در سال 1320 بعد از سقوط رضاخان در ایران عده‌ای از دانشجویان پان ایرانیست در تهران از جمله محسن پزشکپور، محمد رضا عاملی، پرویز صفیاری و …. با نام انجمن پان ایرانیست شروع به فعالیتهای نژادپرستانه نموده و با بهره‌گیری از خلاء موجود دست به حملات تروریستی و خشونت‌آمیز علیه دیگر گروهها زدند.

در پانزده شهریور ماه 1325 یکی از افراد این حزب با انفجار بمب دستی خود ساخته‌اش، کشته می‌شود. در سالروز مرگ او رئیس گروه، محسن پزشکپور، با قرائت پیمان‌نامه‌ای که به نام «‌فرمان رئیس» ‌معروف است، فعالیت گروه را با نام "حزب پان ایرانیست" آغاز می‌نماید.

با حمایتهای فراوان خارجی و شخص شاه در داخل، این حزب در ارکان قدرت پادشاهی ایران وارد شده و به ادعای خود سعی در ایفای رسالت خود در پیشگاه نژاد ایرانی!؟ و «‌نظام شاهنشاهی» ‌می‌نماید که از آن نمونه می‌توان به دفاع سرسختانه این حزب از اصول ششگانه شاه و معرفی نمودن شاه به‌عنوان «نظم اجتماعی ملت ایران»!؟ اشاره کرد.

در سال 1353 به دستور شاه به حزب رستاخیز که تنها حزب رسمی کشور معرفی شده بود، می‌پیوندند.

پس از انقلاب 1357 به ظاهر توبه می‌کنند، و در سال 1359 از کشور فرار می‌کنند. متاسفانه در سال 1370 در زمان زمامداری حامی باستان‌گرایی و آریاگرایی آقای رفسنجانی امان‌نامه گرفته و با بازگشت به ایران فعالیتهای فاشیستی خود را از سر می‌گیرند. منبع مالی این حزب طبق اسناد به دست آمده ساواک بوده که به دستور شخص شاه تامین می‌شده است. از نظر فکری این حزب را حزبی «فاشیست، طرفدار نازیسم و نئونازیسم، طرفدار سلطنت و مرتجعین، و مخالف مدرنیزم» دانسته‌اند.

حتی اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در ایران نیز این حزب را یک حزب «نئونازی» ‌معرفی می‌کند که خواهان تجاوز به همسایگان و تصرف سمرقند و بخارا، خوارزم و قفقاز، چچن و تمام جمهوریهای آسیای میانه (تورکیستان)، ترکیه و نیز بحرین بوده است.

این حزب اساسی‌ترین رسالت خود را گسترش و تحمیل زبان و فرهنگ فارسی بر مردم ایران و کشورهای همسایه و نابودی فرهنگ‌ها و زبانهای عربی، تورکی می‌داند.