وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

۷۰ مطلب با موضوع «ادبیات و زبان ترکی (Türk Dili)» ثبت شده است

واحدهای اندازه‌گیری ترکی

واحد طول : آرشین= 115 سانتی متر/ یاریم آرشین= 57.5 سانتی متر/ چیرک = 29 سانتی متر / سییه = 14.5 سانتی متر/  پونزا= 7.2 سانتی متر.

واحدهای اندازه گیری  طول مسافت درمقیاس بزرگتر آغاج بوده است : آغاج = 6 کیلو متر/ منزل= 6 آغاج . حد فاصل هرآغاج قهوه خانه‌ای جهت استراحت وجود داشت معمولا یک فرد معمولی روزانه دو آغاج راه می‌رفت یک مسافر تنبل یک آغاج راه می‌رفت و آدم های خیلی تنبل طوری مسافرت می‌کردند که اگر مسافت 10 روز را جمع می‌کردی از 9 آغاج هم کمتر می‌شد. این موضوع برای اینکه میزان تنبلی شخصی را مشخص کنند می‌گفتند فلانی خیلی زرنگ است ماشااله " اؤن گونده دوققوز آغاج یول گئدیر )" در 10 روز 9 آغاج راه می ‌رود).
 واحدهای پول:  قیران = 100 دینار = بیست شاهی/ ده شاهی = 50 دینار/ چهار شاهی = یک عباسی. یک منات = 3.5 قیران / یک پنابت = 50 دینار / اؤچ پنابت = 1.5 قیران / قارا پول = سکه کم ارزشتر از برنز و یا روی = پشیز
 «تومان» واحد پولی ۸۰۰ ساله درفرهنگ و ادب و تاریخ ما ترکان نیز همواره به جای عدد ده هزار استفاده شده است. این واحد پولی را بخاطر برابری آن با ۱۰۰۰۰ دینار چنین نامی را نهاده‌اند. «سکه صد دینار» یا‌‌ همان «صنار» را سلطان محمود غزنوی ضرب کرد و بعد‌ها به « محمودی » معروف شد. دینار واحد پول روم و برگرفته ازنام امپراتور روم دیناریوس بوده است. همزمان شاهان سامانی ماوراءالنهر سکه‌های نقره‌ای معروف به «شاهی» را ضرب کردند که ارزش آن نصف محمودی بود. بعداً ۱۰۰۰ دینار را «قران» و ۱۰۰۰۰ دینار را «تومان» گفتند. در اواخر دوره قاجار سکه‌های ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ دیناری ضرب شد که به یک «قران» و «دو قران» یا دوهزار (اصطلاحاً دوزار و دو قرون) معروف شدند. 
# ادامه مقاله در ادامه مطلب :::
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

Azərbaycan Əlifbası

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

... Üzgünəm

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

زبان آذری یا زبان تورکی مسئله این است !!!

دکتر جواد هیئت

آذری نامیدن زبان مردم آذربایجان که در دهه های اخیر بوجـود آمـده است و استفاده از عبارت ” زبان آذربایجانی ” یا ” آذری ” یا “آذربایجانجا” برای تسمیه ترکی آذری و یـا ترکـی آذربایجانی از نظر صحت و دقت علمی بی اشکال نیست. زیرا:

۱- قاعده بر اینست که نام زبانھا ھمیشه از نام اقوام و ملتھا ساخته میشـود نـه اسامی جغرافیایی .چنانکه میگـوییم “زبـان عربـی”(مـاخوذ از عـرب کـه نـام قـوم است) و نمی گوئیم:”زبان عربستانی” زیـرا عربسـتان اسـم منطقـه جغرافیـایی است.کذا میگوییم”زبان انگلیسی (منسوب به قوم انگلیس) نه زبان انگلسـتانی و چنین است زبان ترکی که صحیح اسـت (بعلـت اینکـه تـرک نـام قـوم اسـت) و صحیح نیست که بگوییم زبان ترکیـه ای.بـر ھمـین منـوال “زبـان آذربایجـانی” نیـز بعلت اینکه آذربایجان نام منطقه جغرافیایی است از جھـت سـاخت دسـتوری بـر خــلاف قیــاس اســت.

۲- این زبان،فقط محدود به مردم آذربایجان نیست مردم  بسیاری از نقاط ایـران و حتـی شـرق آنـاطولی و عـراق (کرکوک) به ترکی صحبت میکنند و اھل آذربایجان ھم نیستند.

۳- در آذربایجان،غیر از ترکی به زبانھای دیگر ھم مانند کردی و ارمنی و آشوری و تاتی صحبت میکنند و اصطلاح “زبان آذربایجانی”شامل آنھا ھم میشود.

۴- نام ھر زبانی ھمان است کـه مـردم آن زبـان مینامنـد.وقتـی از میلیونھـا مـردم آذربایجان و دیگر نقاط ایران که به این زبان صحبت میکنند بپرسید “به چـه زبـانی صحبت میکنید؟” بدون تردید و تامل خواھند گفت: ترکی

۵- در طــول تــاریخ نیـز ایـن زبـان،ترکی اغـوز ، ترکـی ســلجوقی (در برابـر ترکـی کاشغری و خاقانی)،ترکی قزلباشـی (در برابـر ترکـی رومـی و عثمـانی)، ترکـی آذری(در برابر ترکی آناطولی) نامیده شده است.

۶- بسیاری از ھموطنان ترک غیر آذربایجانی به نام “ترکی آذری” و یا “ترکـی آذربایجانی” ھم اعتراض دارند و میگویند این ترکی به ھمه ما تعلق دارد و نباید با اضافه کردن نسبت “آذری” یا “آذربایجانی” به منطقه خاص اختصاص داده شود.

