وبلاگ جامع و تخصصی تورانیان (تمدن و تاریخ جامع ترکان ایران و جهان)

۱۵۶ مطلب با موضوع «تاریخ (Tarix)» ثبت شده است

ریشه نام آذربایجان

ریشه نام آذربایجان

با جمع بندی نظر افراد مختلف که در زیر اورده شده اند ریشه نام اذربایجان در کل بصورت زیر است :

آز - آس (از اقوام باستانی ترکان)

ار - یر (جوانمرد) بای - بَی (بزرگ)

جان - گان (یکی از پسوندهای مکان ترکی)

بطور کلی به معنی محل زندگی آز جوانمرد و بزرگ نام

ریشه اذربایجان از نظر افراد مختلف: در ادامه مطلب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

مقبرةالشعرا

مقبرةالشعرا (آرامگاه شاعران بزرگ آذربایجان) یکی از گورستان‌های تاریخی شهر تبریز است که در محلهٔ سرخاب واقع شده‌است. مقبرةالشعرا هم‌اکنون در پیرامون تکیهٔ حیدر در تقاطع خیابان‌های ثقةالاسلام و عارف شهر تبریز واقع شده‌است و در ضلع شرقی بقعه سید حمزه و مقبره قائم مقام و ملا باشی قراردارد.مقبره الشعرا در گذشته با اسامی حظیره الشعرا ، حظیره القضاه ، قبرستان سرخاب نیز نامیده میشد اما متاسفانه گذشت روزگاران و مهم‌تر از آن حوادث طبیعی چون سیل و زلزله، شکل ظاهری آن را از بین برده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

نگاهی به قتل عام مسلمانان توسط ارامنه

در اواخر قرن نوزدهم تعداد بیشتری از مسیونرهای مذهبی در آذربایجان غربی بویژه شهر ارومیه جهت پیاده کردن اهداف خاص خود ساکن شدند. این افراد که عموما از مسیحیان روسیه ، فرانسه ، انگلیس و آمریکا بودند سعی می‌کردند فعالیتهای خود را در قالب آموزش علوم دینی ، تدریس زبانهای خارجی و ارائه برخی خدمات عام المنفعه پوشش دهند. ولی در اصل می‌کوشیدند تا مسیحیان منطقه بویژه ارامنه را در قالب تیمهای مسلح سازماندهی کنند.

مسیونرهای مذهبی جهت نیل به مقاصد سیاسی خود ، آشوریها ، ارامنه و جیلوهای مسیحی مهاجر را آلت دست خود قرار داده و اقدام به تعلیم نظامی انها برای اغتشاش‌گری کردند. که تحریکات ضد ایرانی و اسلامی همین مبشرین منجر به خونریزی و بلایای غیر قابل تصور گردید که اگر تحریکات مداوم و تقویت مالی و معنوی آنان نبود هرگز مسیحیان ارومیه در اندیشه ایجاد اختلاف با مسلمانان که سالیان دراز با آنها در صلح و صفا زندگی می‌کردند نمی‌افتادند.

در پی تحریکات ضد انسانی این مسیونرها بود که در 27 اسفندماه 1296 هـ . ش ( برابر با 17 مارس 1917) ارامنه و آشوریها با هدایت «تیکتین» کنسول روسیه در ارومیه و « شت» رئیس مذهبی مسیونرهای آمریکا در این شهر ، اقدام به قتل و غارت مسلمانان نمودند بطوریکه در طول یک روز نزدیک به ده هزار مسلمان در ارومیه و حومه آن بی‌رحمانه قتل عام شدند. پس از این کشتارها مناطق غربی آذربایجان ایران دستخوش حملات ارمنیان گردید و در شهرهای سلماس ، خوی و ماکو نیز هزاران مسلمان اعم از ترک و کرد قربانی نسل کشی نفرت انگیز ارامنه شدنددر این فاجعه هم ارامنه ارمنستان در کنار این مسیونرهای خارجی قرار داشتند ( تعداد 3000 تن از داشناکها به رهبری آندرانیک در سال 1296 شمسی به سمت شهر خوی حرکت کرده و آنجا را محاصره نمودند. آنها قصد قتل عام مردم خوی را داشتند که به کمک سپاه عثمانی عده‌ای کشته و جمعی دیگر مجبور به فرار شدند و به این ترتیب شهر خوی از دست ارامنه خارج شد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Qafqazli

بابک خرمدین

بابک(بای+بک=آقای بزرگوار و غنی) فرزند مرداس در منطقه آذربایجان  زاده شده او  کسی بود که به مدت 22 سال با خلفای عباسی جنگید و اجازه نداد که پای آنها به آذربایجان باز شود و قریب به 33 هزار نفر از متجاوزان به اذربایجان را از پای در اورد سرانجام با خیانت یک ایرانی تبار بنام افشین، متجاوزان بر خرمدینان اذربایجانی چیرگی یافتند. و او را به سامرا نزد خلیفه بردند. خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کرده و در شهر بگردانند و در روز پنجشنبه دوم صفر سال ۲۲۳ با بودن امان نامه ای که به او داده بودند به دستور خلیفه او را تکه تکه کرده و کشتند. قرارگاه اصلی بابک خرمدین دژی استوار و سخت گذر بنام دژ بَز بود که در نزدیکی شهر کلیبر در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی قرار دارد. 

در مورد افکار تأثیر گذار در روحیة بابک ، بهروز خاماچی و رحیم رئیسنیا مینویسد: «مادر بابک روزی شمشیر پدرش را به او و برادرش نشان داد و گفت فرزندانم ! پدر شما یک روغن فروش ساده نبود . او یک بهادر بود ،او در روی شمشیر چنین نوشته بود : « ای جوانمرد اگر شمشیر را در خلاف خواهی کرد بهتر است که دست به قبضه اش نبری .در روزگاران عباسیان، بی چشم میتوان زندگی کرد ، اما بی شمشیر هرگز!»  

هر ساله در 12 تیر به پاس بزرگداشت سالروز تولد بابک در قلعه بابک مراسمی برگزار می شود  

بلاخره پس از 22سال قیام غیرتمندانه و شجاعانة بابک ، با خیانت و دسیسة  افشین ، این قهرمان آزادی اسیر گشته و به خلیفة عباسی تحویل داده میشود. خلیفه ابتدا پیشنهاد سرداری در لشگر خود را به بابک میدهد ولی بابک مرگ را قبول میکند و هرگز زیر بار ننگ نمیرود .خلیفه برای اینکه خود را حق نشان دهد در دربار خود خطاب به بابک چنین میگوید : «شنیدهام که تو حرام های خدا را حلال کرده ای و بر آن بوده ای که سرزمین خلافت را غصب کنی؟!» بابک در جواب به خلیفة عباسی چنین میگوید: «هر کس را مادرش هر جا به دنیا آورد مال اوست . سرزمین اوست . وطن اوست .غاصب کسی است که فرسخ ها را زیر پا گذارد و با قشون و سلاح بر سر مردم بی دفاع یورش آورده و دسترنج مردم زحمتکش را غارت کند و زندگی را در کامشان تلخ سازد. غاصب کسانی هستند که اندیشمندان ملتها را میربایند ،غاصب کسانی هستند که بر کشتگاه مردم اسب میتازانند. مردم را اسیر میگیرند ، مردان را چون حیوان به بیگاری وا میدارند ، زنان شوهردار را میفروشند ، دختران را بی عصمت میکنند، در حرمسرای خلیفه زنان و دختران و رامشگر و رقاصه وجود دارد . حرمسرای این مردان که در اینجا جمعند ، موج میزند از دختران و زنانی که روزی برای خود زندگی آزادی داشته اند .

((( لطفا ادامه مطلب را مطالعه نمائید )))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

ترکمن لر

تُرکْمَن‌ها (به ترکمنی:Türkmenler، تورکمنلر) یکی از اقوام ترک‌تبار آسیای میانه هستند که عمدتاً در ترکمنستان، شمال غرب افغانستان و شمال‌شرق ایران سکونت دارند. آن‌ها به زبان ترکمنی از زبان‌های ترک‌تبار شاخه اغوز غربی سخن می‌گویند و بیشتر آنان مسلمان سنی هستند. ترکمن‌ها تا اوایل قرن بیستم عمدتاً کوچ‌نشین بودند اما پس از آن به مرور ده‌نشین و شهرنشین شدند.

ترکمن‌ها شاخه‌ای از ترکان آسیای میانه معروف به اُغوز یا غُز هستند که از عهد قدیم در صحراهای وسیع بخش سفلای رود سیحون و بین دریای آرال به زندگی کوچ‌نشینی روزگار می‌گذراندند. تا حدود قرن هفتم میلادی ترکمن‌ها جزئی از قوم بزرگ ترک بودند. در این سالها به دنبال اضمحلال امپراطوری گؤک تؤرک‌ها، گروهی از ترکها که اغوز نامیده می‌شدند، از آنان جدا شده از ناحیهٔ ارخون به طرف آرال و سیردریا کوچ کردند.

 

واژه‌های ترکمن و ترکمان در گذشته به تمامی قبایل ترک‌تبار اغوز به‌ویژه طایفه‌های کوچ‌نشین و مسلمان گفته می‌شد که این معنا اعم از کاربرد قوم ترکمن امروزین است. به این معنا که ترکمن‌های کنونی شاخه‌ای از ترکمن‌ها در نوشته‌های قدیمی فارسی هستند. همین‌طور در حال حاضر گروه‌های ترک‌تباری در عراق و سوریه به ترکمن معروفند که ارتباط نزدیکی با ترکمن‌های ساکن منطقه میان رود جیحون و گرگان‌رود ندارند و بیشتر به آذربایجانی‌ها و ترکهای ترکیه نزدیک هستند

تاریخچه

نام ترکمن از قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) نخست به شکل جمع فارسی «ترکمانان» توسط نویسندگان ایرانی مانند گردیزی و ابوالفضل بیهقی استعمال شده و به همان معنی اغوز در ترکی و غز در عربی و فارسی به کار رفته است.

 

غزان نخست در مغولستان داخلی (در شمال چین و جنوب جمهوری مغولستان) واقع است (ترکستان) سکونت داشتند و در کتیبه‌های اورخون متعلق به قرن هشتم میلادی، ذکر ایشان در مغولستان رفته است. اغزان مزبور را ترک محسوب داشته‌اند نه ترکمان. ترکمانان، را فقط در جانب مغرب یاد کرده‌اند. نخست با تلفظ «تو کو مونگ در دانشنامهٔ چینی سدهٔ هشتم میلادی (تونگ تین فصل ۱۹۳). به قول تونگ تین، واژهٔ توکومنگ نام دیگری است که به کشور سوک تاک یعنی کشور آلانان اطلاق شده و اینان در آغاز تاریخ میلادی در مشرق تا مسیر سفلای سیردریا مستقر بودند و آنجا در قرن چهارم ه‍. ق. (دهم میلادی) مقر اصلی اغزان بود. در کتب جغرافیایی عرب، ترکمان (الترکمان یا الترکمانیون) فقط توسط مقدسی در شرح چند شهر واقع در شمال و شمال غربی «اربیجاب» یا «سیرام» -که موقعیت آن درست معلوم نیست- آمده در باب اصل واژهٔ ترکمان در قرن پنجم به درستی معلوم نیست که آن را از ترکیب فارسی «ترک مانند» گرفته‌باشند

ر گذشته ترکمن نام عمومی بسیاری از اقوام ترک‌تبار به ویژه اقوام اغوز مسلمان کوچ‌نشین بود و نه صرفاً قومی که امروزه ترکمن نامیده می‌شود و شامل طوایفی است که در شرق دریای خزر از رود جیحون تا شمال خراسان و رود گرگان سکونت داشته‌اند. هم‌اکنون نیز گروه‌هایی در عراق و سوریه به ترکمن معروفند که ارتباط قومی و تاریخی با قوم ترکمن ساکن ترکمنستان و مناطق اطراف ندارند. برخی از این اقوام اغوز موفق به تشکیل دولت‌های بزرگی در ایران دورهٔ اسلامی شدند مانند:

 

سلجوقیان (۴۲۹ ه‍. ق. – اواخر قرن ششم)[۱۱]

قره قویونلو (۷۸۰ – ۷۴۸ ه‍. ق.)

آق قویونلو (۷۸۰ – ۹۸۰ ه‍. ق.)

افشاریه

قاجاریه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

مصطفی کمال آتاترک

مصطفی کمال پاشا (معروف به آتاتورک به‌معنای پدر تُرکها) نظامی و دولت‌مرد و بنیان‌گذار جمهوری ترکیه بود. وی استعداد شگرفی در امور نظامی داشت، چنان‌که در نبرد چناق‌قلعه (۱۹۱۴) با شعار "Çanakkale geçilemez" یعنی «چناق‌قلعه غیرقابل عبور است»، با سپاهی کوچک در برابر تهاجم سنگین نیروهای دریاییِ کشورهای بریتانیا و فرانسه ایستادگی نمود و مانع تصرف و سقوط استانبول شد. در سال ۱۹۳۴ میلادی نام خانوادگی آتاتورک (Atatürk) توسط مجلس ترکیه به وی اهدا گردید و از آن پس داشتن این نام خانوادگی برای هر فرد دیگری ممنوع اعلام شد. نلسون ماندلا، قهرمان مبارزه با نژادپرستی، در سال ۱۹۹۲ به‌دلیل ظلم و ستم دولت ترکیه بر کردها، از پذیرش «جایزهٔ صلح آتاتورک» سر باز زد

. زندگی‌نامه

او در ۱۹ مه ۱۸۸۱ در شهر تسالونیکی، در شمال یونان فعلی، که در آن زمان جزئی از امپراتوری عثمانی بود، در خانواده ای مسلمان، و ترک تبار از طبقه متوسط، چشم به جهان گشود. والدینش او را "مصطفی" نامیدند و بعدها آموزگار مدرسه به او لقب "کمال" را داد. پدرش علیرضا، کارمند دولت عثمانی و متجدد بود. مادرش زبیده، زنی متدین بود. اختلاف نظری و مذهبی والدین مصطفی، بر سرنوشت او بسیار تاثیرگذار بود. او ابتدا وارد مکتبی مذهبی شد، سپس آنجا را ترک نموده وارد مدرسه دولتی گشت. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی وارد مکتب حربیه (دانشکده جنگ) و سپس به "دانشکده ستاد" وارد شد و به عنوان دانشجوی ممتاز و سروان ستاد، فارغ التحصیل شد

