکیه و... همه ترک بودند با مطالعه این کتاب همه چیز را دریافتم ودروغ ها بر من اشکار شد! اما ازز بان فارسی تنفری نداشتم اما دریافته بودم که زبان ترکی برای من ترک، مهمتر از فارسی است !همچنان که فارسی برای فارس زبانان مهمتر است! من با خانوده ام دیگر ترکی حرف می زدم از حق وحقوقمان می گفتم ،برای پدرومادرم جالب بود! در یافتن دوستان هم زبان بودم، بسیاری از دوستانم که فارسی با من صحبت می کردند ترک بودند 
روزها گذشت اما اینبار من در حرکت برای رسیدن به هویتم بودم ،هویت آذربایجانی! 
 سالها از ان زمان می گذرد حالا تنها فکر وذکرم وطنم وزبانم است خواهم کوشید تا درکنار هم زبانانم برای رسیدن به حق آذربایجان تلاشی کرده باشم تا تحفه ای برای آیندگان داشته باشم ! 
دیگر دوست ندارم فرزندم همانند من زبانش را قورت دهد! 
 آری می خواهم هنگام سوال و جواب ،سرش را بلند کند وهمانند پدرم سکوت نکنم تافرزندم همانند من درحسرت زبان مادریش نسوزد تا زبانش را قورت ندهد!! تا توهم بی سوادی به افکارش نفوذ نکند !تا دگر برتربینی را از خود دور کند !تا آذربایجان سربلند واستوار افتخار آفرینی کند ,برگ برگ تاریخ را از نام خود بهرمند سازد! 
یک مهر آمد ومن درحسرت  تحصیل به زبان مادریم هستم!  درحسرت سالهای که می توانستم به ترکی تحصیل کنم وموفق باشم !در حسرت روزهایی هستم که نتوانستم بازبان خودم حق خودرا بگیرم!  
من نتواستم اما می جنگم تا فرزندم بتواند!!!

آجی گئرچکلریمیز
Www.Turanian.blog.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

نصیحت های آتیلا کبیر ، فرمانده شجاع تورکان هون به ملتش

آتیلا رهبر قوم تورک هون که در زمان حیاتش بزرگ‌ترین امپراتوری را در اروپا، از رود اورال تا دانوب داشت. در زمان فرمانروایی اش وی یکی از مخوف‌ترین دشمنان امپراتوری‌های روم غربی و شرقی بود. رومیان به او لقب تازیانه خداوند داده بودند. و به او باج می‌دادند تا کاری به کار رم نداشته باشد. درباره‌اش نوشته‌اند: خدا او را برای تکان دادن تاریخ آفریده بود. 

 در اینجا سخنانی از آتیلا ذکر می شود که نشانگر شعور ملی و درک اجتماعی بالای او  و تورکان هونها می باشد: 
- عظمت وشخصیت یک هون زمانی مشخص می شود که دیدگاه وی پیرامون منافع هون ها مثبت یا منفی، روشن شود. 
- اگر تمامی حرفهای رهبر بدون اعتراض وانتقاد پذیرفته شود،نصایح وپندها بی اساس گشته وتملق وچاپلوسی به جا آورده می شود. 
- شخصی که، خارج از آزمایشگاه جنگ خود را بیش از حد برتر بداند در قعر جهالت اندیشه ها وغرورش غرق می شود. 
- برخی از هون ها در حالیکه هیچ مشکلی نیست به دنبال راه حل هستند، این بهترین شیوه است. 
- هون ها برای اهداف خاص خود دشمن تراشی می کنند. - کسی که می داند کاری نکرده و مورد تشویق قرار گرفته است، معنای تشویق ومجازات را درک نکرده وبی نظمی را امری طبیعی می بیند. 
- رهبر، هیچ گاه جروبحث نمی کند. 
- هر فردی به غیر از ملت خود به چیز دیگری بیندیشد، خیانت وبی اعتنایی او محرز است ومجازات خواهد شد. 
- فراموش نکنید، موفقیت نتیجه تلاش و تکاپوی عظیم یک فرد جسور می باشد. 
- شایعه ریشه احترام و شخصیت را می خشکاند. 
- فردی که باعث می شود در میان هون ها و قبایل وابسته به آنها اختلاف پیش آید، فرد صادقی نیست و از دشمنان محسوب می گردد، این شخص می بایست از ریشه قطع شود. اینگونه اشخاص نه تنها خود آلوده هستند،بلکه به تدریج افکار واندیشه های دیگران را نیز آلوده می کنند واز اراده و تصمیم آنها می کاهند و ریشه ها را می پوسانند. 
- فرماندهان باید حس رقابت داشته باشند، و بدانند که دیگران سعی دارند ازما پیشی بگیرند وما نیز بایستی از همان حس برخوردار باشیم ، تا بتوانیم بیشتر بتازیم، رهبر و فرماندهی که حس رقابت نداشته باشد، شخص ضعیفی خواهد بود. 
- مصرنبودن در اهداف واعمال، نوعی پذیرش شکست است وباعث سوار شدن زندگی برانسان می شود و نه انسان بر زندگی. 
- رهبر یا فرمانده باید چنان باشد که تبهکاران وگناهکاران از وی بترسند و مظلومان منتظر مراقبت و محافظت او باشند و تشویق گردند.