۷- محققین و زبانشناسان غربی ، ترکی آذربایجانی را ترکی آذری یـا آذربایجـانی یا ترکی آذربایجان مینامند.ایـن وجـه تسـمیه بـرای ایـن اسـت کـه در منطقـه پـر جمعیت آذربایجان (شمالی و جنوبی) ھمه به ایـن زبـان صـحبت میکننـد.

۸- در آذربایجان شمالی تا سـال ۱۹۳۵ اسـمی از زبـان آذربایجـانی (آذربایجانجـا) نبوده و بر عکس ھمه جا زبان ترکی، ترکی آذربایجـانی بکـار رفتـه اسـت.شــعرای بــزرگ آذربایجـان،از فضــولی تــا صــابر شیروانی، ھمه در اشعار خود از ترک و ترکی سخن گفتـه اند.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

پس ما چرا ترکی درس نمی خوانیم!

- پس ما چرا ترکی درس نمی خوانیم! پدرم جوابی نداشت! تنها سکوت!!! 
در ذهن خود پایتخت کشورها را مرور می کردم ناگهان باخوداندیشیدم  وگفتم مگر یک خط سیاه(مرزی )چقدر قدرت دارد که یکسوی خط می تواند ترکی درس بخواند وسوی دیگرنه!موضوع جالبی بود فردای ان روز از معلممان پرسیدم  که چرا ما ترکی درس نمی خوانیم جواب معلم این بود 
ترکی خط ندارد! 
زبان فارسی زبانی کامل وعامل اتحاد است! 
باز همان حس تحقیر سال پیش به سراغم امد ومصمم تر شدم تا فارسی راهمانند تلویزیون صحبت کنم که می کردم! 
البته در ذهن واندیشه ی من نام جدیدی وارد احساسات من شده بود آری آذربایجان!! 
اما هنوز ارتباطی راحس نمی کردم سالها گذشت ومن فارس تر از فارس ها می شدم !ماهواره وارد زندگی ماشد، کانالهای متفاوت وجالب ترکیه با یک تفاوت عمده!این کانال ها ترکی صحبت می کردند!از قاب تلویزیون  صدایی دیگر می شنیدم! در این کانالها دکترها ومهندس ها هم ترکی صحبت می کردند! وبرخلاف تلویزیون ایران هیچ ترکی مسخره نمی شد! 
برایم جالب بود بعدها کانالهای بانام آذربایجان را دیدم که همانند ما صحبت می کرد آنجا هم همه ی دکترها ترکی حرف می زدند! 
با بچه ها در کوچه فوتبال بازی می کردم روزی بچه ها گفتند بیاید برای تیم خود نامی انتخاب کنیم یکی از دوستانم گفت توو پسر خاله ات یک تیم، من ومازیار هم یک تیم، قبول کردیم ،انها اسم تیمشان  راستارگان تهران  گذاشتند!پسرخاله ی من هم گفت ماهم ستارگان تبریز! خوشحال شدم اما گفتم نه!اسم تیم ما ستارگان آذربایجان! 
بازی می کردیم وقتی اسم تیم مان ستارگان آذربایجان بود نیروی عجیبی پیدا می کردم گویا نباید می باختم هنگامی هم که می باختم بسیار ناراحت می شدم این حس جدیدی بود حسی که از شکست آذربایجان ناراحت می شدم از برد آذربایجان شاد می شدم! 
روز گار گذشت ومن بزرگ تر ونزدیکتر به زبانم شدم از موسیقی آذربایجانی لذت می بردم رقص آذربایجانی شوروشعفی خاصی داشت سالها گذشت ومن وارد دبیرستان شدم معلمی داشتیم آذربایجانی با لهجه غلیظ ترکی صحبت می کرد! اما خیلی باسواد بود بچه ها میگفتند این آقامعلم یک زمانی دردانشگاه درس می داد اما بعدها اخراج شد !برایم جالب بود بعد کلاس گفتم آقا من هم آذربایجانی هستم !اقا معلم جواب داد بسیاری از این بچه هاهم آذربایجانی هستند اما همانند تو جرات جلو امدن وگفتن اینکه من یک ترک هستم را ندارند! جواب متفاوت وخاصی بود از احوالاتم پرسید که متولد کجاهستم او متولد اردبیل بود 
با معلم آذربایجانی هروز بیشتر از روزهای قبل رفیق تر می شدم ،معلمان مجله ی داشت به زبان ترکی برایم عجیب بود تا ان زمان درایران مجله به زبان ترکی ندیده بودم !گفتم آقا این چه مجله ای است گفت بیا ببر بخوان هفته ی بعد بیاور 
از لحظه گرفتن مجله مطالب انرا خواندم تا زمانی که خوابم برد،  این مجله مرا به فکر برد تابیشتر تحقیق کنم از معلم مان کمک وراهنمایی خواستم اوهم چند کتاب اورد وگفت که مواظب باش تا به درست اسیب نرسد! می خواندم وبیشتر می فهمیدم !بیشتر می فهمیدم که به من دروغ گفتند! به من خیانت کردند ومن با حسرت به روزهای گذشته می نگریستم ،زبان من هم همانند زبان فارس ها خط داشت! حتی زبان من لهجه های متفاوتی داشت !تصویر کشورهای ترک در کتاب دکتر هیئت را دیدم وبربیشماربودن خود اگاهی یافتم، قزاقستان ،ازبکستان ،آذربایجان و قرقیزستان، ترکمنستان، ترکیه و... همه ترک بودند با مطالعه این کتاب همه چیز را دریافتم ودروغ ها بر من اشکار شد! اما ازز بان فارسی تنفری نداشتم اما دریافته بودم که زبان ترکی برای من ترک، مهمتر از فارسی است !همچنان که فارسی برای فارس زبانان مهمتر است! من با خانوده ام دیگر ترکی حرف می زدم از حق وحقوقمان می گفتم ،برای پدرومادرم جالب بود! در یافتن دوستان هم زبان بودم، بسیاری از دوستانم که فارسی با من صحبت می کردند ترک بودند 
روزها گذشت اما اینبار من در حرکت برای رسیدن به هویتم بودم ،هویت آذربایجانی! 
 سالها از ان زمان می گذرد حالا تنها فکر وذکرم وطنم وزبانم است خواهم کوشید تا درکنار هم زبانانم برای رسیدن به حق آذربایجان تلاشی کرده باشم تا تحفه ای برای آیندگان داشته باشم ! 
دیگر دوست ندارم فرزندم همانند من زبانش را قورت دهد! 
 آری می خواهم هنگام سوال و جواب ،سرش را بلند کند وهمانند پدرم سکوت نکنم تافرزندم همانند من درحسرت زبان مادریش نسوزد تا زبانش را قورت ندهد!! تا توهم بی سوادی به افکارش نفوذ نکند !تا دگر برتربینی را از خود دور کند !تا آذربایجان سربلند واستوار افتخار آفرینی کند ,برگ برگ تاریخ را از نام خود بهرمند سازد! 
یک مهر آمد ومن درحسرت  تحصیل به زبان مادریم هستم!  درحسرت سالهای که می توانستم به ترکی تحصیل کنم وموفق باشم !در حسرت روزهایی هستم که نتوانستم بازبان خودم حق خودرا بگیرم!  
من نتواستم اما می جنگم تا فرزندم بتواند!!!