. در ابتدا وارد ارتش عثمانی شد و در طرابلس لیبی با ایتالیایی‌ها جنگید. آتاتورک در دههٔ اول قرن بیستم به‌همراه گروهی از افسران ترک، که ترکان جوان نامیده شدند، پایه‌های اصلاحات در ارتش و دولت را به‌نفع ملی‌گراییِ ترکها تثبیت کرد. در جنگ‌های بالکان به سِمَت فرماندهی رسید و در سال ۱۹۱۶ در تنگهٔ داردانل و شبه‌جزیرهٔ گالیپولی در برابر انگلیسی‌ها مقاومت کرد و مانع اشغال استانبول توسط نیروهای بریتانیا و متفقین در جنگ جهانی اول شد. همین امر باعث محبوبیت وی در میان مردم ترکیه شد. او سپس در جبههٔ روس نبرد کرد.

 

در جنگ جهانی اول، دولت عثمانی شکست خورد و مناطق بسیاری در شمال آفریقا و حجاز، سوریه، عراق به دست کشورهای بریتانیا و فرانسه افتاد. قسمت‌هایی از اروپای خاوری نیز با حمایت فاتحان جنگ به استقلال رسیدند. در اواخر جنگ جهانی اول، ترکیه مورد هجوم فرانسه و ایتالیا از جنوب و یونان از شرق بود. آتاتورک رهبری جنگ استقلال ترکیه را برعهده داشت. در پایان جنگ جهانی اول، مردم ترکیه از بی‌کفایتی خلیفه محمد ششم و نظام عثمانی به‌تنگ آمده‌بودند و آتاتورک رهبری خیزش علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را برعهده گرفت. در سال ۱۹۲۳ ترکیهٔ مدرن با نظام جمهوری توسط ملی‌گرایان و گروه‌های مبارزه علیه اشغال به رهبری برپا شد. آتاتورک از آن تاریخ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۸، رئیس‌جمهور ترکیه بود

. در دنیای پس از جنگ جهانی اول خاورمیانه به تحت الحمایه ها و دو کشور مستقل تقسیم می شد: ایران و ترکیه. در هر دو دو نظامی که تا پس از جنگ اول گمنام مانده بودند به قدرت رسیدند. حکومتهای هر دو در پی تاسیس نظمی نوین و مدرن بود و در این راه به اروپا و غرب را الگوی خود قرار دادند.

یکی رضاخان میرپنج بود و دیگر کمال مصطفی پاشا. هر دو نام خانوادگی  و صدور شناسنامه را در کشورهایشان  اجباری کردند و نامهای جدیدی برگزیدند. رضاخان خود را پهلوی نامید و مصطفی کمال پاشا نام آتاتورک را برگزید. رضاخان رضاشاه شد و موسس سلسله ای جدید شد که پس از خودش سی و هفت سال بیشتر دوام نیاورد. آتاتورک موسس و رئیس جمهور جمهوری ترکیه شد. علیرغم کودتاها و اغتشاشات فراوان آن جمهوری و نظام حکومتی هنوز پابرجاست.

هر دو رویای کشورهایی مستقل را در سر داشتند که سرشکستگی دخالت بیگانگان را تحمل نکنند. یکی بعنوان رئیس جمهور درگذشت و با احترامات شایسته مقامش به خاک سپرده شد. در حالیکه خودش و جانشینانش کشورش را از آتش جنگ جهانی دوم دور نگه داشتند. اما آن دیگری اشغال دوباره کشورش  را دید و با خواری به تبعید در جزیره ای دور افتاده رفت. چرا یکی موفق شد و دیگری شکست خورد؟

جالب است که گرچه بسیاری از مورخین ایرانی و وقایعنگاران دوران پهلوی اول به تاثیر آتاتورک بر رضاخان اشاره می کنند، اما هنوز کتاب خوبی درباره زندگی آتاتورک به فارسی منتشر نشده است. آندرو مانگو خلاء چنین کتابی را به زبان انگلیسی جبران کرده است. کتاب او بر اساس اسناد ترکی و متفقین درباره آتاتورک نوشته شده است و از تولد تا مرگ او را در بر می گیرد. کتاب شامل فصلهای کاملی درباره تاسیس جمهوری ترکیه و جنگهای استقلال آن است . در این فصلها خواننده اطلاعات مفیدی درباره آتاتورک و چگونگی شکل گیری طرز تفکر او و ایده هایش درباره جمهوری کسب می کند. اگر خواننده بدنبال  پیدا کردن تفاوتهای کمال مصطفی و رضاخان است، این تفاوتها از همان ابتداء آشکارند.

کمال مصطفی پاشا علاوه بر تحصیل در مدرسه نظام به اروپا سفر کرده بود و به زبان آلمانی مسلط بود. گرچه نمی توان او را عضو فعالی در حلقه های روشنفکران ملی گرای ترک قبل از جنگ جهانی اول دانست، ولی او در جریان تحولات و بحثهای فکری جامعه قرار داشت. نامه های بجای مانده از او شاهد ذهن تحلیلگر و در عین حال جاه طلب اوست. از سوی دیگر مطالعات کمال مصطفی وسیع و گسترده بود و شامل آثار کلاسیک عصر روشنگری اروپا می شد. او درباره قانون برداشتی واقع بینانه داشت و کتابهای مونتسکیو را بدقت مطالعه کرده بود. شیوه فرماندهی او محکم ولی بدون جاروجنجال  و فحاشیهای رضاخانی بود.  و در پایان کمال مصطفی می دانست اگر قانونی وضع می شود شخص او حداقل در ظاهر باید مطیع آن بنظر برسد.

درست است که آتاتورک یک مستبد مردسالار سنتی بود و بهیچوجه شیوه حکومتش شباهتی به یک دمکراسی تکثرگرا نداشت. اما ساز و کارهای حکومتی همواره از مجاری قانونی طی می شدند. او برخلاف رضاخان دلیلی نمی دید که پنهانی به کسب ثروت بپردازد و یا بکوشد شخصا در هر کاری مداخله کند. این شیوه رفتار باعث تثبیت قواعد حکومتی در جامعه ترکیه  و ایجاد یک نوع فضای شفاف شد که در نهایت اطمینان مردم و پذیرش برخی از اصلاحات او را در بر داشت.  درست است که هم رضاخان و هم کمال مصطفی هر دو مستبد بودند، اما یکی می دانست که در دنیای پس از مرگش تنها پذیرش عمومی می تواند دستاوردهایش را دائمی کند. اما دیگری به ایران پس از خودش فکر نکرده بود. یکی هنوز مورد احترام است و از دیگری حتی سنگ قبری به جای نمانده

Www.Turanian.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

زندگینامه سید محمدحسین شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است وی در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. ۲۷ شهریور را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند. وجه تسمیه این نام گذاری سالروز درگذشت شهریار شاعر شهیر کشورمان است.