من آتیلا، این نصایح را به کار بستم و اگر قوم هون به کار بندد سریعتر به هدف ها می رسند
- (اگر مرا دوست دارید همانند رومی ها مجسمه مرا نسازید، بلکه سخنان مرا به فرزندانتان بیاموزید)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

«آتیلا» امپراطوری سلحشور

--- سه هزار سال پیش از میلاد در منطقه ی شومالی قوم تورک تبار و‌ جسور به نام هون زندگی میکردند
قوم هون بر اثر فشار و آزار حکومت چین، مجبور به ترک محل زندگی خود شدند و با مهاجرت خود به اروپا میرسند و حکومت قدرتمند هون های اروپا را تشکیل میدهند.

هون ها امپراطورهای بزرگی داشتند از جمله(تئومان،مته خان،لوشان،گون چان،ایچیز،اووی،اوشیلو،سویلی هو و ‌...)داشتند ولی هیچ کدام قدرت آتیلا کبیر را نداشتند.
هون ها بوسیله ی امپراطور جسور و کاربلد خود«آتیلا»توانستند نصف اروپا را در اختیار بگیرند.
کشور روم شرقی که او ‌نیز یکی از قدرت های اروپا بود از ترس آتیلا و ارتش قدرتمند او به آتیلا خراج سالیانه میداد،تا با کشور روم شرقی کاری نداشته باشد.
در سالی که آتیلا درخواست هشت برابر شدن خراج سالیانه ی روم را کرد، این درخواست توسط امپراطور روم رد شد و لشکر کشی آتیلا شروع شد.
او تمامی شهر های روم را یکی پس از دیگری و‌با کمترین خونریزی اشغال کرد و به پایتخت روم شرقی رسید.
آتیلا به طور غافلگیرانه و‌در صورتی که شهر بدون سرباز بود از اشغال این شهر صرف نظر کرد و‌ دستور عقب نشینی به سربازان خود را داد،این که چرا اتیلا این شهر مهم استراتژیک را اشغال نکرد تا این لحظه به صورت یک معما باقی مانده است.

مردم تورک‌هون در زمان آتیلا در آسایش کامل زندگی میکردند و هیچ حکومتی انها را تهدید نمیکرد.

بعد از آتیلا حکومت به دستان پسرانش(آللاک،آرناخ،دنگیز)می افتند 
کشمکش‌ سیاسی این ۳ برادر برای رسیدن به قدرت،باعث تضعیف حکومت هون شد.
حکومت قدرتمند هون به ۳ قسمت تقسیم شد
قسمتی از این قوم ‌به سرزمین
مادری خود بازگشتند
قسمتی در اروپا ماندند و به حکومت آوارها،خزرها و ‌‌بلغار پیوستند
اما اخرین قسمت از این قوم به نزدیکی رود آرال رفته و حکومت آغ هون یا هافتال را تشکیل دادند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

اثبات تورک بودن مولانا

 
--- مولانا شاعر اهل ترکیه و از نسل تورکان میباشد و زبان مادریش ترکى را نیز در آثار خویش بکار گرفته است رومى و فرزندش  گرچه اساسا نوشته ها و سروده هایشان را به سنت ادبى عصر خود، به فارسى بر قلم آورده اند - به نهضت ترکى نویسى در آناتولى پیوسته و از خود اشعار پندآمیز و راهنماى سروده شده به ترکى در خطاب مستقیم به توده هاى مردم و نیز ملمعاتى به زبانهاى عربى٫ ترکى و یونانى به یادگار گذارده اند. ابیات ترکی و یونانى سلطان ولد افزون تر از مولانا است. 
 