آجی گئرچکلریمیز
Www.Turanian.blog.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

اثبات تورک بودن مولانا

 
--- مولانا شاعر اهل ترکیه و از نسل تورکان میباشد و زبان مادریش ترکى را نیز در آثار خویش بکار گرفته است رومى و فرزندش  گرچه اساسا نوشته ها و سروده هایشان را به سنت ادبى عصر خود، به فارسى بر قلم آورده اند - به نهضت ترکى نویسى در آناتولى پیوسته و از خود اشعار پندآمیز و راهنماى سروده شده به ترکى در خطاب مستقیم به توده هاى مردم و نیز ملمعاتى به زبانهاى عربى٫ ترکى و یونانى به یادگار گذارده اند. ابیات ترکی و یونانى سلطان ولد افزون تر از مولانا است. 
 
مولانا در شعر های فارسی نیز بر ترک بودن خویش بارها اشاره کرده است برای مثال :
 
بیگانه مگویید مرا زین کویم 
در شهر شما خانه خود می جویم
دشمن نیم ار چند که دشمن رویم
اصلم ترک است اگر چه هندی گویم
 
در بیان رشادت و جوانمردی ترکان:
 
ترک ان بود کز بیم او ده از خراج ایمن شود
ترک ان نباشد کز طمع سیلی هر قوتسوز خورد
یک حمله و یک حمله کامد شب تاریکی 
ترکی کن و چستی کن نه نرمی و تاجیکی
 
و در اخر به یاد مولانا جلال الدین محمد بلخی تورک:
 
ماه است نمی دانم خورشید رخت یا نه
بو ایریلیق اودونا نئجه جیگریم یا نه؟
 
در برخی منابع از دیوانی بزرگ به زبان ترکی و همچنین اشعار ترکى منتسب به مولانا سخن مىرودּ سامى نیهات بانارلی در کتاب "رسیملی تورک ادبیاتی تاریخی" از مولوی به شکل نخستین کسی در آناطولی که دیوان بزرگی به ترکی ترتیب داده است یاد مىکندּ دکتر ح. محمدزاده صدیق"دوزگون" در کتاب سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه به این نکته اشاره کرده و مىگوید این دیوان حاوی اشعار پر طنین و پر شوری - بخشی از آن سروده شده در وصف ائمه اطهار - بوده و صوفیان و دراویش ابیات آن را به صورت ترجیع‌بند تضمین و در محافل مجالس خود اجرا مى نموده اندּ وى با اشاره به تاثیرپذیرى شعرای آذربایجان و ترک زبان از مولانا اضافه مىکند که پس از مولانا، بسیارى مانند باقى از شعراى بزرگ دربار عثمانى بر اشعار ترکی مولانا نظیره ها گفته آنها را تضمین و استقبال کرده اندּ او، پیدایش مکتب مولویه در میان دراویش را نیز گواهى بر وجود دیوان کبیر ترکی شمرده استּ البته همه این ادعاها و ملاحظات، محل مباحثه جدى بوده و بى شک محتاج به اثبات علمى و ادله محکم اندּ 
بنا به همین مولف، "غریبی" شاعر و ناثر آذربایجانی عهد شاه تهماسب صفوى در کتاب "تذکره مجالس شعرای روم" خود که به زبان ترکی و در تبریز تألیف نموده است، ذکر و توضیحات مفصلی از مولانا و هم مطلبی درباره اشعار ترکی وی دارد.
 
منبع: Www.Turanian.blog.ir
۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

خط اورخون میراث تورکان باستان

                         

کشف این خط به زمان تورکان گؤک تورک یا همان تورکان آسمانی برمیگردد.
تورکان گؤک تورک بعد از فوت یکی از فرمانروایان یا شاهزادگان تورک بر روی قبر آنها سنگ های بزرگی میگذاشتند که روی آنها به خط اورخون اطلاعات مهمی درباره ی قلمرو تورکان در زمان او،چگونگی به قدرت رسیدن و ... مینوشتند
از مهمترین سنگ نوشته هایی که تا به حال از تورکان گؤک تورک و خط ملی تورکان یعنی(اورخون)پیدا شده سنگ ‌نوشته ی کول تیکین برادر فرمانده بزرگ گؤک‌تورکان یعنی بیلگه خاقان است.
تمامی آثار یافت شده از خط اورخون و سنگ نوشته های آن در دشت اورخون واقع در مغولستان یافت شده است به همین دلیل به آن خط اورخون میگویند
 
این سنگ‌نوشته ها در سال ۱۸۹۳م توسط توماسن،واژه شناس دانمارکی رمزگشایی شد.