 

مهم‌ترین اثر استاد شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده‌است. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است

 

شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته‌است. اما بیشتر از دیگر گونه‌ها در غزل شهره بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابی‌طالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشته‌است.

 

مجموعه تلویزیونی شهریار که به کارگردانی کمال تبریزی در سال ۱۳۸۴ ساخته شده و در آن جلوه‌هایی از زندگی این شاعر به تصویر کشیده شده‌است، در سال ۱۳۸۶ از طریق شبکه دوم سیما به نمایش درآمد که اعتراض دختر شهریار، «مریم بهجت‌تبریزی» به همراه داشت مبنی بر اینکه «نود درصد سریال شهریار ساختگی است»، اما پسر شهریار «هادی بهجت تبریزی» معتقد است: «این سریال در کلیات هیچ مشکلی نداشت و در جزئیات هم دست هنرمند باز است که تغییراتی را بوجود آورد تا مجموعه برای مخاطب جذابیت داشته باشد

زندگی‌نامه

شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را -به علت شیوع بیماری در شهر- در روستاهای قایش قورشاق، خشگناب و بستان‌آباد سپری نمود. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.

حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری به‌علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او به‌سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.

در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را می‌سراید. گفته می‌شود[چه کسی؟] که منظومه حیدربابا به ۹۰ درصد از زبان‌های جهان ترجمه و منتشر شده‌است. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به‌نام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند -دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی- می‌شود

شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت

Www.Turanian.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

Tabriz (تبریز)

تبریز یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگ‌ترین قطب اقتصادی منطقهٔ شمال‌غرب ایران و مناطق تورک نشین بوده و مرکز اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این مناطق شناخته می‌شود. تبریز همچنین میزبان تعدادی از دانشگاه‌های معتبر ایران می‌باشد.

جمعیت تبریز در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱٬۴۹۴٬۹۹۸ نفر بوده که این رقم با احتساب جمعیت ساکن در حومهٔ شهر به حدود ۱٬۸ میلیون نفر می‌رسد. اکثریت ساکنان تبریز آذربایجانی می‌باشند و زبان محاوره در بین مردمان تبریز زبان ترکی آذربایجانی با لهجهٔ تبریزی است.  تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهی‌الیه مشرق و جنوب شرق جلگهٔ تبریز قرار گرفته‌است. این شهر از سمت شمال به کوه‌های پکه‌چین و عون بن علی، از سمت شمال‌شرق به کوه‌های باباباغی و گوزنی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنه‌های کوه سهند محدود شده‌است. آب و هوای تبریز در زمستان‌ها بسیار سرد و در تابستان‌ها خشک و گرم است

تبریز در طول تاریخ خود با فراز و فرودهای فراوانی روبرو بوده است. تاریخ این شهر اشغال توسط بیگانگان و حوادث مهلک طبیعی از جمله زمین‌لرزه‌های مهلک را تجربه کرده‌است. با این‌ حال این شهر به سبب موقعیت مناسب خود و سخت‌کوشی ساکنان آن همواره موقعیت خود را بازیافته بطوریکه در دوران مختلف تاریخی همواره از مراکز مهم اقتصادی و سیاسی منطقه بوده‌است. سنگ بنای فعلی تبریز به دوران اشکانی و ساسانی برمی‌گردد. تبریز در طول حکومت ۴۰۰ سالهٔ خاندان «رَوّادی» و اسکان قبیلهٔ عرب «اَزْد» به شکوفایی رسید. در دوران بعد تبریز یکی از طویل المدت‌ترین پایتخت‌های ایران بوده‌است. این شهر پایتخت سیاسی ایران در زمان خوارزمشاهیان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، اتابکان، قراقویونلوها، آق‌قویونلوها، صفویان و ولیعهدنشین ایران در دوران قاجاریان بود. اوج شکوفایی تبریز مربوط به دورهٔ ایلخانان است که در این زمان، پایتخت قلمرویی پهناور از نیل تا آسیای مرکزی بود. تبریز در سال ۱۵۰۰ میلادی و در زمان پایتختی صفویان به‌عنوان پنجمین شهر بزرگ جهان شناخته می‌شده‌است. پس از ناملایمات فراوان بر اثر جنگ و حوادث طبیعی این شهر مجددا در دوران قاجار به شکوفایی رسید بطوریکه در این دوران مهم‌ترین و پیشروترین شهر ایران شناخته‌می‌شد .

در دوران معاصر نیز تبریز یکی از مراکز مهم اقتصادی و صنعتی در سطح کشور ایران محسوب می‌شود. همچنین تبریز در دو سدهٔ اخیر مبدأ بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در کشور بوده‌است، به طوری که این شهر آغازگر انقلاب مشروطه پس از تثبیت مجدد استبداد بود و نقشی کلیدی در تحولاتی بعدی کشور ایران همچون انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و مدرنیزه‌کردن کشور داشته‌است  .

درباره تبریز :

تَبْریزْ یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگ‌ترین شهر منطقهٔ شمال غرب کشور و قطب اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته می‌شود. براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال 1390 صورت گرفته، شهر تبریز با جمعیتی بالغ بر 1494998 نفر چهارمین شهر پرجمعیت ایران پس از شهرهای تهران، مشهد و اصفهان محسوب می‌گردد. این شهر به‌دلیل جای‌دادن بسیاری از کارخانجات مادر و بزرگ صنعتی در خود و نیز وجود بیش از ۶۰۰ شرکت قطعه‌ساز در آن، دومین شهر آلوده و نیز دومین شهر صنعتی کشور پس از تهران به‌شمار می‌رود و به‌دلیل صنعتی‌بودن، یکی از مهم‌ترین شهرهای مهاجرپذیر ایران محسوب می‌شود. پس از بهره‌برداری از آزادراه نبی‌اکرم، میزان مسافرپذیری تبریز روبه افزایش نهاد و این شهر پس از مشهد به‌عنوان دومین شهر مسافرپذیر کشور مطرح گردید. به‌جهت ریشه‌کنی تکدی‌گری از تبریز، این شهر به‌عنوان شهر بدون گدا شناخته می‌شود

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

Istanbul (استانبول)

استانبول یا قسطنطنیه بزرگ‌ترین شهر کشور ترکیه و مرکز فرهنگی و اقتصادی آن است. این شهر در کنار تنگه بسفر و دریای مرمره قرار دارد. تنگهٔ بسفر دو قارهٔ آسیا و اروپا را جدا می‌کند و استانبول تنها شهر بزرگ جهان است که در دو قاره قرار دارد. بندر طبیعی شاخ طلایی یا خلیج در این شهر واقع است

این کلان شهر به عنوان پایتخت فرهنگ اروپا در سال ۲۰۱۰ انتخاب شده‌است. همچنین از لحاظ تعداد گردشگران خارجی سومین شهر توریستی جهان به شمار می‌رود

دستخط مربوط به دوره عثمانی که در آن نام شهر به صورت استانبول آمده است

در آغاز که این شهر را در دههٔ ۶۶۰ پیش از میلاد بنا کردند، بوزانتیون نامیدندش که به نظر می‌رسد از نام شخصی به بوزاس گرفته شده باشد. پس از آنکه کنستانتین کبیر این شهر را به عنوان پایتخت جدید شرقی امپراتوری روم برگزید، شهر نزد مردم به کنستانتینوپل به معنای «شهر کنستانتین» معروف گشت. اگرچه کنستانتین سعی کرد نام Nea Roma به معنای «رم جدید» را بر آن نهد، اما این نام نزد مردم مقبول نیفتاد و فراگیر نگشت. مسلمانان که از قدیم با رومیان مراوده داشتند، این شهر را قسطنطنیه یا قسطنطینیه نامیدند. نام دیگر شهر استانبول بود که از عبارت یونانی εἰς τὴν Πόλιν (با تلفظ ایستیم بولین) به معنای «به سوی شهر» گرفته شده بود. در سال ۱۷۷۰ میلادی سلطان مصطفی سوم با ضرب سکه‌هایی که روی آن نام اسلامبول (اسلام‌شهر) نقش بسته بود، تلاش کرد این نام را فراگیر کند. در دورهٔ جمهوریت و از روز ۲۸ مارس سال ۱۹۳۰ ادارهٔ پست ترکیه از تمامی کشورهای جهان خواست تا در مکاتبات خود از نام استانبول استفاده شده است .

اسامی تاریخی استانبول

بیزانتیوم

آگوستا آنتونینا

رم جدید

کنستانتینوپل

استیمبول

اسلامبول

القاب استانبول در دوره عثمانی[ویرایش]

دارالسعادت

دارعالیه

درب قرمز (آل قاپی)

پایتخت

اسامی قدیمی استانبول در زبان‌های مختلف[ویرایش]

فارسی: تخت روم، قیصرزمین

زبان‌های اسکاندیناوی: میکلاگارد معنی: شهر بزرگ

زبان‌های اسلاوی: تزارگراد معنی: شهر پادشاه

تاریخچه

تاریخ غنی استانبول از ظهور و سقوط بزرگترین امپراطوری جهان گسترده شد. باور ها بر این است که ساکنانی در سال ۳۰۰۰ قبل از میلاد در این منطقه سکنی گزیدند تا زمانی که استعمارگران یونانی در قرن ۷ قبل از میلاد به این منطقه آمدند. این منطقه هنوز یک شهر نبود. شاه Byzas رهبری در این منطقه را به خاطر موقعیت استراتژیک اش که در طول تنگه بسفورس بود، انتخاب کرد و این منطقه را Byzantium، هم نام خود نامید. سپس امپراطور کبیر روم، کنستانتین دستور بازسازی تمام شهر و ایجاد بناهای تاریخی را داد. در سال ۳۳۰ میلادی این شهر پایتخت بزرگ امپراتوری روم شد و نام آن به کنستانتین تغییر کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

در مورد ترک ها ( حتما بخونین و یادتان بماند )

علامه محمد تقی جعفری رحمه الله ، که به ۵ زبان زنده دنیا مسلط بود هیچگاه زبان پارسی را بی لحجه صحبت نکرد در این باره از ایشان سوال شد ، فرمودند من یک آذربایجانی هستم نمیخواهم اصلیتم از یادم برود .
جمله معروف علامه جعفری رحمة الله :
اگر تمجید از خود نباشد من یک ترکم .

در مزار کوروش کبیر با خط میخی نوشته شده : آدم کوروش یعنی اسمم کوروش ، آد در زبان ترکی یعنی اسم و م نشانه مالکیته یعنی اسم من ،( تحقیق کنید )

 کشتی حضرت نوح (ع) بعد از ۴۰ روز باران و طوفان ، به امر خدا در کوه آرارات ترکیه آرام گرفت‌ .

حضرت ابراهیم (ع) اهل بابل بود که بابل هم سرزمین ترک نشین بود
و نواده ایشان حضرت محمد (ص) است.

به روایتی حضرت شهر بانو (ع) مادر امام سجاد(ع) ، دختر یزد گردساسانی بوده که ایشان هم ترک هستند .

زبان دوم کشور آلمان ترکی می باشد‌ ‌.

از کشورهای که زبان رسمیشان ترکی است می توان به ترکیه ، آذربایجان ، حکومت خود مختار نخجوان ، قرقیزستان ،گرجستان ،داغستان، ترکمنستان ، قزاقستان اشاره کرد.

کشورهای که در دنیا ترک زبان دارند بسیار بسیار می باشد و در هر ۵ قاره بزرگ چشم گیر می باشند مانند : ترکیه ،آذربایجان ، ایران ، آلمان ، روسیه ، چین ، ترکمنستان ، هندوستان ، قزاقستان ، افغانستان ، سوریه ، ارمنستان ، انگلستان ،کانادا و ... .

اولین سکونت در ایران در استان ایلام کنونی می بود که آنان نیز ترک زبان بودند (حتما پیگیری کنید)

اولین خط جهان مخترعشان سومریها ترک زبان بودند (قبل از خط میخی )

داستان عاشقانه آمیخته با شاعر کرم و اصلی ، که دو جوان عاشق پیشه بودند ۶ هزار سال پیش روی سنگ ها توسط. سومریها نوشته شده است .

در کشور بزرگ چین نزدیک به ۱۰۰ میلیون ترک زبان زندکی می کنند .

نظریه پادشاهان ، فرماندهان ، تاریخ شناسان ، زبان شناسان ، فیلسوفان و شاعران جهانی در مورد ما ترکها را حتما بخوانید

 ناپلئون بنا پارت :
ترکها را می توان کشت اما شکستشان نمی توان داد .

فرمانده آلمانی Mulman :
هیچ‌ سربازی مثل سرباز ترک با خنده از مرگ استقبال نمی کند کافیست فرماندهی لایق داشته باشد تا دنیا را تسخیر کند .

فرمانده روس Charnayev :
ترک ها علاوه بر جسارت بیکران خود صاحب نبوغ اراده شکنی می باشند ، ترک ها با این نبوغ فتوحات خود را انجام داده ، مدنیت ها تشکیل داده و به تاریخ بشریت خدمت نموده اند ، در اصل بدون چنین نبوغ ، حکمرانی به نصف اروپا برای قرنها امکان پذیر نبود .

فرمانده اتریشی M.Montecuccoli :
ترک ها شجاعانه مردن را به خوبی یاد گرفتند و من نیز آنقدر تجربه دارم که بدانم چنین ملتی تسلیم را هرگز برنمی تابد من می توانم لشکرهای بی شماری را تشکیل داده و به جبهه ها ببرم ولی در برابر ترکها ناتوان می مانم ، ترک ها با تاسی و افتخار به نیاکان خود شکست ناپذیر می گردند برای شکست ترک ها ابتدا باید تاریخ آنها را شکست داد.

ژنرال یروس آلمان Helmuth Karl Bernhard Von Moltke :
ترک ها نمونه بارز ملت یک جنگجو می باشند ، ترک هاچنان با سلاح آشنا هستند که یک کشاورز با داس و یک کاتب با قلم ، ترک ها چنان می نشینند که انگار بر روی اسب هستند و چنان قدم بر می دارد که انگار در حال شناسایی دشمن هستند .

Donaldson :
ترک ها ۲۰۰۰ سال است که سرباز حرفه ای می باشند ، شغل واقعی ترک ها سربازی می باشد ، شغل اصلی تمامی ترکها سربازی است ، از هر ارتش در دنیا بپرسید جواب خواهند داد که مقاومت در برابر ترک ها به هیچ عنوان کار ساده ای نیست .

رنه گروسه ( پدر تاریخ فرانسه ) : تمام صفحات بشر را کاویدم گویا خداوند تمام مردم را فرمانبردار و ملت ترک را فرمانروا آفریده است .

مورخ آلمانی هامر :
تاریخ از ترکها چیزهای زیادی یاد گرفته است و آثار زیادی از ترکها باقی مانده است که هر کدام زینت مدنیت محسوب می گردد.

لبروت سورل : ۲ چیز در دنیا برای ما مشخص نشد ، قطب های جغرافیایی و تاریخ ترکها .

خان نیکیتا هایدن ( زبان شناس آلمانی ) : آنقدر در زبان ترکی ،پیچیدگی و ظرافت فنی وجود دارد که بعید است ساخته ی بشر نیست گویی ‌خداوند آن را آفریده است .

میشل ساراخوف : ایران کویری است که ثروت آذربایجان را می بلعد نه خود آباد می شود و نه آذربایجان را آباد میکند .

فیلسوف آلمانی Kayzeling :
ترک ها بی تردید اربابان واقعی تاریخ اروپا و آسیا بود.


Www.Turanian.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

ستارخان

ستارخان

ستارخان (۲۸ مهر ۱۲۴۵ سردارکندی ورزقان - ۲۵ آبان ۱۲۹۳ تهران) با نام اصلی ستارخان قره‌داغی از سرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است. وی با ایستادگی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریز جان‌فشانی‌های بسیاری کرد

زندگی‌نامه

ستار خان سومین پسر حاج حسن قره‌داغی در ۲۸ مهر ۱۲۴۵ خورشیدی (۲۰ اکتبر ۱۸۶۶ میلادی) در روستای سردارکندی (بیشک) ورزقان در آذربایجان به دنیا آمد. وی در مقابل قشون عظیم محمدعلی‌شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه‌خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود، ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. ستارخان مردم را بر ضد اردوی دولتی فراخواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدان و باقرخان -سالار ملی- مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت تبریز به دست طرفداران محمدعلی‌شاه بیفتد. اختلاف او با شاهان قاجار و اعتراض به ظلم و ستم آنان، به زمان کودکی‌اش برمی‌گشت

جوانی

ستار در جوانی به جرگه لوطیان (جوانمردان، یا اهل فتوت) محله امیرخیز تبریز درآمد و در همین باب در حالی که به دفاع از حقوق طبقات زحمتکش برمی‌خاست با مأمورین محمدعلی شاه درافتاد و به ناچار از شهر گریخت و مدتی به عیاری مشغول شد، اما از ثروتمندان می‌گرفت و به فقرا می‌داد. سپس با میانجیگری پاره‌ای از بزرگان به شهر آمد و به کار خرید و فروش اسب پرداخت او به درستی و امانتداری در تبریز شهرت داشت به همین دلیل مالکان، حفاظت از اموال خود را به او می‌سپردند. او هیچ‌گاه درس نخواند و سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما هوش آمیخته به شجاعتش و مهارت در فنون جنگی و اعتقادات مذهبی و وطن دوستی‌اش، او را «یگانه قهرمان آزادی ایران» نمود

مقاومت در دوره استبداد صغیر

نوشتار‌های اصلی: محاصره تبریز و استبداد صغیر

او در مدت یازده ماه استبداد صغیر یعنی از ۲۰ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیع‌الثانی ۱۳۲۷ ق/ ۳۱ خرداد ۱۲۸۷ش/ ۲۰ ژوئن ۱۹۰۸ رهبریِ مجاهدین تبریز و ارامنه و قفقازی‌ها را بر عهده داشت و مقاومت شدید و طاقت فرسای اهالی تبریز در مقابل سی و پنج الی چهل هزار نفر قشون دولتی، با راهنمایی و رهبری او انجام گرفت، به طوری که شهرت او به خارج از مرزهای کشور رسید و در غالب جراید اروپایی و آمریکایی هر روز نام او با خط درشت ذکر می‌شد و دربارهٔ مقاومت‌های سرسختانه وی مطالبی انتشار می‌یافت. پس از ماه‌ها محاصره تبریز قوای روسیه با موافقت دولت انگلستان و محمدعلی شاه، از مرز گذشتند به سوی تبریز حرکت کردند و راه جلفا را باز کرد. ستارخان و دیگران مجاهدین تبریز که به شدت از روسها متنفر بودند، برای رفع بهانهٔ تجاوز روسها تلگرافی به این مضمون به محمدعلی شاه فرستادند:

 

شاه به جای پدر و توده به جای فرزندان است. اگر رنجشی میان پدر و فرزندان رخ دهد نباید همسایگان پا به میان گزارند. ما هرچه می‌خواستیم از آن درمی‌گذریم و شهر را به اعلی‌حضرت می‌سپاریم. هر رفتاری که با ما می‌خواهند بکنند و اعلی‌حضرت بیدرنگ دستور دهند که راه خواربار باز شود و جایی برای گذشتن سپاهیان روس به ایران بازنماند.

 

. محمدعلی شاه پس از دریافت این تلگراف به نیروهای دولتی دستور ترک محاصره داد اما روسها به پیشروی ادامه دادند و وارد تبریز شدند، ستارخان حاضر به اطاعت از دولت روس نشد و در اواخر جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ق (اواخر ماه مه ۱۹۰۹م) به ناچار با همراهانش به کنسول خانه عثمانی در تبریز پناهنده شد. در منابع ذکر شده‌است که ستارخان به کنسول روس (پاختیانوف) که می‌خواست پرچم روس را خود به سر در خانه ستارخان زند و او را در حمایت دولت روس قرار دهد گفت: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!» امیرخیزی درکتاب خود جواب ستارخان را چنین آورده‌است: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق امیرالمؤمنین باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

اردبیل ( Ardabil )

اَردَبیل دربارهٔ این پرونده تلفظ راهنما·اطلاعات (نام باستان: آرتاویل)[۲] یکی از کلان شهرهای ایران و مرکز استان اردبیل در شمال غربی این کشور است.

این شهر در قبل و پس از اسلام مرکز آذربایجان بوده است

 

اشتهار و اهمیّت اردبیل تنها از آن جهت نیست که چند تن از پادشاهان ایران آن شهر را قرارگاه خود ساختند، بلکه از آن لحاظ است که سر حلقه فرقه صفویه، شیخ صفی‌الدین اردبیلی، از این جا برخاست و در همین‌جا به خاک سپرده شد.

 

با ظهور شیخ صفی‌الدّین و خاندان صفوی، اردبیل اعتبار ویژه‌ای یافت، به طوری که این شهر در زمان تیمور، دارالارشاد و در زمان سلاطین صفوی با عنوان دارالامان از جایگاه خاصّ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار گردید. حکومت صفوی بسیاری از هرج و مرج‌ها را که در ایران وجود داشت، برانداخت و یک حکومت دینی و مذهبی را پایه‌گذاری کرد که به گفته بسیاری از کارشناسان تاریخ، تشکیل دولت یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ ایران به شمار می‌آید.

 

واژهٔ اردبیل واژه‌ای اوستایی است که از دو کلمه آرتا (مقدّس) و ویل (شهر) به معنی شهر مقدّس ترکیب شده است. وسعت این شهرستان ۳۸۱۰ کیلومتر مربّع است و چهرهٔ عمومی شهرستان اردبیل متأثّر از ارتفاعات کوهستان‌های ساوالان (سبلان)، باغرو (تالش) و بزغوش است که این عوامل طبیعی سبب محصور شدن آن شده‌اند. اردبیل از مناطق با اهمیّت ایران به شمار می‌آید و دارای آثار و ابنیّه تاریخی و جاذبه‌های طبیعی بسیار زیادی است.

 

این شهر همچنین مرکز شهرستان اردبیل است. جمعیت اردبیل در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۴۸۲۶۲۳ نفر بوده که این رقم با احتساب جمعیت ساکن در حومهٔ شهر به بیش از ۵۸۰۰۰۰ نفر می‌رسد. اردبیل از شهرهای باستانی و تاریخی ایران است. این شهر در نزدیکی مرز جمهوری آذربایجان قرار گرفته و از سردترین شهرهای ایران محسوب می‌گردد که جاذبه‌های طبیعی زیادی دارد. این شهر در ۲۱۹ کیلومتری تبریز و ۵۷۸ کیلومتری تهران واقع شده‌است

تاریخ اردبیل پس از اسلام

اردبیل یکی از پرآوازه‌ترین نقاط این سرزمین جاویدان است که گرچه امروزه در گوشه دورافتادهٔ میهن عزیزمان ایران واقع شده، امّا در طول تاریخ بسیار طولانی خود، غالبا در مرکز دایرهٔ سیاست و اقتصاد روز کشور قرار داشته و دفعات متعدّد حتّی مسیر تاریخ ایران را دگرگون ساخته‌است [۱].

 

اشتهار و اهمیّت اردبیل تنها از آن جهت نیست که چند تن از پادشاهان ایران آن شهر را قرارگاه خود ساختند، بلکه از آن لحاظ است که سر حلقه فرقه صفویّه، شیخ صفی‌الدّین، از این جا برخاست و در همین جا به خاک سپرده شد.

 

با ظهور شیخ صفی‌الدّین و خاندان صفوی، اردبیل اعتبار ویژه‌ای یافت، به طوری که این شهر در زمان تیمور، دارالارشاد و در زمان سلاطین صفوی با عنوان دارالامان از جایگاه خاصّ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار گردید. حکومت صفوی بسیاری از هرج و مرج‌ها را که در ایران وجود داشت، برانداخت و یک حکومت دینی و مذهبی را پایه گذاری کرد که به گفته بسیاری از کارشناسان تاریخ، تشکیل دولت یکی از مهم ترین وقایع تاریخ ایران به شمار می‌آید.

 

واژهٔ اردبیل واژه‌ای اوستایی است که از دو کلمه آرتا (مقدّس) و ویل (شهر) به معنی شهر مقدّس ترکیب شده‌است. وسعت این شهرستان ۳۸۱۰ کیلومتر مربّع است و چهرهٔ عمومی شهرستان اردبیل متأثّر از ارتفاعات کوهستان‌های سبلان، تالش و بزغوش است که این عوامل طبیعی سبب محصور شدن آن شده‌اند. اردبیل از مناطق با اهمیّت ایران به شمار می‌آید و دارای آثار و ابنیّه تاریخی و جاذبه‌های طبیعی بسیار زیادی است 

. اردبیل از شهرهای کهن ایران است که حدود ۱٬۵۰۰ سال قدمت دارد. این شهر در زمان حکومت بنی‌امیه مرکز حکومت آذربایجان و در زمان بنی‌عباس مرکز قیام بابک خرمدین بوده‌است. در سال ۶۱۸ هجری مورد حمله مغولان قرار گرفت، اما در زمان تیموریان و صفویان، نهضت تشیع و جنبش‌های سیاسی ایران از این شهر برخاست. اردبیل در زمان صفویان آباد گردید و به اوج اعتبار، عزت، و عظمت خود رسید، اما پس از انقراض این سلسله در پیشامدها و تحولات تاریخی دوره نادرشاه و اوایل قاجار و به‌خصوص با ورود قشون روسیه به ایران و حوادث دوران مشروطیت، از رونق و اهمیت افتاد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در جهت محرومیت‌زدایی از این شهر، در ۲۴ فروردین ۱۳۷۲ به مرکز استان تبدیل شد.

از آثار تاریخی اردبیل که برخی به دوره پیش از اسلام می‌رسد، می‌توان از دهکده آتشگاه، شهر هیر، شهریور، و مسجد جامع اردبیل که در قدیم آتشکده بوده‌است، نام برد. با توجه به این‌که این مسجد، بزرگ‌ترین و قدیم‌ترین مسجد اردبیل است، احتمال می‌رود یکی از واحدهای آن، کتابخانه بوده، ولی در تاریخ اردبیل اشاره‌ای به آن نشده‌است.

بسیاری از مؤلفان دوره اسلامی، بنای شهر اردبیل را به فیروز، پادشاه ساسانی نسبت می‌دهند و می‌نویسند که اردبیل به دستور این پادشاه، که در سده پنجم میلادی می‌زیست، ساخته شده‌است.فردوسی در شاهنامه بنای اردبیل را به پیروز ساسانی نسبت می‌دهد.

اما تاریخ اردبیل خیلی قدیمی‌تر از زمان فیروز ساسانی است. زیرا که فیروز درسال ۴۵۹ میلادی به سلطنت رسیده‌است و ۳۴ سال قبل از این تاریخ، بهرام پنجم ملقب به بهرام گور درمقابل حمله هیاتله از راه اردبیل به آمل وگرگان و سپس به خراسان رفته و در آن‌جا، خاقان هیاتله را کشته‌است. این موضوع در شاهنامه فردوسی آمده‌است:

چو آگاهی آمد به بهرام‌شاه       

که خاقان به مرو است چندان سپاه

همی راند لشکر چو تزکوه سیل

به آمل گذشت از ره اردبیل

شهر اردبیل به علت نزدیکی به قفقاز و گرجستان و ارمنستان، جایگاه ویژه‌ای داشت به‌طوری ‌که در زمان جنگ‌های ایران و روس در عهد قاجار، اردبیل مرکز اسقرار نیرو و ستاد عملیات سپاه ایران در برابر طوایف شمال بوده‌است. درزمان فیروز به دلیل حمله طوایف شمال (هون‌ها) ویران گردید و به دستور فیروز، آباد گردید و برج و بارو درآن ساخته گردید و از این‌رو بنای آن‌را به فیروز نسبت می‌دهند.

در داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی نیز نام اردبیل آمده بود.

درقرن ششم قبل از میلاد زرتشت پیامبر بزرگ ایران ظهور کرد و بنا به روایت اوستا، کتاب یسنا در بالای کوه سبلان بر او نازل شده‌است .

Www.Turanian.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

کلمات و اصطلاحات ترکی در صنعت قالیبافی

کلمات و اصطلاحات ترکی در صنعت قالیبافی

هنر قالیبافی از اصیل‏ترین هنرهای اقوام و ملل تورک، هم عمر هویت تورکی و دارای سابقه‏ ای بسیار طولانی در آزربایجان است. قالی ترک و آزربایجانی محصولی چند بعدی است و دارای جنبه های هنری، اجتماعی، اقتصادی و تکنیکی بسیار می باشد. قالی ارتباطی نزدیک با سنن و شیوه زندگی، فرهنگ، ادب، روحیات، خلاقیت و تاریخ انسان ترک دارد. اقوام، ایلات، زنان و دختران، هنرمندان و دولت های ترکی و آزربایجانی همه نقشی بسیار مهم در حفظ، توسعه، ترویج و تکمیل این سنت اصیل، رنگارنگ و سحرآمیز ترکی داشته اند. قالی زنده ترین هنر ملی خلق ترک و مملکت آزربایجان، دریچه‌ای بسیار غنی به سوی هنر و زیبائی شناسی ترکی و هویت ملی ترک است.
پس از پایان یافتن حاکمیت اعراب، تا ربع دوم قرن بیستم همیشه بر سرزمین ایران دولتی ترک حاکم بوده است. تا ربع دوم قرن نوزده اکثریت مطلق و امروز اکثریت نسبی مردم کشور ایران را ترکان تشکیل میدهند. اکنون نیز مانند گذشته، این سرزمین به لحاظ جغرافیائی در مرکز جهان تورک، بین شرق و غرب آن قرار دارد. در یک هزار سال گذشته ایران بخشی از جهان تورک، بلکه یکی از مراکز اصلی و تعیین کننده فرهنگی و سیاسی آن بوده است. افزون بر آن اقلا یک سوم از فارس های ساکن در ایران را ترکان فارس زبان شده در سده اخیر تشکیل می دهد. اینها از عواملی هستند که خصلت طولانی و عمیق بودن را به رابطه متقابل دو ملت، زبان و فرهنگ ترک و فارس اعطا کرده و مخصوصا تاثیرپذیری همه جانبه زبان و فرهنگ فارسی از زبان و فرهنگ ترکی را امری فوق العاده طبیعی و دیرپا ساخته اند.
قومیت گرایان فارس و نهادهای فارسگرای ایران (مرکز ملی فرش ایران، میراث فرهنگی و هنری، فرهنگستان هنر، اتاق بازرگانی .... ) که ظاهرا متولی حفظ میراث فرهنگی و تاریخی ملت ترک نیز هستند، دهه هاست که با تلاش های مستمر و همه جانبه خود و با جعل و تحریف، میراث فرهنگی و تاریخی ملت ترک و آزربایجان را به نام قوم فارس و پرشیا به ایرانیان و جهانیان می شناسانند.
یکی از نمادین ترین این فرهنگ دزدیها، هنر قالیبافی و صنایع مربوطه از آن ملت ترک و آزربایجان است که فارسگرایان به دست اندازی و مصادره آن به نفع قوم و فرهنگ فارسی پرداخته اند. حال آنکه صنعت و هنر قالیبافی و رشته های وابسته، که به اعتراف تمام پژوهشگران جهانی در همخوانی کامل با سبک زندگی و سنن اقوام تورک کوچنده اولیه، شرایط اقلیمی و جغرافیائی سردسیر مناطق تورک نشین و میتولوژی، سیستم سمبولها و زیبائی شناسی اقوام و ملل تورک دارد، از هیچکدام از این جنبه ها دارای سنخیتی با قوم فارس و فارسستان نیست.
یکی از عرصه های حضور زبان ترکی در زبان فارسی مربوط به صنعت قالیبافی یا فرشبافی و رشته های مربوطه آن و کلا صنایع دستی مربوط به بافندگی و سوزن دوزی در میان قوم فارس است که تقریبا همه واژگان کلیدی ان مانند:
قالیبافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، گبه بافی، پلاس بافی، خورجین بافی، ورنی بافی، تور بافی، چیغ بافی، زیلو بافی، چادر بافی، جوال بافی، چوغا بافی، بیلیش دوزی، تکه دوزی، منجق دوزی، سرمه دوزی، سکمه دوزی، چارق دوزی، منگوله بافی، یراق دوزی، یلمه بافی، و....
منشاء ترکی دارند. کافی است دقت شود محوری ترین کلمه این صنعت و هنر یعنی "قالی" کلمه ای ترکی و کلمه ای که ترک ستیزان فارس و نهادهای دولتی جانشین آن کرده اند یعنی " فرش " نیز، کلمه ای عربی است. حقیقت عریان این است که در زبان فارسی هیچ کلمه ای نه برای ادای مفهوم قالی و نه بسیاری دیگر از محصولات عمده این صنعت-هنر گویا پارسی و پرشین وجود ندارد! اکثریت مطلق این نام ها ترکی اند و تعداد معدودی نیز عربی (فرش، مفرش،...) و یونانی (گونی، تلیس، ...) می باشند.
قومیت گرایان فارس و نهادهای فرهنگی دولتی تحت کنترل آنها در ایران برای انکار حضور واژگان ترکی در زبان فارسی و اثبات تعلق هنر و میراث قالیبافی ترکی و آزربایجانی و صنایع مربوطه آن به قوم فارس و نیز انکار حقیقت بارز اقتباس نمودن این هنر و صنعت ترکی از سوی فارسان، دست به تدابیری ناشایست زده اند. یکی از مهمترین این تدابیر، جعل ریشه های فارسی برای کلمات و تعابیر ترکی هنر قالیبافی است. غافل از آنکه در ترمینولوژی اساسی این صنعت تقریبا هیچ چیز فارسی وجود ندارد و اگر نیز وجود داشته باشد صرفا ترجمه ای جدید و متاخر از تعبیرات قدیمی و کلمات اصیل ترکی است.
اطلاعات کلی قالی پازیریک قدیمی ترین قالی ترکان بصورت زیر است:
نام : قالی پازیریک
دوره : به طور قطعی مشخص نیست.
تاریخ ساخت : سده پنجم و چهارم پیش از میلاد
محل اکتشاف : دره پازیریک (جنوب سیبری مرکزی و در ۷۹ کیلومتری مرز مغولستان)
کاشف : سرگی رودنکو، باستان‌شناس روس
تاریخ کشف : ۱۳۲۸ (۱۹۴۹)
محل نگهداری : موزه آرمیتاژ، سن پترزبورگ، روسیه
جنس : پشم


منبع :زبان و ادبیات ترکان خراسان

www.Turanian.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

TÜRK

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli

بویوک لریمیز




Www.Turanian.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Qafqazli