(بخش اول)
آزربایجان واحد :

--- تا سال ۱۸۱۳ میلادی آزربایجان بصورت کشوری واحد بر ممالک محروسه قاجار حاکم بود. در کشور محروسه قاجار که سیستم فدرال سنتی – حاکمیت خانات - بر آن حکم میراند مملکتی ولیعهد نشین بود. پس از امضای قراردادهای گلستان و تورکمانچای آزربایجان  به دو قسمت تقسیم گردید.

(بخش دوم)
آزربایجان شمالی :

--- اراضی  آزربایجان ۲۸۰ هزار کیلومتر مربع از اراضی‌اش همچنان در ترکیب دولت قاجار ماند و ۱۳۰ هزار کیلومتر مربع از اراضی‌اش به روسیه تزاری الحاق گردید. روسیه تزاری پس از اشغال نیمی از آزربایجان شروع به کوچاندن ارامنه و دیگر ملت‌های به اراضی  آزربایجان  نمود.

در قرارداد تورکمنچای ماده ای را گنجانده بود که طبق آن دولت قاجار تعهد داده بود که اسباب مهاجرت ارمنی های ساکن ممالک محروسه به روسیه را با هزینه خود مهیا کند. و روسیه ۴۰ هزار خانوار از این ارمنیهای مهاجر را در شهرها و دهات آذربایجان، خصوصا اطراف شهر کاملا تورکنشین ایروان سکونت داد.

لازم به ذکر است که اولین خانوار ارمنی، که خانوار مهاجری از شهر مراغه بود، در همین زمان در خانکندی قاراباغ سکونت داده شد. بعدها ارمنی های فراری از عثمانی را نیز در قسمتهای غرب خاک آذربایجان شمالی مسکون کردند و بتدریج مقدمات تشکیل کشور ارمنی را شروع کردند.

تا اینکه در سال ۱۹۱۸ ارمنستان در منطقه ای که هرگز ارمنی نشین نبود تشکیل شد و این در حالی بود که در آن زمان نیز بیش از ۷۰% ساکنین پایتخت این کشور، ایروان، را تورکهای آذربایجانی تشکیل میدادند ولی به مرور زمان ده‌ها هزار نفر از آنها قتل عام شدند و بقیه را هم از آنجا فراری دادند.

لازم به ذکر است که ارمنستان کنونی همیشه قطعه ای از خاک آذربایجان و تورکنشین بوده و این کشور به کمک روسیه و دنیای مسیحیت در خاکهای اشغالی آذربایجان تشکیل شده است .

تا سال ۱۹۱۸ آذربایجان شمالی تحت سلطه روسیه تزاری بود تا اینکه مردم آذربایجان به رهبری محمد امین رسول زاده در آن سال موفق به ایجاد جمهوری دموکراتیک آذربایجان شدند و این جمهوری مستقل، که اولین جمهوری دموکراتیک در جهان شرق بود، در مدت دوسال به پیشرفتهای عظیمی در ساحه های اقتصاد، کولتور، دمکراسی و ...نایل شد.

شوونیسم استیلاگر روس که تسلط خود بر چاههای نفت آذربایجان را از دست داده بود، این بار که در لباس کمونیسم ظاهر شده بود تاب دیدن آذربایجان آزاد ومستقل را نداشت، به دستور مستقیم لنین ، این جمهوری در سال ۱۹۲۰ توسط ارتش سرخ به خاک و خون کشیده شد و آذربایجان شمالی دوباره به اشغال روسها درآمد. 

روسها و ارمنیها بعد از اشغال آذربایجان ده‌ها هزار نفر را اعدام و بیش از ۸۰ هزار نفر از مبارزین و روشنفکران آذربایجانی را به سیبری تبعید کردند و همه آنها در آنجا جان باختند.

اراضی جمهوری آذربایجان که در محافل بین المللی آن زمان به رسمیت شناخته شده بود، بیش از ۱۳۰هزار کیلومتر مربع بود، و بعد از اشغال دوباره توسط روسها ، دوباره با تهدید و زور توسط لنین و استالین تجزیه شده و به دیگران بخشیده شد، شهر دربند به روسیه ، بورچالی را به گرجستان و زنگه‌زور و گؤیچه ماهالی را به ارمنستان دادند بطوری که اراضی آذربایجان به ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع تقلیل یافت، که مساحت امروزه جمهوری آذربایجان را تشکیل میدهد. 

بعد از فروپاشی شوروی و استقلال دوباره آذربایجان شمالی نیز روسهای سلطه گر دست از سر آذربایجان برنداشته اند و بیش از ۲۰% خاک آذربایجان را به اشغال ارمنیهای داشناک در آورده اند.

پس از برقراری نظام کمونیستی و اشغال دوباره جمهوری دموکراتیک  آزربایجان  بخشی از کشور آزربایجان شمالی به روسیه – دربند، داغستان- بخشی به گرجستان- بورچالی- بخشی به ارمنستان- گؤیچه، مهری، زنگه زور- بخشی نیز- قاراباغ- پس از سال ۱۹۹۰  به حمایت روس و ایران به ارمنستان الحاق گردید.

ارمنستان امروزی بر اراضی‌ تاریخی آزربایجان نهاد شده است که پایتخت آن ایروان (شیروان شاهلار) از قدیم زادگاه خان‌های جنگ آور آزربایجان بود جمهوری آزربایجان شمالی دولت  ملی مستقل است و مساحت اراضی‌اش ۸۶ هزار کیلومتر مربع میباشد.

بزرگترین کشور قفقاز و در گذرگاه اروپا و آسیای جنوب غربی و در کنار دریای خزر است. پایتخت آن باکو است  ۲۰ در صد اراضی  آزربایجان شمالی بکمک  روس و سکوت وحمایت ایران‌ در اشغال  ارمنستان است.

جمهوری خودمختار نخجوان که از خاک اصلی جمهوری آزربایجان شمالی جدا مانده و استان خودمختار قره‌باغ کوهستانی نیز واحدهای فدرال جمهوری آزربایجان شمالی هستند.

ناحیهٔ قره‌باغ و هفت بخش پیرامون آن واقع در جنوب غربی جمهوری آزربایجان شمالی در جریان جنگ قره‌باغ و درپناه روس ها به اشغال نیروهای ارمنستان درآمده‌است.

نوع حکومت جمهوری آزربایجان شمالی ، جمهوری پارلمانی چند حزبی با یک مجلس قانون ‌گذاری است. این جمهوری سکولار بوده و از سال ۲۰۰۱ به عضویت شورای اروپا درآمده‌است.

---///بخش سوم و چهارم آزربایجان جنوبی , را در ادامه مطلب مطالعه فرمائید ///---

.
.
.
( بخش سوم )

آزربایجان جنوبی . بخش اول :

بعد از اشغال شمال آزربایجان توسط روسها، آزربایجان جنوبی تا انقراض سلسله قاجار به صورت مملکت خودگردان با حفظ خاکهای تاریخی خود در ترکیب ممالک محروسه قاجار به حیات خود ادامه داد، اما جدا شدن قسمت شمالی آن، ضربه شدیدی بود بر پیکر آذربایجان کهن و روحیه مردم غیرتمند آن، و همچنین باعث تضعیف نفوذ و موقعیت تورکها و آذربایجان در ممالک محروسه قاجار شد. 

سرزمینهای تحت حاکمیت قاجار "ممالک محروسه قاجار" نامیده میشد و از چهار مملکت مستقل و کاملا خودگردان، آزربایجان؛ خراسان و ... و چند ایالت، گیلان و... تشکیل شده بود.   

دولت استعمارگر انگلیس که موفق به تحمیل قرارداد ننگین ۱۹۱۹ بر دولت قاجار نشده بود و از پیشرفت نتایج مشروطیت و شروع نهادینه شدن دمکراسی و همراهی احمد شاه با این روند، شدیدا نگران بود، با ترتیب دادن کودتایی در سوم اسفند سال ۱۲۹۹ نوکر و دست نشانده خود، رضا پالانی، مهتر سابق سفارت انگلیس در تهران، را بر اریکه قدرت نشاندند و حاکمیت را به اقلیت فارس منتقل کردند. طبق یادداشتهای آن زمان، فقط ۸% جمعیت ممالک محروسه را اقلیت فارس که تا آن زمان تاجیک نامیده میشدند، تشکیل میدادند.

با شروع حکومت دست نشانده رضا پالانی ممالک محروسه دربست در اختیار انگلیس قرار گرفت.
 آزربایجان جنوبی از ۱۵ دسامبر ۱۹۲۵ با کار آمدن رژیم شاه فارسی وتشکیل ایران قلابی  تا به امروز  زیر اشغال ایران  می‌باشد.

پس از سال ۱۹۲۵ و لغو کشور ممالک محروسه قاجار و تشکیل دولت باسمه‌ای و  قلابی ایران توسط رضاخان پهلوی  آزربایجان جنوبی به زور سرنیزه به کشور شاهنشاهی ایران الحاق گردید- نام دولت ایران برای اولین بار در سال ۱۹۳۶ توسط به اصطلاح مجلس ملی رضاخان تصویب شد.

 یکی از اهداف انگلیسی‌ها از به روی کار آوردن رضا پالانی از بین بردن حاکمیت و نفوذ تورکها در ممالک محروسه بود. انگلیسی‌ها صدها سال با تورکهای عثمانی، تورکان حاکم در هند، قاجار و... در نزاع بودند، و با توجه به سابقه تاریخی تورکان در خلق امپراتوری ها، در همه جا سعی میکردند تا نفوذ تورکها را کم کنند تا آنها نتوانند زمانی دوباره متحد شده و منافع استعمارگران غرب را تهدید کنند.

علاوه بر آن در ممالک محروسه قاجار این تورکان بودند که سرسختانه در مقابل نقشه های سلطه گرانه انگلیس می ایستادند، مثلا قشقایی‌ها در جنوب، کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان، شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و ... و همچنین همه ایده های آزادی خواهی، سوسیالیستی و ضد استعماری نیز، که در تضاد با اهداف امپریالیستی انگلیس بود، همیشه از طرف تورکان مطرح میشد، مثلا انقلاب مشروطیت، نهضت خیابانی، و... لذا تورک ستیزی و محو آذربایجان مهمترین وظیفه ای بود که بر عهده رضا پالانی گذاشته شده بود. همه نقشه‌ها توسط انگلیسی‌ها و ایدئولوژیستهای پان فارسیسم کشیده میشد و رضا پالانی آنها را اجرا میکرد.

بعد از انحلال سلسله قاجار، ممالک محروسه قاجار به ممالک محروسه پهلوی تغییر نام داده شد و بعد از چندین سال جنگ بر علیه حکومت های خودگردان ممالک محروسه، و از بین بردن آنها، در سال ۱۹۳۶ اسم "ایران" را که از لابلای افسانه های شاهنامه پیدا کرده بودند بر روی ممالک محروسه گذاشتند. 

برای هویت زدایی از تورکان ، زبان فارسی را که زبان مردم اقلیت بود رسمی کردند، آموزش به زبان تورکی را ممنوع، آثار باستانی تورکان را نابود، چاپ و داشتن کتب تورکی را ممنوع؛ تاریخ تورکان و ایران را کلا جعل و صدها کار غیر انسانی دیگر در این راستا انجام دادند.

ایدئولوژی موهوم و بی اساس آریاگرایی را نیز از همین دوران وارد ایران کردند، و با اجیر کردن دهها مزدور، برای قوم موهوم #آریایی تاریخی ۲۵۰۰ ساله با شکوه! نویسانده و در جهت ضدیت با دین مبین اسلام، عقاید زرتشتی گری را برجسته نمودند تا به حاکمیت نامشروع و دست نشانده آنها مشروعیت تاریخی درست کنند.

ادامه در بخش دوم👇

(بخش چهارم )

آزربایجان جنوبی . بخش دوم :

تقسیم دوباره اراضی آزربایجان در آزربایجان جنوبی
پس از الحاق  آزربایجان جنوبی، رژیم به تقسیم اراضی آزربایجان جنوبی وپیش کشی آن به ایالات دیگر پرداخت. مملکت آزربایجان جنوبی را به استانهای مختلف تقسیم و اسم آذربایجان را از روی آنها برداشتند تا کلا اسم آذربایجان از ذهن تورکان زدوده شود. انگلیسی‌ها رضا پالانی پس از بوجود آوردن یک حکومت مرکزی مستبد، بدستور اربابانش تقسیم اداری کشور را عوض کرد.

در تاریخ ۱۶/۸/۱۳۱۶ به موجب قانون مجلس رضا شاه، تقسیمات کشور و همچنین اسامی تاریخی ایالات حذف و کشور ایران به شش استان شمال غرب، غرب، شمال، جنوب، مکران و شمال شرق تقسیم می شود. نامهای تورکی شهرها و روستاها حتی اسامی کوه‌ها و رودخانه‌ها به فارسی تغییر یافت و سخن گفتن به زبان تورکی در مدارس و شهرها ممنوع گردید. 

بعد در آذرماه همان سال با تجدید نظر در تقسیمات سابق، کشور  باسمه‌ای  موسوم به ایران به ده استان تقسیم شده و بصورت مضحکی بر اساس شماره هایی از یک تا ده نام گذاری می شود. تبریز مرکز استان سوم و اورمیه مرکز استان چهارم شده حدود آذربایجان و نام آذربایجان بطور کامل از نقشه کشور حذف می شود. در این تقسیم بندی اردبیل جز استان سوم است.

اما این تقسیم بندیها و نامگذاریهای مغرضانه بغیر از دوران پر افتخار جمهوری خود مختار و فرقه دموکرات آذربایجان تا سال ۱۳۳۹ ادامه می یابد. در این سال استانهای سوم و چهارم با نامهای آذربایجان شرقی و غربی ایجاد می گردد. در کل کشور موسوم به ایران به ۱۳ استان و ۸ فرمانداری کل(بعدا ۱۱ فرمانداری کل) تقسیم می شود.

 کوتاه مدتی در تقسیمات جدید اگرچه برخی از شهرهایآزربایجان جنوبی( اراک، ساوه، سونقور، بیجار، قوروه، انزلی و...) به استانهای مجاور داده می شود و همدان را از پیکره آزربایجان جنوبی  جدا و به فرمانداری کل تبدیل میکنند اما خوشبختانه استانهای آذربایجان شرقی و غربی از تیغ پان آریاییسم پهلوی تا حدی در امان می مانند. در این تقسیم بندی استانهای اردبیل و زنجان جز استان آذربایجان شرقی هستند.

در این میان آستارا که قبلا بخشی از شهرستان اردبیل بود خود در سال ۱۳۳۷ به یک شهرستان تبدیل شد. این شهر کاملا آذربایجانی در کمال ناباوری، در سال ۱۳۵۰ از آذربایجان شرقی جدا و به گیلان واگذار گردید. 

با جدا شدن آستارا از اردبیل ارتباط آذربایجان با دریای خزر بطورکامل قطع شد و تمام سواحل غربی دریای خزر به گیلان واگذار گردید. به این ترتیب آزربایجان جنوبی تنها بندر خزریانی خود را از دست داد واز همه عواید گمرکی، توریستی، شیلات ... که متعلق به این بندر بود محروم شد.    

بتدریج زنجان نیز فرمانداری کل شده همراه دیگر فرمانداریهای کل یازده گانه تا سال ۱۳۵۷ به استان تبدیل می شود. در این مدت اردبیل نیز در حال طی کردن پروسه تبدیل شهرستان به فرمانداری کل بود که به دلیل بروز انقلاب این روند متوقف شد.  متاسفانه تقسیم بندی خاک آزربایجان جنوبی بعد   انقلاب اسلامی  نیز ادامه یافت.

اول قزوین از زنجان و بعد در سال ۱۳۷۲ اردبیل از آذربایجان شرقی جدا شده و به استانهای مستقل تبدیل و نام ابدی آذربایجان از روی آنها حذف گردید. بد نیست اشاره ای هم به تقسیم استان خراسان بکنیم که به ۳ استان تقسیم کردند ولی اسم تاریخی خراسان را بر روی هر سه استان باقی گذاشتند. 

در مجموع شهرهای زنجان، همدان، قزوین، سونقور، بیجار، قروه، ساوه، قم، کرج، نظر آباد، اشتهارد، بوئین زهرا، آبیک، شهریار و... مناطقی هستند که به مرور از پیکره آزربایجان جدا شده اند.

از دیگر اقدامات شونیسم که با سرکار آمدن دیکتاتوری رضا خان آغاز شد تغییر نام مکانها به اسامی فارسی بود! سیستم شونیسم اشغال گر علاوه بر تکه تکه کردن آزربایجان جنوبی در استانهایی با اسامی مختلف چون آذربایجانشرقی و غربی و همدان و زنجان و مرکزی و اخیرا اردبیل و اعطای بعضی قسمتهای منطقه آزربایجان جنوبی به استانهای همجوار (تهران، گیلان ، کردستان و کرمانشاهان) ، 

به تعویض نام بعضی شهرهای  آزربایجان , ده‌هات  و اماکن تاریخی‌ ,خیابان, رود‌ها دریا‌ها ,سنگ ها ..... نیز اقدام کردند که از آن جمله اند👇

ماکی = ماکو
چالدران = قره عینی
سلماس = دیلمقان 
اورمی = اورمیه
اشنویه = اوچ نووا(اوشنو)
پیرانشهر = خانا
مهاباد = سویوق بولاق
بوکان = بی کندی
شاهین دژ = صائین قالا
سردشت = ساری داش
هشترود  = سرسکند
ارسباران = قاراداغ
مشکین شهر = خیاو
آذرشهر = توفارقان 
ملکان ملک= ملک کندی 
نقده = سولدوز
و ......