لازم به ذکر است این خط را تمام تورکان دنیا خط اورخون را میراث خود میدانند و سعی در حفظ این اثر شگفت انگیز دارند
ما نیز بعنوان یک آزربایجانی،تورکمن و قشقایی بخش مهمی از جمعیت تورکان را تشکیل میدهیم و باید از این میراث خود دفاع کنیم تا بیگانگانی مانند یهودی آنها را به سرقت نبرند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

دشمنی دولت فاشیستی پهلوی با آذربایجان

دولت (فاشیستی پهلوی) ایران در بین سالهای 1301-1304 دشمنی خود را برای نابودی زبان و هویت ملت تورک آزربایجان اعلام میدارد. (براساس عکس و سند ابلاغیه ی که به ادارجات و مدارس  که 17 بند برای نابودی تاریخ و هویت 7000 ساله آزربایجان تجویز و اعلام میدارد)
که مهمترین آن :
- قطع رابطه همه جانبه  با کشور برادر  و تورک تورکیه بود / که نباید با ترکیه هیچ داد و ستد و صنمی داشته باشیم ...چون خودمونو با ترکیه ، هم زبون و هم فرهنگ و هم ردیف میدونیم تا با خیال راحت هویت ترکی ما رو تو 90 سال از ما بگیرند و هویت جعلی و آذری رو بما تجویز کرده و بچسبونن، که با استفاده از کلمه آذری و حذف کلمه تورک از صدا سیما این کار رو با تمام توان سرعت در حال حاظر انجام میدهند.
                        ↓↓↓↓
- ️وزارت امور خارجه
- وزارت جنگ
- وزارت معارف

در اسناد رسمی وزارت خانه های اومور خارجه ،جنگ و معارف مربوط به سالهای 1301-1304 ، صراحتا اعلام میکند:

"زبان ترکی در آزربایجان باید منسوخ گردد، زبان فارسی باید رفته رفته معمول و زبان حقیقی این حدود شود "

منبع:اسناد موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
: دولت ایران در این اسناد ،تدابیر زیر را برای منسوخ کردن زبان ترکی در آزربایجان و تبدیل زبان فارسی به حقیقی این حدود(آزربایجان) توصیه و تجویز میکند :
1: ترویج و توسعه زبان فارسی در همه نقاط آزربایجان.
2: توسعه مدارس دولتی فارسی زبان در آزربایجان
3: مراقبت در تدریس و تعلیم زبان فارسی در همه نقاط آزربایجان.
4: کلیه معلمین و آموزگاران آزربایجان باید فارس زبان و فارسی زبان باشند،نه اینکه خودشان فارسی بلد نباشند.
5: تغییر معلمین و آموزگاران مدارس آزربایجان و اعزام هرچه سریعتر معلمین فارسی زبان بجای آنها از ایران به تمام نقاط آزربایجان.
6: تدریس و تعلیم زبان فارسی باید در مدارس آزربایجان اجباری شود.
7:معلمان نباید دیگر درسها را به زبان ترکی ترجمه کرده...ارائه کنند.
8: تاسیس مدارس ابتدایی که فقط خواندن نوشتن فارسی را به اطفال بیاموزد، مدارس ابتدایی برای توسعه برای توسعه زبان فارسی در این ایالت(آزربایجان)مهمتر از از موارس متوسطه است.
9: تعیین معلمه ها و آموزگاران زن برای تربیت و تعلیم اطفال که از بدو زبان فارسی را بیاموزند.
10: کلیه مامورین و کارمندان آزربایجان باید فارس و فارس زبان باشند،نه اینکه خودشان فارسی بلد نباشند.
11: از چاپ و توزیع کتابهای ترکی جلوگیری شود.
12:از ورود اوراق غیر فارسی ،ترکی از ترکیه، ممانعت شود.
13:از ورود آموزگاران، ماموران و مبلغین تورک از ترکیه،ممانعت شود
14: ممانعت از تدریس زبان ترکی در مدارس متعلق به ترکیه و مدارس و هیئتها، در شهرهای آزربایجان.
15: تخصیص بودجه فوق العاده برای تاسیس و تکمیل مدارس فارسی زبان در آزربایجان و برای اعزام مامورین و معلمین فارس و گسترش فعالیتهای اداره معارف در آن ایالت...
️16: جلوگیری از فعالیتهای آموزشی و فرهنگی ماموران و مقامات دولت ترکیه در آزربایجان زیرا اهالی خود را با آنها ️هم زبان/ ️هم فرهنگ هم ردیف میدانند.
17 : تاسیس قرائت خانه ها و کتابخانه های فارسی زبان در همه نقاط آزربایجان...

که تمامی موارد زکر شده آنها، همین الان نیز با سرعت تمام اجرایی و عملی شده و ملت تورک در بدترین شراط آسمیله و هویت زادای میشوند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

سیاست های کثیف و تخریبی علیه ترکان توسط رضا پهلوی

--- ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۰۴ ﮐﻪ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﺭﺳﻤﺎ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪ ﻓﻌﺎﻻ‌ﻧﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯼ ﺗﺨﺮﯾﺒﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺷﻮﻭﻧﯿﺴﺘﻬﺎ ﺑﺎ ﺷﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺿﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺿﺮﺑﺎﺕ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻭ ﻫﻮﯾﺖ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ .ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻭ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺟﻠﻮﻩ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﺍﻥ ﺭﮊﯾﻢ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﺣﺎﮐﻢ ﻫﻢ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﭘﺮﺩﺍﻥ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ.

ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ۵۳ ﺳﺎﻟﻪ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭﯼ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺎ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﻫﺎﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺩﺭ ﺭﺍﺩﯾﻮ -ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ - ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ - ﻣﺪﺍﺭﺱ -ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﻭ...ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ،ﺻﺤﻨﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﮐﻠﻤﻪ "ﺗﺮﮎ" ﺗﻨﮓ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻫﻮﯾﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺗﺎﺏ ﺗﺤﻤﻞ ﺗﺤﻘﯿﺮﻫﺎ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﻣﻬﯿﺎ ﺑﻮﺩ.

"ﺁﺫﺭﯼ"ﻭﺍﮊﻩ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮐﺸﻒ ﺁﻥ !ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭﯾﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﻮﯾﺖ ﺗﺮﮐﯽ،ﻧﺸﺎﻥ ﻭ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯼ ﺑﺲ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺁﻣﯿﺰ ﺩﺍﺩ.ﺁﺭﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ ﻫﻮﯾﺖ ﯾﮑﯽ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺗﺮﮐﯽ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺁﻣﯿﺰ ﺁﺫﺭﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺍﻭﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ.


ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻫﻢ ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻠﻤﻪ ﺗﺮﮎ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﺍﺳﺖ  ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺗﺮﮎ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﮐﯽ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺫﺭﯼ ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺁﺫﺭﯼ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﻪ ﺗﺮﮎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ  ﺍﺯ ﻫﻮﯾﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻣﺎ ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ ﺁﺫﺭﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﭼﯿﺴﺖ؟ﺁﻧﻮﻗﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﮐﺴﺮﻭﯼ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ.ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﺮﮎ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ...


ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻟﯿﻨﻪ ﺷﺪﻥ ﺁﻥ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﻟﯿﻨﻪ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﭘﻮﭼﯽ ﻭ ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﻫﻮﯾﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﻭ ﻧﻮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ.ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﯿﺘﯽ ﻭ ﻣﻘﺼﺪﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﺪ ﺑﺎ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ.

ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻬﺎﺟﻢ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻃﻼ‌ﻋﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺯ ﻣﻠﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﻫﯿﭻ ﺗﻼ‌ﺷﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺍﺻﻠﯽ ﻭ ﺑﻮﻣﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﮑﺎﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﯽ ﺩﺭﺩﺳﺮﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﻫﻀﻢ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺣﺎﮐﻢ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﻫﻮﯾﺖ ﺍﺻﯿﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺁﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺰﯾﻨﻨﺪ.


ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯼ ﺗﺨﺮﯾﺒﯽ ﺭﮊﯾﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﺎﻡ ﻫﺎﯼ ﺗﺮﮐﯽ ،ﺑﻮﻣﯽ ﻭ ﺍﺻﯿﻞ ﺑﺮﺧﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎ ﻭ  ﺣﺘﯽ ﮐﻮﻩ ﻫﺎ ،ﺩﺭﻩ ﻫﺎ ،ﺭﻭﺩﻫﺎ ﻭ ﺟﻨﮕﻞ ﻫﺎﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ ﻭ ﺟﻌﻠﯽ ﻋﻮﺽ ﮔﺮﺩﯾﺪ .ﻣﺜﻼ‌ ﻗﺮﻩ ﺩﺍﻍ ﺑﻪ ﺍﺭﺳﺒﺎﺭﺍﻥ -فیندیق لیق به فندقلو -  ﺁﺧﻤﺎ ﻗﺎﯾﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﻤﻘﯿﻪ  -ﺁﺟﯽ ﭼﺎﯼ ﺑﻪ ﺗﻠﺨﻪ ﺭﻭﺩ - ﻗﺮﻩ ﺳﻮ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻫﺮﻭﺩ  - ﺩﯾﯿﺮﻣﺎﻥ ﺩﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﮔﯿﺮﻣﺎﻧﺪﺭﻕ - ﻭ...ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﻫﺎ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻃﻼ‌ﻋﺎﺗﯽ ﺍﺯ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻏﻨﯽ ﺗﺮﮐﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﺮﮐﯽ ﻗﺎﺭﺍ ﻋﻼ‌ﻭﻩ ﺑﺮ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﻌﻨﯽ ﺑﺰﺭﮒ - ﻭﺳﯿﻊ - ﺑﻠﻨﺪ - ﻭالا‌ﻣﻘﺎﻡ -ﻭ...ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻣﺜﻞ ﻗﺎﺭﺍ ﺑﻮﻻ‌ﻕ=ﭼﺸﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ - ﻗﺎﺭﺍ ﻣﻠﯿﮏ=ﻣﺎﻟﮏ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻭالا‌ﻣﻘﺎﻡ ﻭ...

ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻗﺎﺭﺍ ﺳﻮ (ﻗﺮﻩ ﺳﻮ)ﺭﺍ ﺳﯿﺎﻫﺮﻭﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺩ ﺧﻨﺪﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﺏ ﻭ ﺭﻭﺩ ﺳﯿﺎﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﻝ ﻭﯾﻠﮑﯿﺞ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﻧﯿﺎﺭﺍ(ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺭﻕ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ)


ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏ: ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ (ﺣﺴﻦ ﺭﺍﺷﺪﯼ در همین وبلاگ بخش کتابخانه ترکی کتاب را دانلود و مطالعه کنید)ﻭ ﻣﻘﺎﻟﻪ: ﻟﺰﻭﻡ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺭ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ نشریات پیام اردبیل و اندیشه اردبیل و ...(ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﺍﻭﺟﺎﻗﯽ)ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

تبریزیمه یانا یانا باخایدیم

سریلیب اوستونه باغچالار باغلار

او تورپاق حسرتى اوره یى داغلار

سندن اوزاق دوشن هر زامان آغلار

سلطانین باشینا گلیب چیخایدیم

تبریزیمه یانا یانا باخایدیم ...

فلک اوزاق سالیر هر کیمى یاردان

اووچونو مارال دان ، باغبانى باردان

وطن قوخوسو من آلیم هاردان ؟

عینالى یا هر گون گلیب چیخایدیم

تبریزیمه یانا یانا باخایدیم ...

ارکین کرپیجى نى اؤپمه یه گلیم

سورتوشسون داغینا ، داشینا الیم

کئشکه لال اولمایا سوسمایا دیلیم

سهند قالاسینا گلیب چیخایدیم

تبریزیمه یانا یانا باخایدیم ...

آى ایللر یورغونو، آى قوجا تبریز

چاغیر قوجاغیندا جوموب یاتاق بیز

وطنیم آنادیر ، وطنیم عزیز

جوت باجى یا بیرده گلیب چیخایدیم

تبریزیمه یانا یانا باخایدیم ...

 (بابک قوجازاده)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

داستان قاچاق نبی

« نبی » دهقان زاده ای فقیر و گمنام بود که به نزد اغنیاء و مالکین به چوپانی می پرداخت . روزی جرقه ی خشم پدرش « علی کیشی»، به ستمی ناروا و بیگاری در زمین ارباب چنان شعله ور می گردد که در اعتراضش به ظلم و نابرابری، غضب خان چنان اوج می گیرد که تن نیمه جان او را نقش زمین می کند و اینجاست که نبی با خشونت به اعتراض بر می خیزد و از واهمه ی انتقامی سخت ، زادگاهش را به اجبار ترک می کند . آبها از آسیاب می افتد و نبی از غربت باز  می گردد و پدر و مادر به فکر عروسی وی می افتند که شاید از این رهگذر آرامش از دست رفته را بازیابند و روح عاصی او اندکی آرام گیرد.

«نبی» دلداده  و مفتون « هجر» است و حدیث این عشق آتشین ، شهره ی آفاق . اما هجر را ازنبی دریغ می دارند و گزیری جز گریز نمی ماند و دو دلداده چون به رغبت دست در دست هم فرار می کنند ، پدر « هجر » ناچار، به وصلت آنان رضایت می دهد .

بقیه داستان در ادامه مطلب ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

تعدادی از مفاخر و افتخارات ترکان ایران

√ در این متن تعدادی از هزاران هزار مفاخر و افتخارات قوم بزرگ و پر افتخار ترک ایران رو اعم از آذربایجانی و ترک های خراسان و قشقاقی (اصفهان و شیراز و چهار محال و...) ترک های مرکز (تهران ،کرج،قم،قزوین ،همدان،اراک)ترک های کردستان(قروه و بیجار )و کرمانشاه (سنقر) ترک های غرب گیلان(آستارا ،هشبر,رضوانشهر,اسالم ,رودبار ...) لیست کنم
حکومت های که در طول هزار سال گذشته که بر این آب و خاک حاکم بودن و هزاران سال از این آب و خاک دفاع کردن که ترک بودن و هیچ وقت نخواستن با رفتار نژاد پرستی زبان این مردم را تغییر دهند پس به افتخار خودمون
1_امپراتوری سلسله سلجوقیان (آلب ارسلان )
2_سلسله خوارزمشاهیان
3_سلسله غزنویان
4_امپراتوری آق قیونلوها و قارا قیونلوها
5_سلسله ایلخانیان
6_اتابکان ایران
7_امپراتوری افشاریه (نادر شاه )
8_سلسله صفویان (پایه گذار و رسمی کننده مذهب تشیع در ایران )
9_سلسله قاجاریه
10_رهبری انقلاب اسلامی ایران (سید علی حسینی خامنه ای )
چندتن از دانشمندان و فیلسوفان به نام جهان که ترک ایران بودند
1_خوارزمی (بزر
ن که ترک ایران بودند
1_خوارزمی (بزرگترین ریاضی
گترین ریاضی دان تاریخ )
2_فارابی (بزرگترین پزشک و فیلسوف )
3_سهروردی (شیخ اشراق فیلسوف)
4_علامه طباطبایی ( افتخار جهان اسلام و شیعه ) علامه که بزرگترین درجه علمی جهان اسلام هست در بین علما ایران 6نفر به این درجه رسیدند که 4تاشون ترک هستن
1_علامه جعفری
2_علامه قاضی طباطبایی
3_علامه امینی(مفسر کتاب الغدیر)
4_علامه طباطبایی(مفسر کتاب المیزان )
مراجع تقلید ترک ایران
1_آیت اله شریعت مداری
2_آیت اله شبری زنجانی
3_آیت اله نوری همدانی
4_آیت اله علی مشکینی
5_سید علی موسوی حسینی خامنه ای (رهبری انقلاب)
6ایت الله جعفر سبحانی
7_آیت اله لنکرانی
8_آیت اله موسوی اردبیلی
9_آیت اله مقدسی اردبیلی
10_آیت اله ملکوتی
چندتن از هزاران شاعر ترک ایران که به زبان ترکی و فارسی شعر گفتن

1_مولانا
2_استاد شهریار
3_نظامی گنجویی (خالق آثار لیلی و مجنون و شیرون و فرهاد و ...)
4_خاقانی
5_قاانی
6_صائب تبریزی
7_شیخ محمود شبستری
8_پروین اعتصامی (اولین شاعر زن )
9_لسان شیرازی
10_قطران
11_آیدین آغداشلو (نقاش ،طراح و نویسنده )
لازم به ذکر است صدها  شاعر نامی جهان نیز از ترک های ایران میباشند که فقط به زبان ترکی شعر سرودند
آزادی خواه هان معروف
1_بابک خرم دین
2_ستار خان (سردار ملی )
3_باقر خان (سالار ملی )
4_حیدر عمو اغلو
5_شیخ محمود خیابانی
6_تقته السلام تبریزی
اسطوره مردانگی ایرانیان که ترک بودند
1_جهان پهلوان غلامرضا تختی
2_جهان پهلوان پوریای ولی
از 5شهید محراب که 3تای آنها  ترک بودند
1_شهید مفتح
2_شهید مدنی
3_شهید قاضی طباطبایی
چند تن از هزاران شهیدی که با نثار جان خود نگذاشتن که یک وجب از خاک این سرزمین از دست رود
1_سرلشکر مهدی باکری
2_سرلشگر حمید باکری
3_سپهبد صیاد شیرازی (تنها فردی که بعد انقلاب به این درجه رسیده بود )
4_شهید مصطفی چمران
5_شهید کلاهدوز (قائم مقام سپاه )
6_شهید فکوری (وزیر جنگ و فرمانده نیروی هوای ارتش )
7_سرادر امینی
8_سردار بنی هاشم
9_سرلشگر شهید حسن باقری (مخ اطلاعات ایران زمان جنگ )
10_سرلشگر صفوی (مشاور نظامی رهبری )
11_جدی اردبیلی
12_محمد تقی پسیان
تعداد محدود از هزاران نام اوران علمی ترک ایران
1_پروفسور یحی عدل (بنیانگزار جراحی نوین در ایران )
2_پروفسور شمس (پدر چشم پزشکی)
3_پروفسور سعید راد (پدر رادیولوژی ایران )
4_داریوش فرهود (پدر ژنتیک )
5_محسن هشترودی (مشهورترین ریاضی دان قرن معاصر )
6_جواد هیئت (اولین جراح قلب )
7_محمدرضا بابا مخبر (پدر علم دامپزشکی )
8_محمد برزگر جلالی (جزه یک درصد دانشمند پر استعداد جهان )
9_محمود آخوندی (اولین پروفسور حقوق )
10_باغچبان (بنیانگزار مدرسه کرو لال ها )
11_محمد نبی براهنی (پدر روانشناسی )
12_محمد حسین سلیمی نمین (پدر علم حل مسأله)
13_اصغر خانقا(پدر انسان شناسی )
14_تیمور کسای (پدر برق )
15_مهدی قالیبافان (پدر بتن )
16_حسن رشیدیه (پدر فرهنگ جدید )
17_حمید نطقی (بنیانگزار روابط عمومی )
18_امین کیوان (پدر شیلات )
شهدای هسته ای ترک  ایران
1_شهید دکتر شهریاری
2_شهید دکتر احمدی روشن

3_شهید دکتر قشقایی
چند تن از نام آوران ورزشی ترک که ورزش ایران رو با نام آنها در جهان می شناسند
1_اسطوره فوتبال ایران (ناصر حجازی و علی دایی)
2_جعفر سلماسی (اولین مدال آور المپیک ایران )
3_هادی ساعی (پر افتخار ترین ورزشکار ایران در تمامی ادوار المپیک )
4_حسین رضا زاده (قوی ترین مرد جهان )
5_مرحوم روح اله داداشی (قوی ترین مرد ایران )
6_سعید معروف (نابغه والیبال جهان)
 و بسیاری دیگر که از دریای مفاخر ترک ایران که نوشته نشده ....

-- باشین اوجا اولسون ای تورک --

www.Turanian.blog.ir

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

دیل یعنی ...

دیل یعنی،جان

دیل یعنی،قان

دیل یعنی،شرف

دیل یعنی،نفس

دیل یعنی،غیرت

دیل یعنی،هویت

دیل یعنی،کؤلتور

دیل یعنی،عیزت

دیل یعنی،اعتبار

دیل یعنی،حیثیت

دیل یعنی،ناموس

دیل یعنی،آتا آنا

دیل یعنی،باجی قارداش

دیل یعنی،آئیله،اوشاخ

دیل یعنی،وارلیق

دیل یعنی،اؤرک

دیل یعنی،مدنیت

دیل یعنی،شعور

دیل یعنی،ویقار

دیل یعنی،توپراق

دیل یعنی،شاه دامار

دیل یعنی،ساغلیق

دیل یعنی،وطن

دیل یعنی،هر نمنه..!


دیلین ایتیرن / دینین ایتیریپ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

شعر استاد شهریار در مورد الا ای تهرانیا

شعر معروف الا ای تهرانیا از استاد شهریار

الا ای داور دانا تو میدانی که ایران. 

چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی 

چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی 

چه داند رهبری سر گشته صحرای نادانی 

چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن 

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من 

تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی 

به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی 

قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی 

جوانمردان آذربایجان را این نام مجاز نمی باشد گفتی 

تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن 

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من 

تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی 

به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی 

چرا بیچاره مشدی و بی تربیت باشی 

به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی 

مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن 

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من 

گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی 

به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی 

چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی 

اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی 

ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن 

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

هشت لهجه زبان تورکی آزربایجانی در ایران

1- لهجه تبریز :

 این لهجه نزدیک به لهجه شکی در جمهوری آذربایجان است و در تبریز و در شهر های کوچک و روستاهای اطراف آن رایج است. اسکو، خسروشهر، توفارقان(آذرشهر) و روستاهای توابع آنها، روستاهای دامنه های شمالی سهند و باسمینج، هئربی، بر، لیقوان، سپاراخان، خلتدوکان از جمله مناطقی هستند که لهجه آنها با کمی تفاوت تبریزی است.