مولانا در شعر های فارسی نیز بر ترک بودن خویش بارها اشاره کرده است برای مثال :
 
بیگانه مگویید مرا زین کویم 
در شهر شما خانه خود می جویم
دشمن نیم ار چند که دشمن رویم
اصلم ترک است اگر چه هندی گویم
 
در بیان رشادت و جوانمردی ترکان:
 
ترک ان بود کز بیم او ده از خراج ایمن شود
ترک ان نباشد کز طمع سیلی هر قوتسوز خورد
یک حمله و یک حمله کامد شب تاریکی 
ترکی کن و چستی کن نه نرمی و تاجیکی
 
و در اخر به یاد مولانا جلال الدین محمد بلخی تورک:
 
ماه است نمی دانم خورشید رخت یا نه
بو ایریلیق اودونا نئجه جیگریم یا نه؟
 
در برخی منابع از دیوانی بزرگ به زبان ترکی و همچنین اشعار ترکى منتسب به مولانا سخن مىرودּ سامى نیهات بانارلی در کتاب "رسیملی تورک ادبیاتی تاریخی" از مولوی به شکل نخستین کسی در آناطولی که دیوان بزرگی به ترکی ترتیب داده است یاد مىکندּ دکتر ح. محمدزاده صدیق"دوزگون" در کتاب سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه به این نکته اشاره کرده و مىگوید این دیوان حاوی اشعار پر طنین و پر شوری - بخشی از آن سروده شده در وصف ائمه اطهار - بوده و صوفیان و دراویش ابیات آن را به صورت ترجیع‌بند تضمین و در محافل مجالس خود اجرا مى نموده اندּ وى با اشاره به تاثیرپذیرى شعرای آذربایجان و ترک زبان از مولانا اضافه مىکند که پس از مولانا، بسیارى مانند باقى از شعراى بزرگ دربار عثمانى بر اشعار ترکی مولانا نظیره ها گفته آنها را تضمین و استقبال کرده اندּ او، پیدایش مکتب مولویه در میان دراویش را نیز گواهى بر وجود دیوان کبیر ترکی شمرده استּ البته همه این ادعاها و ملاحظات، محل مباحثه جدى بوده و بى شک محتاج به اثبات علمى و ادله محکم اندּ 
بنا به همین مولف، "غریبی" شاعر و ناثر آذربایجانی عهد شاه تهماسب صفوى در کتاب "تذکره مجالس شعرای روم" خود که به زبان ترکی و در تبریز تألیف نموده است، ذکر و توضیحات مفصلی از مولانا و هم مطلبی درباره اشعار ترکی وی دارد.
 
منبع: Www.Turanian.blog.ir
۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

قاراخان لار

در قرن هفتم میلادی در جنگ بین مسلمانان و چینی ها که به جنگ تالاس معروف است مسلمانان موفق شدند پیروز شوند و ماوالنهر بدست مسلمانان بیافتد .

قاراخان ها که جز اتحادیه قارلوق و اویغور بودند بعد از جنگ تالاس که چین ماورالنهر را تَرک کرد به این منطقه صاحب شدند و بدلیل ارتباط زیاد با مسلمین اولین حکومت مسلمان تورک لقب گرفتند و مسلمان شدند.

تنها در یک شب(عید قربان) تعداد ۲۰۰ هزار تورک قاراخان مسلمان شدند و بطور دسته جمعی گوسفند قربانی کردند

قاراخان ها بعد از قبول اسلام وارد کشور های اسلامی شدند و‌ موفق شدند،هارون ابن سلیمان را شکست دهند و خاک آنها را بین مسلمانان(غزنوی)تقسیم کنند

پس قاراخان ها بر ماورالنهر تسلط یافتند و غزنوی ها بر خراسان تسلط یافتند.

همچنین کاشغر به عنوان پایتخت قاراخان ها انتخاب شد و ادبیات تورکان در این دوره با کتابت شدن ۲اثر بسیار ارزشمند به نام های(قوتاد قوبیلیگ)که اولین کتاب ادبی تورکان بود و (دیوان لغات الترک)که گنجینه ای بی نظیر بود در دنیا مطرح شد
لازم به ذکر است که دیوان لغات الترک یکی از ارزشمندترین کتاب در طول تاریخ است که ۷۵۰۰واژه_۳۹۰ضرب المثل،۲۲۰شعر درون آن قرار دارد
و همچنین درون آن یک نقشه وجود دارد که وسعت جغرافیایی مسلمانان را مشخص میکند که این نقشه اولین نقشه ی جهان اسلام میباشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

کوراوغلو

کوراوغلو  قهرمان حماسی مشترک میان اهالی آذربایجان و تورکمن و.... است.

باعث این قیام مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی کیشی است. وی پسری موسوم به روشن (کوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشم‌داری است به نام حسن خان. 

حسن خان بر سر اتفاقی بسیار جزئی که آن را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می‌کند، دستور می‌دهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعهٔ تلخ، روشن پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود می‌گیرد. کوراوغلو به تورکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گووراوغلو یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو می‌دانند. همچنانکه کوراوغلی در زبان تورکمنی، گوراوغلو تلفظ می‌شود.

علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب و به همراه پسرش روشن از قلمرو خان می‌گریزد و پس ازعبور از سرزمین‌های بسیار، سرانجام در چنلی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سخت‌گذر با راههای پیچا پیچ، مسکن می‌گزیند (هم اکنون در تورکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسب‌ها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش می‌دهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آب تنی می‌کند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده می‌شود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده‌است، شمشیری برای پسر خود سفارش می‌دهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را می‌گذارد، می‌میرد.

روشن او را در همان قوشابولاق به خاک می‌سپارد و به‌تدریج آوازهٔ هنرش از کوهستانها می‌گذرد و در روستاها و شهرها به گوش همگان می‌رسد.

دو کره اسب، همان اسبهای بادپای مشهور او می‌شوند، با نامهای قیرآت و دورات

عاشق جنون، اوایل کار به کوراوغلو می‌پیوندد به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چنلی‌بئل می‌پردازد و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان می‌شود.کوراوغلو و یارانش در مقابل ظلم ظالمان و پاشا ها و خان ها می ایستند و از حق مردم مظلوم حمایت می کنند.

سرانجام کوراوغلو پس ازکشمکش های فراوان موفق می‌شود حسن خان را به چنلی بئل آورده و به آخور ببندد و بدین ترتیب انتقام پدرش را بستاند. ولی هدف او تنها گرفتن انتقام پدر خویش نبود. او حامی تمام مظلومان بود و به مبارزه خود در این راه ادامه داد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

امپراطوری قدرتمند ساکا

تورکان باستان دارای شیوه حکومتی کنفدراسیونی بودند.دوره های تاریخی حکومت کنفدراسیونی تورکان باستان به سه دوره تقسیم میشود

این سه کنفدراسیون عبارتند از :
۱)کنفدراسیون بیر اوی بیل
۲)کنفدراسیون آت-اوی بیل
۳)کنفدراسیون توروک بیل

یکی از حکومت های کنفدراسیون پایانی تورکان باستان مربوط به امپراطوری تورکان بوزقیر bozkır imparatorluğu بود که قسمت وسیعی از مناطق آسیا و اروپا را تحت حکومت خود داشت.بعد از نابودی امپراطوری بوزقیر ها اولین حکومت تورکان که دوباره در این محدوده شکل گرفت مربوط به ترکان ساکا -سکایی ها- بود.

سکایی ها اولین دولت تورکان بعد از امپراطوری ترکان بوزقیر bozkır imparatorluğu بود.تورکان بوز قیر  شکل  حکومتی خود را به شکل کنفدراسیون های تاریخی ترکان باستان قرار داده بودند و محدوده ی حکومتی شان از شرق اسیا تا اروپای میانه بود.
سکایی ها مردمی بودن که در محدوده ی آسیای میانه تا دریای سیاه می زیستند و از اقوام مختلفی تشکیل شده بوده اند . بیشتر این اقوام را مردم پروترک(اجداد تورکان) شامل می شدند.
ساکا ها را نیز تشکیل دهندگان اصلی امپراطوری عظیم تورکان هون میدانند.
از ساکاها کتیبه های تورکی فراوانی با الفبای رونی تورکی - الفبای اورخون - باقی مانده است.
علاوه بر کتیبه های خود سکایی کتیبه ای از داریوش در شوش به زبان سکایی موجود  است که بیشتر لغات و تمامی افعال موجود در این کتیبه به زبان تورکی می باشد.
در منابع مختلف از سکاها با نام توران یاد شده است.ولی متاسفانه برخی از تحریف گران حتی به ساده ترین اسناد نیز رحم نمی کنند و به دگرگون جلوه دادن تاریخ میپردازند.
حتی در شاهنامه فردوسی از افرسیاب به عنوان شاه سکاهایی به عنوان گروهی از تورانیان یاد شده است.
در تاریخ تورکان سکایی افراسیاب همان آلپ ارتونقا پادشاه قدرتمند سکایی ها است که امروزه نیز حماسه آلپ ارتونقا به زبان تورکی موجود می باشد.

علاوه بر آلپ ارتونقا میتوان به تومریس خاتون ملکه سکاییان آذربایجان نیز اشاره کرد که جنگ او با کوروش مشهور است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli