↩در آنسوی آراز صدای زنگ مدارس طنین دلنواز خودی بودن و خود بودن دارد.
میلیونها کودک و نوجوان وجوان آزربایجانی با صدای این زنگ راهی مدارس و دانشگاه ها می شوند
تا با گذشته و امروز خود آشنا شوند.
این آشنایی توان گام نهادن به فردا را در آنان برمی انگیزد تا با چشمانی خودی و بدون زنگار دیگری با زندگی و محیط اطراف خود آشنا و هماهنگ شوند.
آنها آموزش می بینند تا شهروندانی خوب و لایق برای میهن و ملت خود باشند و جامعه خود را به شکلی زیبا و خودی بسازند.
زبان مادری آموزش داده شده در این مدارس و مؤسسات علمی فاکتوری بسیار مهم در برانگیختن این خود آگاهی ملی برای سامان بخشی و تأسیس حیاتی در شأن انسان، هم در عرصه فردی و هم در سپهر اجتماعی است.
رویاهای شبانه آنان پر است از داستانهای قهرمانی دده قورقود و شعرهای زیبای نسیمی و فضولی و...
که آرام‌بخش روح عاشق و عاصی آنهاست و آموزه های بزرگان آزربایجان زینت بخش عقل و منطق آنهاست.
آنها هر فکر و سخنی را از نگاه آزربایجان می بینند و جذب می کنند و خود را برای بسط و ترویج افکار و زیباییهای آزربایجان آماده می کنند.

↩-- ولی در بخش جنوبی آراز هم نژادان آنها سرنوشت متفاوتی دارند برای این هم اصلان جنوبی مدرسه و دانشگاه مرکزی است برای مانقورت سازی و زبان و آموزه هایی که هیچ ارتباطی با هویت ملی آنها ندارد.
زنگ آغاز سال تحصیلی در آزربایجان جنوبی بیشتر از آنکه زنگ فرهنگ و علم باشد، زنگ آغاز از خود بیگانگی و تبعید معرفتی در سرزمین مادری است.
آغاز سال جدید تحصیلی برای تورکهای آزربایجان واقع در بخش جنوبی آن به معنای آغاز حاکمیت قهری زبان و فرهنگ تحمیلی و سرنیزه ای است که با حاکمیت آن، فرزندان آزربایجان هر روز بیشتر و بیشتر از هویت و انسانیت خود دور می شوند و
باید بقیه عمر را صرف تلاش و کوششی نمایند تا در سایه آن بلکه بخشی از هستی به فراموشی سپرده شده خود را بازیابند و بتوانند نگاهی خودی به جهان داشته باشند.
در رویاها و خیالهای این کودکان داستانهای پرشکوه دده قورقود جایی ندارد و روح عاشقشان از اقیانوس ادب نسیمی و فضولی و...
هیچگاه سیراب نخواهد شد.
آنها رباتهای بی روح فرهنگ دیگری و گلادیاتورهای بی گانه پرستی خواهند شد که برای اربابان خود تمامی عمر را باید به هنرنمایی بپردازند
تا شاید توجه و نظر این اربابان بی گانه را جلب نمایند.
زنگ آغاز سال تحصیلی برای میلیونها کودک و نوجوان و جوان تورک در آزربایجان جنوبی ، زنگی با طنین بیگانگی و خود فراموشی قهری و اجباری است.....