در خود تبریز سه لهجه با اندکی تفاوت وجود دارد

محله های شمال غرب یعنی شامقازان، حکم آباد، منجم، قره آغاج

دوه چی، امیر قیز، لیلاوا، خطیب

ششگیلان، باغمیشه، خیابان، مارالان و مناطق مرکزی

 از خصوصیات لهجه تبریز کشیدن صداها ست.


2- لهجه قره داغ (ارسباران)

 صحیح ترین لهجه ترکی آذربایجانی ایران است و تماما پیرو قواعد زبانی است. شرق دامنه های سهند متنق، ایراناق، سرسکند (هشترود)، بستان آباد، میانه، سراب، قره داغ، سونار خیوه اهر،تیکان تپه(تکاب)، سایین قالا (شاهین دژ) و قسمت هایی از دشت مغان و قاراقیشلاق، بیجان، پلدشت(عربلر)، نازیک، مرگنلر، قاراقولوقلار، مرکیت و قایقاج در جنوب ارس مناطقی هستند که این لهجه در آن رایج است . در لهجه قره داغ برخلاف لهجه تبریز کلمات و صداها کشیده نمی شوند و به اصطلاح sert(محکم) تلفظ می شوند.

3- لهجه یامچی

 این لهجه شباهت زیادی به لهجه نخجوان خصوصا اوردوباد دارد. مرکز این لهجه را میتوان مرند حساب کرد.

صوفیان، یامچی، شبستر، خامنه، دیزه، دریان، شانیجان، گمیچی و قاپسار، زنوز، گلین قایا، المدار در شمال دریاچه اورمیه از مناطقی هستند که این لهجه در آنها رایج است. از ویژگی های این لهجه تبدیل مصوت a به ə است، مثلا به قابلاما قابله مه، به قارداش قردش میگویند. این لهجه بین لهجه تبریز و قره داغ قرار می گیرد(از لحاظ کشیدن صداها).

4- لهجه اورمیه (اویغور-آوشار لهجه سی)

 این لهجه نیز یکی از صحیح ترین لهجه های ترکی آذربایجانی ایران است. از نزدیکی های سووقبولاق (مهاباد)، سولدوز (نقده)، تا اورمیه و سلماس و خوی و مرز ترکیه این لهجه رایج است. در اطراف اورمیه در روستاهای چونقارالیسی صدای “نگ” هنوز حفظ شده است مثلا گلیرنگ. لازم به ذکراست در نزدیکی اورومچی پایتخت ترکستان شرقی نیز قصبه ای به نام چونقارالی موجود است. شباهت بین نام خود اورمو و اورومچی نیز جای بحث دارد. علت نام گذاری این لهجه به لهجه اویغور-افشار آن است که از ترکیب زبان اویغور ها و افشار های کوچ کرده از خراسان و ترکیه بوجود آمده.

ادبی دیلده: آتامی آتانی آتاسینی آتامیزی آتانیزی آتالارینی

تبریز: آتامی آتاوی آتاسینی آتامیزی آتازو آتالارینی

قاراداغ: آتامی اتووو آتاسینی آتامیزی آتوووزو آتالارینی

اویغور: آتامی آتایین آتاسینی آتامیزی آتاییزی آتالارینی

5- لهجه مراغه 

این لهجه در شهر ها و روستاهای دامنه های جنوبی سهند رایج است.

از طرف مراغه به طرف سرسکند، سایین قالا‌‌(شاهین دژ)، قوشاچای(میاندوآب) تا حدود سووقبولاق و جیغاتی رود، ملیک کندی‌(ملکان)، بناب، عجبشیر از جمله مناطقی هستند که این لهجه در آن رایج است. این لهجه نیز مانند لهجه یامچی بین لهجه تبریز و قره داغ قرار می گیرد.

6- لهجه اردبیل

این لهجه در اردبیل، خلخال، نمین، آستارا، انزلی، تالش، منجیل رایج است. این لهجه شباهت زیادی به لهجه جنوب جمهوری آذربایجان دارد و اثرات لهجه باکو را در آن میتوان دید.

7- لهجه زنجان

 این لهجه از طارم آغاز شده و تا زنجان، هیدج، سلطانیه، خدابنده، ماه نشان، بیجار و قروه در کردستان و سنقر در کرمانشاه رایج است و در مناطق شرقی و جنوبی زنجان مانند قیدار به لهجه همدان نزدیک می شود. به طور کلی این لهجه را میتوان ترکیبی از ترکی قدیم و جدید دانست.

8- لهجه همدان

ابهر، تاکستان، قزوین، بویین زهرا، آوج، همدان، رزن، بهار، تویسرکان، کبودرآهنگ، پامبولو(فامنین)، اسدآباد، لالجین، ملایر تا سنقر به این لهجه تکلم میکنند.

که شباهت زیادی به لهجه زنجان دارد. این لهجه یکی از لهجه های اصیلی است که برخی قواعد قدیمی هنوز در آن وجود دارد. برای مثال “توکندی” به جای قورتولدو یا تورندی به جای ایسهال توتدو. یا مثلا در سوم شخص حرف سین از افعال حذف می شود (همانند لهجه زنجان) : گلیرسن به گلیرن، آلیرسان به آلیران، گلیرسیز به گلیریز تبدیل می شود .البته در لهجه همدان افعالی که به “ن” ختم می شوند “ی” جایگزین نون می شود مثلا زنجانی ها میگویند آلیران، گلیرن اما همدانی ها میگویند آلیرای، گلیرَی .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli