وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نبرد ملازگرد» ثبت شده است

بزرگترین فرمانده نظامی و فاتح اصلی سرزمین های مختلف از خراسان و جنگ دندانقان با غزنویان تا اناطولی ویکی از  بزرگترین جنگهای تاریخ قرون وسطی در ملازگرد و غلبه بر رومیان در امپراطوری تورک سلجوقی کیست ؟؟

ابْراهیمِ اِیْنال (451ق/1059م) 

- پسر یوسف اینال و نوه سلجوق بیک از سران مقتدر خاندان سلجوقی و فاتح بسیاری از متصرفات اولیۀ آنان. مأموریتها و فتوحات: در تمام کتابهای تاریخی که ذکری از ابراهیم رفته همه‌جا وی در نقش سرداری لایق، جنگاور و مقتدر ظاهر می‌شود که پیوسته در حال تاخت و تاز و گشودن شهری یا محاصرۀ قلعه‌ای است.  رهبری بسیاری از لشکرکشیها را به عهده داشت، بنابراین در توسعۀ قلمرو سلجوقیان سهم بسیار بزرگ ومهمی را باید از آنِ ابراهیم اینال دانست.)

--- اولین فتح بزرگ ابراهیم اینال:
  گویا نخستین فتح ابراهیم اینال مسئولیت فتح نیشابور بود. . وقتی ابراهیم با 200 مرد بر کران نیشابور رسید رسولی به شهر فرستاد و پیام داد که وی مقدمۀ سلجوقیان، . از نیشابوریان می‌خواهد که بگذارند به شهر درآید و به نام سلجوق خطبه کند وگرنه باز خواهد گشت و به سلجوقیان خبر خواهد داد. در ضمن به آنان هشدار داد که به زودی لشکری بزرگ بر اثر او خواهد آمد. اهل نیشابور به توصیۀ یکی از بزرگان شهر (قاضی صاعد) یا ابراهیم اینال از در صلح درآمدند و به استقبالش شتافتند . ابراهیم اینال با سواران خود به شهر درآمد و به مسجدجامع رفت و آنجا اسماعیل عبدالرحمن صابونی، خطیب مشهور شهر را، بر آن داشت تا به نام سلجوق خطبه کند  و بدین ترتیب نیشابور از قلمرو سلطان مسعود بیرون رفت و زیر نگین قدرت سلجوقیان درآمد.
--- هجوم به روم : پس از آنکه ابراهیم اینال کارش بالا گرفت و در نقاط مختلف به تصرفاتی دست یافت، به تدریج گروه کثیری از غزهای ماوراءالنهر بر او گرد آمدند. ابراهیم اینال از آنان خواست تا برای دست سافتن به امکانات و غنایم به روم رفته، در راه خدا جهاد کنند. براساس این توصیه، در 440ق غزان به سرداری ابراهیم اینال به ملازگرد، ارزروم و سرانجام به طرابوزان حمله بردند. سپاه عظیمی از روم و ابخاز، در شمال غربی گرجستان، با غزان روبه‌رو شدند و جنگهای شدیدی میان آنان درگرفت. در پایان پیروزی نصیب غزها بود و جماعت زیادی از سپاه مقابل به اسارت درآمدند. در میان اسیرشدگان پادشاه ابخاز به نام قاریط یا لیپاریت، لیفاریط)بود که برای نجات خود حاضر شد 000‘300 دینار بپردازد و نیز هدایائی به بهای 000‘100 دینار تقدیم نماید، ولی ابراهیم نپذیرفت . در این حمله که ابراهیم به قصد جهاد انجام داد، تا فاصله‌ای پیش رفت که میان او و قسطنطنیه بیش از پانزده روز راه نبود و غنایمی به دست آورد که برای حمل آن ده هزار گردونه را به کار گرفتند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

نبرد ملازگرد

جنگی شدید در هیاهوی شیپورها و طبل های ترکان سلجوقی و ناقوس های مسیحی در گرفت.موثرترین سلاح سلجوقی ها در کنار نیروهای معنوی،روش  جنگی اجدادی ترکان یعنی تیراندازی بر روی اسب بود.در نهایت لشکر روم منهزم شد،امپرطور روم به اسارت درآمد ،آلپ ارسلان او را آزاد گذاشت تا به استانبول برگردد لیکن رومانوس دیوجانوس در بازگشت به دست خود رومی ها ابتدا کور گردید و سپس کشته شد.

آلپ ارسلان،از یک سو به فتوحات روى آورد که خود سبب به دست آوردن غنایم فراوان، و نیز کسب وجهه و اعتبار مى‏شد.همچنین امیران محلى هر دیار را، با آن که مى ‏توانست آنان را سرکوب کند، سرجایشان گماشت و به گرفتن مبالغى پول اکتفا کرد.این سیاست دو پهلویى بود که هم سبب آرامش منطقه مى ‏شد و هم در صورت بروز بحران، خطرزا بود. 

آلپ ارسلان با خلیفه عباسى نیز به آرامى و بدون تهدید برخورد کرده حاضر نشد با رفتن به بغداد خود را در موقعیت دشوار رویارویى با خلیفه یا اطرافیان او قرار دهد.معمولا خلیفه در بغداد وزیرى داشت، چنان که سلطان سلجوقى نیز امیر الامرایى در آنجا مى ‏گماشت .علاوه بر آن، وزیر سلطان با وزیر خلیفه مى‏ کوشیدند تا مشکلات دو طرف را حل کنند.شگفت آن که، نظام الملک دخترش را به فرزند ابن جهیر، وزیر القائم عباسى داد و بدین صورت روابط مستحکمى میان آن دو درگاه ایجاد شد.این قبیل ازدواج‏هاى سیاسى در این دوره تاریخى، بسیار گسترده و فراوان است. 

آلپ ارسلان چند سال پیش از کشته شدنش که در سال 465 رخ داد، پسرش ملکشاه سلجوقى را که امیر زاده ‏اى نیرومند اما بسیار جوان بود، به جانشینى گماشت.بدین ترتیب راه براى ادعاى سایر افراد خانواده بسته شد. 

 وصف راوندى از این سلطان سلجوقى خواندنى است: 

سلطان آلپ ارسلان پادشاهى بود با هیبت و سیاست، تازنده و کامکار و بیدار، دشمن شکن خصم افکن، بى‏نظیر و جهانگیر، تخت آراى و گیتى گشاى، قدى عظیم داشت و محاسنى دراز، چنانکه به وقت تیر انداختن گره زدى و هرگزى تیر خطا نکردى...و از سر محاسن تا سر کلاه او گویند دو گز بودى و هر رسول که پیش تخت او آمدى، بهراسیدى.

                       

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli