اوایل قرن بیستم، سلسله وقایعی موسوم به «انقلاب مشروطیت» در ایران کنونی رخ داد که تاریخ کشور را تماماً دگرگون نمود. در پی این وقایع، دولت تورک قاجار و حاکمیت هزار ساله‌ی تورک‌ها در ایران ساقط شد و یک دولت دست‌نشانده به نام پهلوی مبتنی بر یک قومیت اتنوپولیتیک جدید با نام کنونی فارس بر کشور حاکم گردید.

در عین حال، حرکت مشروطه مقدمات رسمیت انحصاری زبان فارسی را در ایران فراهم ساخت. زبان تورکی از آموزش، مطبوعات، مکاتبات دولتی و غیره طرد گردید و فارسی به تنها زبان همه‌ی این عرصه‌ها تبدیل گشت.

علاوه بر این، حرکت مشروطه، بهانه‌ی قشون‌کشی و حضور نظامی روسیه تزاری را نیز در ایران فراهم نمود. قتل‌عام مردم تورک در آذربایجان و خراسان از جمله ددمنشی‌ها و جنایت‌هایی بود که روسیه‌ی تزاری در پی انقلاب مشروطه در ایران انجام داد.

دولت‌های غربی بخصوص انگلستان در بحران‌سازی، ایجاد انحراف در اصلاحات و نوسازی سیاسی قاجار، ایجاد انحراف در نهضت عدالت‌خواهی شهروندان ممالک محروسه، گسترش تئوری وارداتی مشروطه منطبق بر منافع انگلیس، تغییر سیستم سیاسی، اداری و دولتی و انتقال قدرت سیاسی از تورک‌ها به قومیت اتنوپولیتیک فارس در ایران نقش عمده‌ای داشتند.

نقش منورالفکران و روحانیون به اصطلاح آزادی‌خواه و نوگرا نیز در گسترش تئوری حرکت انگلیسی مشروطه قابل توجه است. عناصر مذکور نقش ابزاری مهمی در اجرای پروژه‌ها و انعقاد قراردادهای مالی به نفع دولت انگلیس داشتند. بسیاری از این سیاسیون، منورالفکران و روحانیون به اصطلاح آزادی‌خواه از مدت‌ها قبل، یعنی قبل از ظهور جریان مشروطه حقوق‌بگیر دولت انگلستان بودند.

در اواخر حکومت قاجار، سفارتخانه‌ی انگلیس مکانی برای بست‌نشینی معترضین به حکومت و به تعبیر بهتر، مکانی برای تجمع تورک‌ستیزان، قاجارستیزان و اقشار فریب‌خورده بود.

سید عبدالله بهبهانی - از معترضین به قاجاریه و بعدها از رهبران جریان انگلیسی مشروطه - دو نامه به سفارتخانه‌ی انگلیس نوشت که در نامه‌ی دوم از کاردار آن سفارت برای تضعیف دولت قاجار و احقاق مطالبات معترضین به حکومت، طلب همراهی نمود.

سفارت انگلیس نیز همراهی خود را اعلام داشت. بهبهانی بازاریان و تجّار معترض به حکومت را از همراهی سفارتخانه آگاه کرد که در صورت برخورد با آنها، به سفارتخانه‌ی انگلیس متحصن و ملتجی شوند. بدین‌ترتیب، دروازه‌ی سفارت انگلیس به روی تورک‌ستیزان، قاجارستیزان و مردم فریب‌خورده باز شد؛ همچون باز شدن مدرسه‌ای به روی دانش‌آموزان.

آنچه تحصن در سفارتخانه‌ی انگلیس را، قابل توجه می‌نماید، یکی نقش سفارتخانه در ترویج اندیشه‌ی کولونیالیستی ایرانی‌گرایی - فارس‌گرایی تحت لفافه‌ی مشروطیت و به اصطلاح آزادیخواهی و اجرای گام به گام پروژه‌ی براندازی دولت تورک قاجار و پایان بخشیدن به حاکمیت هزار ساله‌ی تورک‌ها در ایران، و دوم تعداد شرکت‌کنندگان در تحصن و تیپ مختلف آنان است.

ناظم‌الاسلام کرمانی در اثر خود «تاریخ بیداری ایرانیان» نقش سفارت را در تبلیغ افکار وابسته به خود (تبلیغ فارس‌گرایی و ضدیت با قاجاریه و تورک‌ها) چنین بیان می‌کند: «می‌توان گفت سفارتخانه در حکم یک مدرسه شده است، چه در زیر هر چادر و هر گوشه جمعی دور هم نشسته‌اند، و یک نفر عالم سیاسی از شاگردان مدارس و غیره آنها را تعلیم می‌دهد. یعنی چیزهای تازه‌ای به گوش می‌رسد که تاکنون احدی جرأت نداشت بر زبان بیاورد...»

سفارت انگلیس ظرف چند روز، هزاران فارغ‌التحصیل داد که اکثر آنها طوطی‌وار لفظ مشروطه را تکرار می‌کردند.

میرزا نصرالله خان مشیرالدوله از نخستین رجال سیاسی به ظاهر آزادیخواهی بود که وقتی تعدادی از معترضین حکومت به او مراجعه کرده و چاره‌جویی می‌کنند، تکلیف مردم را در «مشروطه‌خواهی» می‌بیند. این نخستین بار است که نام «مشروطه» در این اوضاع شنیده می‌شود...

هر چند در سفارت، حسینقلی خان نواب (از اعضای لژ فراماسونری بیداری) و میرزا یحیی خان (روسوفیل)، منشیان سفارت در ملاقات با متحصنین گفتند: بهتر آن است که مقصود را بالا ببرید و اهمیت بدهید؛ اما متحصنین گفتند: ما «عدالتخانه» می‌خواهیم. نواب گفت: نه این خوب نیست بگویید ما «مشروطه» می‌خواهیم.

منابع:

۱. کرمانی، ناظم‌الاسلام. تاریخ بیداری ایرانیان.
۲. تمیمی، عبدالرضا. خط‌ها و خطاها.